گفت و گو با علی احمدزاده کارگردان فیلم  «مادر قلب اتمی»:
یک دیکتاتور مست در خیابان‌های تهران

چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ برابر با ۱۸ فوریه ۲۰۱۵


آزاده کریمی- «مادر قلب اتمی» ساخته علی احمدزاده به عنوان یکی از سه نماینده سینمای ایران در کنار «تاکسی» (جعفر پناهی) و «پریدن از ارتفاع کم» (حامد رجبی) در ۶۵امین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین حضور داشت.

این فیلم در بستر شبگردی دو دختر جوان با بازی ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی، وقایع روز جامعه ایران، مشکلات جوانان، تحریم اقتصادی و مسائل سیاسی را بیان می‌کند. اما این فضای واقع‌گرا با حضور شخصیتی با بازی محمدرضا گلزار به دنیایی فراواقعی بدل می‌شود.

«مهمونی کامی» اولین تجربه کارگردانی احمدزاده با مشکلات سانسور روبرو و هرگز به نمایش در نیامد. هر چند «مادر قلب اتمی» هم مجوز ورود به جشنواره فیلم فجر را کسب نکرد و برای اولین بار در بخش فوروم جشنواره فیلم برلین نمایش داده شد.

در گفتگویی که با علی احمدزاده داشتم، درباره میزان تاثیر گروه موسیقی پینگ فلوید در انتخاب عنوان اثرش می‌پرسم، می‌گوید:

یک بار موقع نوشتن فیلم‌نامه، آلبوم «مادر قلب اتمی» پینگ فلوید را گوش می‌کردم؛ با خودم فکر کردم که چقدر این اسم، برای فیلم‌ام مناسب است. چون می‌خواستم اسمی برای شهر تهران پیدا کنم تا اسم فیلم هم باشد. سکانسی که کامی، خواب انفجار تهران را برای دخترها تعریف می‌کند، می‌گوید که اسم تهران به «مادر قلب اتمی» تغییر کرده و در سکانس دیگری هم که صحبت از عمل جراحی مادر ترانه می‌شود، صحبت از اتم به میان می‌آید.

از این کارگردان جوان می‌پرسم چه چیز باعث شد تا وجوه جهانی و آشنا (مثل موسیقی و چهره‌های سیاسی دنیا) را در فیلم‌اش جای دهد، پاسخ می‌دهد:

«مهمونی کامی» کاملا فضای جوانان امروزی را نشان می‌داد و کاملا ایرانی بود. اما از ابتدا قصد داشتم «مادر قلب اتمی» فضایی جهانی داشته باشد. یعنی شخصیت‌ها از جهان حرف بزنند، از صدام، چاوز، هیتلر یا سی ۲۷ . حتی فکر کردم اگر این آدم‌ها موسیقی گوش می‌کنند، باید موسیقی آشنا برای همه جهان باشد. اما هنوز هم به نظرم یک سکانس‌هایی کاملا مختص ایران است.

وقتی علت نفوذ رئالیسم را حتی در دل فراواقعیت فیلم جویا می‌شوم، چنین می‌گوید:

«مادر قلب اتمی» دو لحن دارد، واقعی و فراواقعی. بخش اول فیلم داستان دو دختر است که از یک مهمانی باز می‌گردند و بخش دوم فیلم رویارویی با شخصیت دیکتاتور فیلم است. فیلم همان قدر که می‌تواند فیلم ترانه و پگاه باشد، فیلم محمد رضا گلزار هم هست. دلم می‌خواست نیمه نخست فیلم، فضای زندگی جوانان امروزی را نشان دهد ولی وقتی محمدرضا گلزار وارد داستان می‌شود، همه چیز رنگ دیگری بگیرد.

احمدزاده می گوید: «مادر قلب اتمی» شخصیت یک دیکتاتور مثل هیتلر یا صدام را نشان می‌دهد که مست و خمار در خیابان‌ها پرسه می‌زند!

و بعد شخصیت یک دیکتاتور خمار را چنین تشریح می‌کند:

دلم می‌خواست شخصیت محمدرضا گلزار غیرقابل باور باشد. یعنی هر چقدر که دخترها باورپذیر هستند، شخصیت محمدرضا را نمی‌شود باور کرد. در واقع کارهایی که این شخصیت دیکتاتور، در حالت سرخوشی مرتکب می‌شود، خطرناک و غیرواقعی است. برای همین فیلم را به سمتی می‌برد که مثلا صدام حسین را سوار ماشین می‌کند.

وقتی از احمدزاده درباره حمایت‌اش به عنوان کارگردان و راوی داستان از دو دختر فیلم می‌پرسم، می‌گوید:

علی احمدزاده در برابر پوستر فیلم اش: مادر قلب اتمی...
علی احمدزاده در برابر پوستر فیلم اش: مادر قلب اتمی…
Kayhan London ©

واکنش آنها به شخصیت دیکتاتور فیلم، واکنش من است. اتفاقا عین بی واکنشی است و جایی برای واکنش وجود ندارد! موقع نوشتن این شخصیت، برایش مابه ازای بیرونی هم داشتم و سعی کردم حتی سربسته هم بگویم که چه کسی را مدّ نظر دارم. وقتی شخصیتی این چنینی وارد زندگی‌ات می‌شود، جایی برای واکنش جدی نمی‌گذارد. ترانه و پگاه، هر جای فیلم می‌خواهند واکنش نشان دهند، موفق نمی‌شوند و حتی نمی‌توانند از دست او فرار کنند. شخصیتی که محمدرضا گلزار بازی می‌کند، نمونه همه دیکتاتورهای تاریخ برای من است که سعی کردم در یک فضای فانتزی نشان دهم.

انتخاب محمدرضا گلزار که چهره شناخته شده‌ای در سینمای تجاری ایران است، در فیلمی جشنواره‌ای که چشم انداز جهانی دارد، پرسش برانگیز است. کارگردان «مادر قلب اتمی» درباره این انتخاب نه چندان معمول می گوید:

محمدرضا گلزار برایم خیلی شبیه یک نابازیگر بود و از طرفی در ابعاد جهانی شناخته شده، نیست. رضا انتخاب خیلی خوبی است برای این شخصیت و خصوصیاتی از آن را در خودش دارد. واکنش ها، ریزه‌کاری‌ها و وجوهی که در این شخصیت نیاز بود، در چشم‌ها، صورت و رفتار محمدرضا گلزار پیدا می‌شد. او می‌توانست مهربان، جذاب و ترسناک باشد ولی در عین حال پیانو بنوازد. در سینمای ایران گلزار تنها کسی بود که همه این خصوصیات را در خودش داشت. ضمن اینکه او از باقی گروه‌ام جدا بود. ترانه، پگاه و مهرداد (صدیقیان) کاملا رئالیستی بازی می‌کنند و این مدل بازی را خوب می‌دانند ولی گلزار نوعی از سینما را کار کرده که نمایشی است و چون این وجه نمایشی را داشت، حتی در جاهایی اجازه می‌دادم که ژست بگیرد و خودش باشد.

احمدزاده درباره رضایت گلزار از حضورش در این فیلم می‌گوید:

او در ابتدا فکر می‌کرد که نقش اصلی فیلم نیست ولی برای من شخصیت اصلی فیلم است؛ هر چند دقیقه ۳۰ وارد فیلم شده است. شاید او خیلی متوجه نبود که دارد چه شخصیتی را بازی می‌کند ولی الان با توجه به تفاسیری که از فیلم شده، هم ترسیده و هم شوکه شده است! چون فیلم سیاسی و فانتزی است.

از کارگردان  «مادر قلب اتمی» درباره پرداخت به واقعیت روزمرّه کشور ایران می‌پرسم، پاسخ می‌دهد:

در ایران از صبح تا شب ما همین است که در فیلم دیده می‌شود. من حتی برای نوشتن دیالوگ‌ها، حرف‌های روزمرّه خانواده، دوستانم و دیگران را ضبط می‌کردم. همه بحث‌های جدی سیاسی ما در کنار خوردن شام، خرید کردن یا در مسیر است. هیچ وقت من با کسی تماس نمی‌گیرم تا بگویم می‌خواهم درباره مذاکرات هسته‌ای حرف بزنم. همه چیز این قدر عادی و بخشی از زندگی است که حتی در بقالی هم در مورد سیاست‌های اتمی و بنزین می‌شود، شنید. در دوران احمدی نژاد انرژی هسته‌ای بخشی از زندگی ما شد و هنوز هم هست.

احمدزاده با اشاره به اینکه سینمای ایران پر از فیلم‌های واقع‌گرا شده، می‌گوید:

سینمای ما به سمت واقع‌گرایی رفته است. ما سینما نمی‌بینیم، بلکه فقط خودمان و اطرافیان‌مان را می‌بینیم. در سینما باید فضا و کاراکترهای جدید داشت، تا کی رئالیسم ببینیم؟! سینمای مستندگونه و واقع‌گرا مد شده و من سعی کردم به  «مادر قلب اتمی» سوررئالیسم را هم تزریق کنم. انتخاب سختی بود؛ اما می‌خواستم آن را تجربه کنم و فیلم بعدی‌ام را هم در این فضا کار می‌کنم.

علی احمدزاده در پاسخ به این پرسش که آیا هراسی از واکنش منفی تماشاگر نسبت به شخصیت‌های منفوری چون هیتلر نداشته، می‌گوید:

مطمئنا این شخصیت‌ها برای خودم هم آزاردهنده است. این نمایش در واقع واکنش من نسبت به آزاری است که در چند سال اخیر در کشورم دیدم. این شخصیت‌ها برایم دوست داشتنی نیستند و برای دیگران هم نمی توانند باشند. فیلم من نمی‌گوید، هیتلر را دوست دارد بلکه کاراکتر فیلم‌ام می‌گوید. کاراکتر فیلم، موزیک مورد علاقه‌اش صدای هیلتر است. من حتی نمی‌دانم هیتلر در این سخنرانی که استفاده کردم، چه می‌گوید. حتی ترانه علیدوستی پیشنهاد داد تا برایم ترجمه‌اش کند ولی من به عنوان یک ایده صوتی از آن استفاده کردم. سخنرانی‌های هیتلر، صدایی خشن و پر از خون و خشم است و نیاز نیست معنی حرف‌هایش را بدانیم. شخصیت فیلم من هم به واسطه مختصاتش، صدای هیتلر را گوش می‌کند. مثلا محمد رضا گلزار گفت زمانی که صدای هیتلر شنیده می‌شود؛ گریه کند. ولی من گفتم تو باید از شنیدن این صدا لذت ببری و بخندی.

از احمدزاده درباره عاقبت فیلم‌های توقیفی‌اش و احتمال عاقبتی یکسان برای فیلم‌های آینده‌اش می‌پرسم، و او می‌گوید:

وقتی یک فیلم تمام می‌شود، خیلی برایم مهم نیست؛ هر اتفاقی ‌می‌خواهد بیافتد؛ نمایش بدهند یا نه اهمیتی ندارد. من فکر نمی‌کنم فیلم بعدی‌ام را چطور بسازم که کسی خوشش بیاید؛ سعی می‌کنم برای فیلمی که خودم دوست دارم بسازم، یک راهی پیدا کنم.

[عکس ها از علی اشتیاق]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=5483