اینکه نه تنها قوه قضاییه و دادستانی بلکه زمامداران و مسئولان جمهوری اسلامی مرتب تکرار میکنند در نظام آنها هیچ کس به جرم عقیده زندانی نمیشود، در واقع بیانگر این نکته مهم است که آنها با انکار واقعیت، تلاش میکنند برای دگراندیشان و کسانی که به دلایل مذهبی یا سیاسی برعقاید دیگری هستند، جرمی بتراشند تا نه به خاطر عقیده بلکه به خاطر آن جرم که قوانین جمهوری اسلامی آن را ممنوع کرده است، آنها را مورد پیگرد قرار دهند.
اما اینکه محمدجواد ظریف که این روزها «ستاره» سیاست خارجی رژیم به شمار میرود، در نیویورک ادعایی را مطرح کند که به اندازه کافی شاهد زنده علیه آن وجود دارد، واقعا یک گل به دروازه خودی بود که حتی صدای روزنامهنگاران و فعالان سیاسی دلبسته به «دولت اعتدال» را در آورد.
ظریف روز ۲۹ آوریل ۲۰۱۵ در یک گفتگوی تلویزیونی به چارلی رُز روزنامهنگار آمریکایی گفت: «ما درایران کسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم». در این این جمله نکته تازهای نیست و بارها از سوی مقامات جمهوری اسلامی درباره بهاییان، نوکیشان مسیحی و دگراندیشان سیاسی تکرار شده است. برای هر کدام نیز جرمی مستعار درست کردند: جاسوسی برای کشورهای بیگانه، اقدام علیه امنیت ملی، توهین به مبانی و مقدسات اسلام و… ظریف اما این موضع را تصریح کرد و آن را از عرصه عقاید مذهبی و دگراندیشی به طور کلی، به جامعه مدنی کشاند و مدعی شد: «کسانی که دست به جرم میزنند، کسانی که قوانین را زیر پا میگذارند، نمیتوانند پشت عنوانهایی مانند روزنامهنگار یا فعال سیاسی پنهان شوند»!
در این ادعا که نه «جرم» معلوم است و نه منظور از «قوانین» روشن است، روزنامهنگاران و فعالان سیاسی به عنوان مجرم معرفی میشوند چرا که هرگز کسی ندیده و نشنیده که مثلا فردی مرتکب یکی از سه نوع جرایم، خلاف و جنحه و جنایت، شده باشد و برای توجیه آن خود را «پشت عنوانهایی مانند روزنامهنگار یا فعال سیاسی» پنهان کند!
ادعای محمدجواد ظریف نشاندهنده آن روی چهره یک نظام چندشخصیتی و مبتلا به بیماری شیزوفرنی است که از یک سو ظاهرا تلاش میکند با لبخند و خوش و بش، درهای خود را به روی جامعه جهانی بگشاید و در یک معامله به اصطلاح تاریخی همراه با «نرمش قهرمانانه»، فرصتهایی هم به خود و هم به جامعه بدهد، اما از سوی دیگر رسوبات ایدئولوژیک و ساختار مستبد ذهنی و ولایت فقیهیاش به اندازهای است که نمیتواند فعالیت آزاد و مستقل «روزنامهنگار» و «فعال سیاسی» را بپذیرد از این رو آنها را مجرم میشناسد و قوانین را نیز بر همین اساس تنظیم میکند.
پس از ادعای عجیب و دروغ محمدجواد ظریف در نیویورک، بهمن احمدی امویی، بلافاصله واکنش نشان داد و با یادآوری آنچه خود از سر گذرانده است خطاب به وی نوشت: «بهعنوان یکی از زندانیانی که به خاطر عقیده و مطالبی که در روزنامههای مختلف و قانونی کشور نوشتهام، مورد بازجویی، شکنجه روحی و جسمی قرار گرفتم و چند سالی را هم در زندان گذراندهام، شهادت میدهم همچنان که پیشازاین احمدینژاد و دیگر مقامات قضایی و سیاسی کشور دراینباره دروغ گفتهاند، دولت روحانی و وزیر خارجهاش نیز در این مورد دروغ میگویند».
بهمن احمدی امویی یکی از هزاران است. علاوه بر روزنامهنگارانی که حتی از طیفهای خودی و موافق کلیت رژیم جمهوری اسلامی بارها به زندان افتادند و شماری از آنها هنوز در زندان به سر میبرند، خیل عظیم روزنامهنگاران و فعالان سیاسی که در دورههای مختلف از جمله پس از رویدادهای سال ۸۸ به دلیل نبود امکان فعالیت آزاد رسانهای و سیاسی و خطر پیگرد و زندان از کشور خارج شده و هنوز میشوند، گواه روشن دیگری بر این است که این دولت نیز مانند دولتهای پیشین از سیاست «دیوار حاشا بلند است» پیروی میکند و یک بخش از وجودش مرتب مشغول انکار بخشهای دیگر است! اما میگویند دیوار حاشا را نیز باید تا آن اندازه بلند گرفت که خود بتوان از روی آن پرید. تا امروز اما هر دولتی آمد، آجری بر دیوار حاشای جمهوری اسلامی افزود.