سال ۲۰۰۳ پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین بود که موضوع برنامههای اتمی مخفی جمهوری اسلامی که تقریبا یک سال پیش از آن رو شده بود در دستور کار بینالمللی قرار گرفت.
از آن موقع تا کنون که بیش از یک دهه میگذرد این مذاکرات شبیه سریالهای «دوپولی» تلویزیونی شده که همین طور ادامه پیدا میکنند.
سریال اتمی دو نقطه اوج داشت. یکی مذاکرات ایران و «تروییکا» یعنی آلمان و فرانسه و انگلیس بود. رژیم ایران در آن مذاکرات که در زمان ریاست جمهوری حجتالاسلام خاتمی جریان داشت بهترین موقعیت و امتیاز را برای یک توافق آبرومندانه داشت. هم مجبور نبود از این همه مواردی که حالا کوتاه آمده چشم بپوشد و هم این همه تحریمهای دشوار را بر کشور تحمیل نمیکرد.
اما بیانیه سعدآباد (۲۹ مهر ۱۳۸۲) و دو توافقنامه بروکسل (۴ اسفند ماه ۱۳۸۲) و پاریس (۲۴ آبان ۱۳۸۳) به هیچ نتیجه بلندمدت و جامعی نیانجامید. مذاکرات در همان دوران خاتمی شکست خورد و غنیسازی با شدت بیشتر از سر گرفته شد. دو سال بعد که خاتمی دیگر جایش را به احمدینژاد داده بود، جمهوری اسلامی خودش را با ادعای تولید چرخه کامل هستهای عضو «باشگاه اتمی» اعلام کرد! این عضویت مندرآوردی همان و تشدید تحریمها همان! مذاکرات جلیلی و اشتون هم بیشتر سبب خنده و مزاح شد. پس همه تشخیص دادند که آمریکا باید مستقیم وارد صحنه شود و نقطه اوج دوم همین بود. ورود تدریجی آمریکا به مذاکرات با هیجانسازی تمام و برخی ملاقاتهای پیدا و پنهان در دوران احمدی نژاد آغاز شد.
تازه وقتی تحریمها حسابی به جمهوری اسلامی فشار آورد، حجتالاسلام روحانی آمد تا با تیم «قهرمان» خود این سریال را با «هپی اند» تمام کند. در طول کمتر از دو سال گذشته، نیویورک و ژنو و لوزان صحنه مذاکرات نفسگیر طرفین شد تا تفاهم لوزان در ۱۳ فروردین ۹۴ به دست آمد. همان جا قرار شد ۳۰ ژوﺌن آخرین مهلت طرفین در وین باشد. اما نشد. گفتند ۷ ژوییه. باز هم نشد. اعلام کردند ۹ ژوییه. و امروز که دهم ژوییه است تا این ساعت خبری از توافق «نهایی» و «جامع» نیست. به نظر میرسد این سریال بیشتر همان «بحر طویل» خودمان باشد. میخواهید بدانید «بحر طویل» که اتفاقا از دوره صفویه مُد شده چیست؟ به ویکیپدیا مراجعه کنید تا خودتان ببینید که این تشبیه چه از نظر فرم و چه از نظر مضمون بیهوده نیست.