حنیف حیدرنژاد- اتحادیه اروپا با ۲۸ کشور عضو و با ۵۰۷ میلیون جمعیت به اصولی پایبند است که اکنون از سوی برخی از اعضای آن به چالش جدی کشیده شده است.
اصول انساندوستانه که اتحادیه اروپا در منشور خود بر آن پای میفشرد عبارتند از: توجه به حقوق بشر و حساسیت نسبت به نقض حقوق بشر، آزادی، دمکراسی، برابری، حاکمیت قانون. این اصول با ارزشهائی پیوند میخورند که در یک زندگی اجتماعی هویت اتحادیه اروپا را برجسته و متمایز میسازد. ارزشهائی همچون: پلورالیسم، تولرانس و رواداری نسبت به یکدیگر به ویژه در مقابل دگراندیشان، منع تبعیض، همبستگی نسبت به دیگر انسانها و برابری مرد و زن.
امروز، اتحادیه اروپا در مسیری پُر زیگزاگ حرکت میکند. اعلان اصول و ارزشهای فوق به معنی پایبندی و اجرای همه آنها در همه حال و توسط همه کشورهای عضو نیست. اتحادیه اروپا چه در سطح ملی (داخلی کشورها) و یا در سطح منطقهای یا بینالمللی نتوانسته پایبندی کامل خود به این اصول و ارزشها را نشان دهد. سیاست پناهنده پذیری و رفتار با پناهجویان یکی از موضوعاتی است که در یک دهه گذشته اتحادیه اروپا پیوسته در باره آن مورد انتقاد جدی قرار داشته است. به دلیل یک دهه غفلت، خواب، و سیاستهای عامدانه و غیرانسانی، بحران پناهجویی امروز پشت در خانه سیاستمداران نشسته است. در برلین به فاصله یک و نیم کیلومتری از ساختمانِ صدراعظم آنگلا مِرکل صدها پناهجو روزهاست که در هوای آزاد میخوابند. در سه و نیم کیلومتری پارلمان اروپا در بروکسل نیز همین وضعیت حاکم است. تعلل و کوتاهی سیاستمداران اروپائی کار را به آنجا رسانده که هر روز جسد پناهجویان در ساحل این یا آن کشور از آب گرفته میشود. اینک هزاران نفر پناهجو در مجارستان، در بوداپست پایتخت این کشور و در ایستگاه قطار مرکزی این شهر بست نشستهاند. در شهر “بیج” کمیدورتر از بوداپست ۴۰۰ تا ۵۰۰ پناهجو دو روز است که در قطاری که قرار بود آنها را به یک اردوگاه منتقل کند بست نشسته و حاضر نیستند پیاده شوند. آنها دریافت آب و غذا را رد میکنند و فریاد میزنند مرگ در این قطار را بر ماندن در مجارستان ترجیح میدهند.
در جنین وضعیتی ویکتور اُربان نخست وزیر مجارستان در روز سوم سپتامبر ۲۰۱۵ در مقر پارلمان اروپا با بی شرمی تمام هیچ مسئولیتی در این مورد نپذیرفته، بلکه آلمان را مسئول این وضعیت میخواند. کشوری که اصول و ارزشهای اتحادیه اروپا را پذیرفته و امضاء کرده، اینک از عمل به مسئولیتهای خود شانه خالی میکند.
مارتین شولتز رئیس پارلمان اتحادیه اروپا در یک برنامه تلویزیونی در پایان روزی که با اُربان گفتگو کرده بود از اینکه یکی از کشورهای اتحادیه اروپا چنین رئیسی دارد ابراز شرم کرد. در گزارش تلویزیونی که در همین برنامه پخش شد، گفته میشود که جمهوری چک بازوی پناهجویان را با ماژیک غیرقابل شستشو شمارهگذاری میکند. کاری که یادآور اردوگاههای مرگ نازیهاست.
اتحادیه اروپا به کجا میرود؟
آنچه امروز در اتحادیه اروپا در برخورد با بحران پناهجویان خود را نشان میدهد چند نکته را روشن میکند:
– اصول و ارزشهای اعلام شده اتحادیه اروپا نه تنها از سوی برخی از کشورها در عمل رعایت نشده، بلکه بخشی از آن زیر پا گذاشته میشود.
– احترام به حقوق بشر و شأن و منزلت انسان و و دوری از هرآنچه ناقض حقوق بنیادین بشر است کامل رعایت نمیشود. برخی از کشورها حتی به آن باور نداشته و در عمل نه تنها آنها را رعایت نمیکنند، بلکه آشکارا آن را زیر پا میگذارند. اتحادیه اروپا در مواجهه با بحران مالی یونان چندین و چند اجلاس فوری در سطح سران تشکیل داد. در زمانی که بحران مالی اوج گرفته بود اتحادیه اروپا در نشستهای فوریِ سران، هزینه یا اعتبار کردن صدها میلیارد یورو را به سرعت به تصویب رساند. اما وقتی موضوع پناهجویان که موضوعی عمیقا انسانی و حقوق بشری است به یک بحران تبدیل میشود، واکنشها بسیار کُند و کاملا نامتناسب میباشد. این رفتار نشانهای از عدم پایبندی به آن ارزشهای اعلام شده است و به خوبی نشان میدهد که منافع اقتصادی به مراتب بر ارزشهای حقوق بشری ارجحیت دارند. اتحادیه اروپا سالهاست با صرف صدها میلیون یورو با اجرای طرح “فرونتکس- نیروهای حافظ مرزهای اروپا“ مرزهای آبی منتهی به این اتحادیه را مسدود کرده است. با اختیارات قانونی که فرونتکس دارد علاوه بر کنترل مرزهای دریائی، زمینی و هوائی حتی میتواند با کشورهای مختلف قرارداد دوجانیه منعقد کند. قرارداد دوبلین۳ نیز راههای ورود قانونی با ویزا و درخواست پناهندگی در اتحادیه اروپا را عملا ناممکن یا بسیار سخت کرده است. سازمانهای حقوق بشری سالهاست که نسبت به ناکارآمدی و ناعادلانه بودن سیاست پناهجوپذیری اتحادیه اروپا هشدار میدهند و گزارشهای مختلفی نیز در این مورد منتشر کردهاند.
اینک و با بسته شدن مرزهای زمینی (مجارستان) همه راههای قانونی و بی خطر برای آنکه پناهجویان بتوانند خود را به اتحادیه اروپا برسانند مسدود شده است. در چنین وضعیتی پناهجویان ناگزیر جان خود و فرزندانشان را به خطر بیاندازند تا با پذیرش ریسک بسیار بالا هم که شده خود را نجات دهند. اتحادیه اروپا به دلیل سیاست سختگیرانه در امور پناهندگی، سیاستی که شکست خورده و کشورهای عضو نیز آن را رعایت نمیکنند، در قبال مرگ پناهجویان و درد و رنجی که آنها تحمل میکنند مسئولیت دارد.
– برخی از کشورهای اتحادیه اروپا خودخواهی و تکروی را بر همبستگی ترجیح داده و جدا از منافع جمعی اتحادیه اروپا، منافع خود را در درجه نخست قرار داده و تا کنون حاضر به مصالحه و سازش نیستند. برای نمونه موضع مجارستان، جمهوری چک، لهستان، اسلوواکی در مخالفت با طرحِ پذیرش سهمیهای پناهجویان.
اتحادیه اروپا بین پایبندی به اصول و ارزشهای اعلام شده یا ارجحیت دادن به منافع مالی و اقتصادی بر سر دو راهی گیر کرده است. اتحادیه اروپا فلج و ناتوان از حل بحران پناهجویان است. ناهماهنگ عمل میکند. از هر طرف یک صدائی و یک آهنگی شنیده میشود. نه تنها از روحیه همبستگی خبری نیست، بلکه برخی از کشورهای عضو به همدیگر حمله میکنند (اظهارات نخست وزیر مجارستان علیه آلمان و واکنشهای آلمان، اتریش و فرانسه و رئیس پارلمان اروپا به آن گفتهها). اتحادیه اروپا به ریشه فرار مردم از کشورشان و دلایل بحران پناهجوئی نمیپردازد، چرا که خود به دلیل مواضعی که در جنگ عراق، سوریه و لیبی داشته در ایجاد و گسترش آن دخالت و مسئولیت داشته است.
اتحادیه اروپا با بحران هویت و با بحران استراتژیک روبرو است. در یک سو کشورهائی قرار دارند که باورهای محافظهگرایانه و ناسیونالیستی را نمایندگی میکنند (بریتانیا و مجارستان)، در سوی دیگر کشورهائی که به طور نسبی به بخشی از اصول و ارزشهای اتحادیه اروپا وفا دارند (آلمان، فرانسه، سوئد، هلند). برخی دیگر از کشورها مواضعی بینابینی داشته و به دلیل وضعیت خراب اقتصادی در کشورشان ترجیح میدهند نقش فعالی بازی نکرده و از این یا آن گرایش دفاع نمیکنند.
اگر اتحادیه اروپا بر پایبندی خود به حقوق بشر و همبستگی با مردم جهان و اصول و ارزشهائی که اعلام کرده وفادار است، باید از دخالت در جنگ با هدف تغییر حکومتها (عراق، لیبی، سوری) و از حمایت از حکومتهای خودکامه و دیکتاتور دست بردارد (کمک به صدام، قذافی، حسنی مبارک، بشار اسد تا همین چند سال قبل که در قدرت بودند و همچنین مماشات با رژیم جمهوری اسلامی در ایران). اتحادیه اروپا به جای حمایت از حکومتهای سرکوبگر، باید از طرحهای توسعه اقتصادی و از جنبشهای دمکراتیک در کشورهای توسعه نیافته حمایت کرده و با روشهای مختلف با فساد مالی رهبران این کشورها مبارزه کند. اتحادیه اروپا میتواند راههای رشد و تغذیه مالی، نیروی انسانی و لجستیک نیروهای افراطی اعم از ناسیونالیستی یا مذهبی را ببندد و هر کجا لازم باشد در اقدامات بازدارنده علیه این نیروها وارد عمل شود. بی عملی در مقابل رشد و قدرت گیری نیروی وحشی و ضدبشری خلافت اسلامی (داعش) و کشورهای حامیآن و کوتاه آمدن در مقابل حکومت بشار اسد و حامی آن یعنی جمهوری اسلامی و کمک نکردن به پناهجویانی که بیش از چهار سال است در این یا آن کشور در رنج و آوارگی به سر میبرند، همه و همه وضعیت امروز را رقم زده است.
آیا اتحادیه اروپا آماده است از واقعیات امروز درس بگیرد؟ پاسخ نسبی به این پرسش حیاتی، در روزها و هفتههای آینده و در اجلاس سران اروپا روشن خواهد شد.
۱۳ شهریور ۱۳۹۴/ ۴ سپتامبر ۲۰۱۵
http://www.hanifhidarnejad.com