فقرِ فکری و بی لیاقتیِ «اصلاح طلبان»

پنج شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ برابر با ۰۳ مارس ۲۰۱۶


پتکین آذرمهر – تحت تأثیر گزارش‌های ظاهرا درستِ سیاسیِ غرب در مورد ایران قرار نگیرید. گروه موسوم به «اصلاح‌طلب» شامل قاتلان و کودک‌آزاران جنسی است. رسانه‌های جمعی در وارونه جلوه دادنِ آنها باید از شرم سر به زیر اندازَند.

پتکین آذرمهر
پتکین آذرمهر

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر سیاسیِ گرایش «اصلاح‌طلبی» در ایران، در مصاحبه با روزنامه‌ی گاردین که در تاریخ جمعه هفتم اسفند منتشر شد، گفت: «من قبول دارم که رِی شهری افراد زیادی را به قتل رسانده است. او سابقه‌ی دموکراتیک ندارد، ولی مخالف دموکراسی و آزادی هم نیست. در ضمن، چه گزینه‌ی دیگری برای انتخاب داریم؟»

شاید به تنهایی همین جمله از زبانِ یکی از پیشروانِ روشنفکری در ایران کافی باشد تا بر فقرِ فکری و بی کفایتیِ اصلاح‌طلبان و پیروانِ آنها صحّه گذاشت. در ادامه اما بیشتر به خصوصیت واقعی این گروه می‌پردازیم.

آخوند محمد محمدی ری‌شهری، که زیباکلام به او اشاره می‌کند، در فهرست پیشنهادی اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۷ اسفند مجلس خبرگان رهبری قرار داشت.

او به عنوان حاکم شرع دادگاه انقلاب ارتش در دهه‌ی ۶۰ بسیاری را به جرم‌های واهی به جوخه‌ی اعدام سپرد. درخشش این تازه اصلاح‌طلب شده اما به اینجا ختم نمی‌شود.

ری‌شهری و خامنه‌ای
ری‌شهری و خامنه‌ای

محمدی ری‌شهری در سن ۲۰ سالگی با دختر ۹ ساله علی مشکینی، رییس پیشین مجلس خبرگان، وصلت کرد، و حتی این موضوع را در خاطرات خود با افتخار بازگو می‌کند: «من از مادر و عمّه‌ی خود خواستم تا به قم بروند و از والدین دختر بخواهند که او را به عقد من در آورد. آنها رفتند و دختر را دیده و پسندیدند و به من نامه نوشتند که دختر بسیار زیبا و جوان است» (از خاطرات ریشهری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳)

با فرضِ اینکه حزبی یا جنبش سیاسی در جهان وجود داشته باشد که از یک کاندیدای قاتل و کودک‌آزار جنسی حمایت کند، آیا آدم عاقل آن حزب را «اصلاح‌طلب» یا «میانه‌رو و معتدل» می‌خواند؟

گزینه‌ی بعدی در لیست اصلاح‌طلبانِ انتخابات جمعه‌ی گذشته، درّی نجف آبادی بود؛ وزیر اطلاعات در کابینه‌ی اول خاتمی ‌که در قتل بسیاری از روشنفکران، دگراندیشان و اصلاح طلبان واقعی در دهه‌ی ۷۰ خورشیدی دست داشته است.

دری نجف آبادی
دری نجف‌آبادی

نکته‌ی قابل توجه این است که «اصلاح‌طلبان» در صحنه‌ی سیاستِ امروز ایران از توانایی خیره کننده در کشف و استخراج قاتلان و بیماران جنسی پیشین و تبدیل آنها به «کاندیداهای اصلاح‌طلب» در خُم رنگرزی جمهوری اسلامی برخوردارند. رسانه‌های خارجی هرگز در مورد سابقه‌ی تاریک این به اصطلاح میانه‌رو‌ها یا معتدل‌ها تحقیق نمی‌کنند. درعوض، در ایران بسیاری از تحلیل‌گران از عنوان «خوابیده در آب نمک» برای آنها استفاده می‌کنند.

گزینه‌های اصلاح‌طلبی همواره مشمول مرور زمان می‌شود به این معنی که تلاش می‌شود خاطرات آنها بر بستر زمان از ذهن ایرانیان پاک شده تا در مواقع ضروری برای نجات رژیم یا ترسیم کاریکاتوری از رقابت‌های سیاسی در چارچوب حکومت به خدمت گرفته شوند. نتیجه نیز با عبارت «اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات هستند» یا «اصلاح‌طلبان انتخابات را بُردند» به خوراک تبلیغاتی تبدیل می‌شود. اما در واقعیت، تنها پیروزی آنها رُبودن کلمه‌ی «اصلاح‌طلب» است.

مفهوم «اصلاح‌طلب» در دنیای غرب با تصویری از جنبش‌های سیاسی رفرمیستی در گذشته نظیر حقوق برابری زنان، حقوق شهروندی آمریکا، جنبش همبستگی لهستان گِره خورده است؛ در ایران اما حزب یا حرکت اصلاح‌طلبی با هیچ یک از نافرمانی‌های مدنی، تظاهرات، اعتصاب برای تغییر یا کسب حق همسو نیست.

در عوض، بیشترین دل‌مشغولی اصلاح‌طلبانِ جمهوری اسلامی صرفِ رسیدگی به موضوع انتخابات و راه‌های افزایش مشارکت مردمی‌ در انتخاباتی می‌شود که به حکومت اعتبار می‌بخشد. ازاین رو، نقش آنها معطوف به «حفظ وضع موجود» است و نه اهرمی‌برای تغییر.

اصلاح‌طلبانِ جمهوری اسلامی همچنین به طور بسیار فعالانه برای تسخیر دو جبهه خیز برداشته‌اند: رسانه‌های فارسی زبان برون‌مرزی نظیر بی بی سی فارسی در کنار رسانه‌های انگلیسی زبان، و بودجه‌ها و بورسیه‌های دولت‌ها و نهادهای غربی که در زمینه‌ی جامعه‌ی مدنی در ایران فعالیت می‌کنند یا در آینده برنامه دارند. معمولا بودجه‌های مورد اشاره در بیشتر مواقع صرفا برای ایجاد تارنماهای رنگین و کارناوال‌های سیاسی و کمپین‌های پوشالی علیه ایرانیانی هزینه می‌شود که می‌کوشند چهره‌ی واقعیِ «اپوزیسیون جاانداز» جمهوری اسلامی را برملا کنند.

در انتخابات ۷ اسفند با وجود ردّ صلاحیت‌های فلّه‌ای شورای نگهبان که در بعضی موارد با نقض استانداردهای جمهوری اسلامی همراه بود (شامل حذف حسن خمینی، نوه‌ی بنیانگذار رژیم اسلامی)، بار دیگر اصلاح‌طلب‌ها توانستند راهی برای تحریک مردم برای شرکت در انتخابات غیر دموکراتیک پیدا کنند. تأییدِ تشویق مردم را نیز می‌توان در گفته‌ی زیبا کلام مبنی بر «چه گزینه‌ی دیگری برای انتخاب داریم؟» جستجو کرد. استدلال عدم مشارکت مردمی ‌در انتخابات را هم با عبارت «آیا می‌خواهید ایران به سوریه یا لیبی تبدیل شود؟» مهار کردند.

اگر درکِ «شعبده بازی انتخابات» در جمهوری اسلامی برای غربی‌ها دشوار است، شاید بتوان با توسّل به جمله‌ای از مهدی‌هاشمی، فرزند رفسنجانی، در مصاحبه با بیژن فرهودی، خبرنگار باسابقه‌ی کیهان لندن، راحت‌تر منظور را منتقل کرد: «همین دعواهای داخلی است که رژیم را سرپا نگه داشته است، چون برای دیگران نشانه‌ای از دموکراسی است! البته این تضادها واقعی است. ما در حلقه‌ی درونی خودمان دموکراسی داریم. دیکتاتوری فقط خارج از حلقه‌ی درونی ما وجود دارد. خامنه‌ای در بیشتر مواقع این اختلافات را تشویق می‌کند. ولی همه می‌دانیم که خط قرمزها کجاست. به عبارت دیگر، همه‌ی اعضای حلقه‌ی درونی تمام قواعد بازی را پذیرفته‌اند.» (گفتگوی خودمانی در لندن در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۹۳، قبل از بازگشت مهدی‌هاشمی‌ به ایران و دستگیری به جرم «اختلاس مالی» به معنای عدم تقسیم این «مال» با دیگر اعضای حلقه‌ی درونی؛ قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم).

هفته‌ی گذشته، بار دیگر تجربه‌ی «انتخابات» در جمهوری اسلامی تکرار شد. پدرِ حکومت، علی خامنه‌ای، یک بار دیگر پسرها را برای نواختنِ مارشِ قانون به صف کرد. در این بین، «محلّل‌های حکومتی» کوشیدند با ابزار رسانه‌ای ۶۰درصد از مردم را دوباره به عقد رژیم درآورند.

پرده‌ی آخر سناریوی ساختگی با ادعای فتح سکوهای دو مجلس توسط اصلاح‌طلبان در بوق و کَرنای رسانه‌های خارجی به تکرار نشخوار شد؛ ولی همچنان دریغ از تغییری  کوچک در آینده‌ی سیاسی ایران.

تا زمانی که مردم ایران با اراده‌ی ملّی به مبارزه با کلّیت جمهوری اسلامی برنخیزند، این رژیم پیروزمندانه با موضعی قوی به حیات دوزخیِ خود ادامه خواهد داد.

*منبع: the commentator
*مترجم: علیرضا اکبری

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=36897