مینو یگانه – فقر و اعتیاد و پیامدهای این دو آسیب اجتماعی از جمله فحشا، دزدی و جنایت از یکسو، پنهانکاری و انکار واقعیتها از سوی مسئولان، نبود آزادیهای سیاسی، اجتماعی، بیاختیار بودن دولت، جای خالی بیمههای اجتماعی کارآمد به روش کشورهای پیشرفته از سوی دیگر و در کنار اینها، ظهور طبقه نوکیسه از نوع جمهوری اسلامی، زیادهخواهی و چشم و همچشمی برای داشتن لباس و اتومبیل شیک و خانه بزرگ، ایران زیر حکومت ولایت مطلقه فقیه را به چیزی شبیه دیکتاتورهای فاسد و عقبمانده آفریقایی و عربی صاحب معادن و نفت و طلا تبدیل کرده است.
در این میان در ۳۷ سال گذشته بیشتر خانمها بودهاند که با شهامت و بدون ترس از لعن و نفرین و توهین کهنهمقدسها و فسیلهای حوزوی در مصاحبهها و سمینارها واقعیات گسترش تنفروشی و اشاعه ویروس ایدز از طریق روابط جنسی کنترل نشده و تزریق با سرنگ مشترک را به اطلاع مردم رسانده و به مسئولان هشدار دادهاند.
دکتر مینو محرز استاد بیماریهای عفونی دانشگاه تهران و از متخصصین معدود بیماری ایدز چند سال پیش گفته بود: جمهوری اسلامی در زمان ریاست عزتالله ضرغامی بر رادیو و تلویزیون حاضر نبود به مسألهای با این درجه از اهمیت بپردازد و راههای جلوگیری از آن را از زبان پزشکان متخصص برای بینندگان خود توضیح دهد. بانوی دیگری که باید قدر او را دانست، فرحناز سلیمی است، روانشناسی که سالهاست در تهران و نقاط دیگر ایران به طور روزمره با مبتلایان به ایدز و معتادان کارتنخواب سر و کار دارد و باید از تلاشهای او و همکارانش برای سر و سامان دادن به وضع رقتبار زنان معتاد که برای تأمین نیازهای ابتدائی تنفروشی میکنند و با معتادان و مبتلایان به ایدز همبستر میشوند و فرزندانی حامل ویروس اچ.آی.وی به دنیا میآورند و آنها را به مافیای تکدیگری میفروشند تقدیر کرد.
فرحناز سلیمی فارغالتحصیل رشته مامائی و دارای مدرک فوق لیسانس روانشناسی است، او همراه همسر خود که روانپزشک است سه سال در بندرعباس با زنان معتاد و آلوده به ویروس اچ.آی.وی کار کرده و بعد از انتقال به تهران در همین زمینه به کارش ادامه داده است.
خانم سلیمی دلیل تنفروشی زنان را بیشتر تهیه مواد مخدر برای خود و همسرانشان میداند و میگوید از این بابت تفاوتی میان زنان تهرانی و شهرستانی یا حداقل بندرعباسی نیست. من در هر دو شهر زنانی را دیدهام که برای تأمین یک وعده غذا با مردان همبستر شدهاند بسیاری از مشتریان این زنان، مردان جوان هستند و شاید باورش مشکل باشد که برخی از دخترها تنها در ازای دریافت ۵ هزار تومان جسم خود را میفروشند. او حتی مردانی را دیده که میخواهند با غیرت هم باشند اما متأسفانه اعتیاد خانمانسوز، غیرت و شخصیت و حیثیت نمیشناسد.
به گفته خانم سلیمی سن بیشتر زنان معتاد خودفروش حول و حوش سی سال است. وی از خانههایی در تهران و شهرستانها میگوید که صاحبخانه یک اتاق را به شیرهکشها اختصاص داده و اتاق دیگری را برای تنفروشی، البته درمیان تنفروشان کسانی هم وجود دارند که در اداره زندگی روزمره خود به هیچ وجه در نماندهاند و یا درآمد آنها برای داشتن یک زندگی متوسط کافی است؛ ولی وسوسه پوشیدن لباسهای جور واجور و شیک و گرانقیمت یا اتومبیل مدل بالا و معاشرتهای آنچنانی آنان را به این ورطه کشانده است.
زنانی هم هستند که شوهرانشان به هر دلیل مانند کشیدن چک بی محل یا خرید و فروش مواد مخدر زندانی هستند و مجبورند از طریقی هزینههای روزمره خانواده را تأمین کنند. چند سال پیش کاملیا انتخابی فرد گزارشی غمانگیز اما خواندنی از آنچه در محوطه قبرستان قدیم شهر قم میگذرد برای یکی از روزنامههای چاپ ایران تهیه کرده بود.
برخی زنان تنفروش به شرط چاپ نشدن عکس و نام نبردن از آنها به کاملیا گفته بودند همسرانشان در جنگ با عراق و درگیریهای کردستان کشته شدهاند یا معلول جنگی و یا به دلیل بیماری از کار افتاده هستند و بار اداره زندگی با چندفرزند روی دوش آنهاست و به همین جهت روزها به قبرستان قدیم میروند و واسطه یافتن مشتری برای آنها هم چند طلبه جوان هستند و همان طلبهها بعضی از این زنها را که از خانوادههای مذهبی بودهاند برای مردان صیغه میکردهاند.
در گفتههای خانم سلیمی نیز به این نکته بر میخوریم که بخشی از دختران خودفروش افراد معتقدی هستند که اصرار دارند قبل از همبستر شدن صیغه شوند اما آنها تعریف درستی از چهارچوب عقیدتی ندارند و عدّه نگه نمیدارند. شماری از دختران تنفروش که از خانواده مذهبی میآیند و به دلایل گوناگون خانه و خانواده را ترک کردهاند دیگر روی بازگشت به خانه پدری را ندارند.
در ضمن گفتنی است که سی و پنج درصد از زنان تنفروش متأهلند و تحقیقات فرحناز سلیمی و همکارانش نشان داده که تعداد بسیار کمی شاید به اندازه انگشتان دست در میان روسپیهای مورد مطالعه دیده شدهاند که به دلیل سادیسم جنسی تن به اینگونه رابطه میدهند والا اکثریت با زنانی است که شوهرانشان در زندان به سر میبرند. ضمنا پانزده درصد از زنان تنفروش تجربه رفتن به زندان را دارند.
یکی از تجربیات تلخ خانم سلیمی در این سالها هنگامی بوده است که به عنوان رئیس مرکز توانبخشی زنان آسیب دیده و خودفروش برای ارائه گزارش و قرار دادن اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس در جریان وضع اسفناک زنان خیابانی و معتاد و حامل ویروس ایدز به امید جلب همکاری اعضای این کمیسیون بوده است که متأسفانه با واکنش غیر منتظره و خشونتآمیز آنها روبرو گردیده است.
اعضای این کمیسیون وی را متهم به شایعهپراکنی و دروغگوئی کرده بودند. خانم سلیمی میگوید بسیاری از زنان خودفروش با سواد هستند و تحصیلات دیپلم به بالا دارند و خیلی از آنها بعد از ارتباط با جنس مخالف باردار میشوند که فرزند خود را به ناچار یا میفروشند یا به موسسات دست اندرکار میسپارند و یا سقط میکنند. تعداد زیادی از اینگونه کودکان ناخواسته شناسنامه ندارند یا به فروش میرسند یا رها میشوند و معمولا از آنان برای گدائی و یا به عنوان فروشنده مواد مخدر استفاده میکنند.
خانم سلیمی در گزارش مفصل خود درباره تنفروشی در ادارات به منظور دریافت ترفیع و پیمودن پلههای ترقی هم اشاره کرده و اینکه روسا و مقامات مسئول در ازای اعطای موقعیت بهتر و حقوق بالاتر به کارمندان زن از آنها انتظاراتی دارند. در این گزارش آمده در مرکز توانبخشی زنان آسیبدیده بودجه کافی برای بسیاری از خدمات لازم ندارند و تنها یک وعده غذای ظهر و سرنگ تزریق مواد مخدر و کاندوم برای جلوگیری از حاملگی به آنها میدهد.