علی اصغر حقدار – مسائل اتنیکی و مطالبات حقوقی اقوام، زنان و مذاهب در ماههای اخیر شتاب گرفته و به یکی از محوریترین فعالیتهای سیاسی در ایران تبدیل شدهاند.
به هر ترتیبی این مسایل را مد نظر قرار دهیم، اصل آن در وجود رگههای شتابیابنده شوونیسمی است که حاکمیت با چاشنی مذهبی- ملی و با پشتوانههای امنیتی و برنامهریزی شده، مدتی است که برای کنترل افکار عمومی، در فضای سیاسی و فرهنگی ایران پراکنده است. برنامهای که به اقوام و ادیان و اندیشهها به دیده تحقیر مینگرد و بر پایهای ایدئولوژیک از هویت ملی و زبانی خاص با نگاهی ابزارگرایانه طرفداری میکند.
دستور کار شوونیستی حکومت، حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و جنسیتی را برنمیتابد و بر زبانها و باورها و جسمها میتازد. به هیچ اصول خردمندانه و احساس حقیقی انسانی متکی نیست. این پروژه از تحریف تاریخ کمک میگیرد. فریبکارانه از هویت ملی ایران و ایرانیان سخن میراند و ماندگاری کشور را به ماندگاری خود گره میزند؛ از جعلیات بهرهمند میشود و نه تنها به اختراع تاریخ، هویت و زبانی توسط برخی از اهالی فرهنگ دست مییازد، بلکه مدتی کوتاه و در گیرودار بحرانهای فزایندهاش، روحیه نژادپرستانهای را سیراب میکند.
کمترین ضرر این کنشهای نژادپرستانه در شرایط فعلی داخلی- که از بحرانهای اقتصادی و اخلاقی رنج میبرد- ، موقعیت خشونتبار منطقه و تحولات جهانی، آزادسازی نیروها و اندیشههای گریز از مرکزی است که از سالیان گذشته تا به امروز از حکومت سیاسی و فرهنگی استبداد توام با شوونیسم مرکزمحور رنج میبرند. بی تردید ریشه این کنش و نگره، در فرایند سیاسی و ایدئولوژیک- دیپلماتیکی قرار دارد که انهدام و تخریب هویتهای قومی و مذهبی و جنسیتی را در هدف خود قرار داده است.
همآوردی رژیم ایران با تکیه بر ذهنیت استبدادی و بازیهای شوونیستی، اقوام و ملل و مذاهب و گروههای جنسیتی را بر جایگاه خود آگاه ساخته و حساسیت حل فوری مسائل اتنیکی و مذهبی و جنسیتی را در اولویت قرار داده است؛ جایگاه حقطلبی اقوام و مطالبهخواهی اعتقادی و جنسیتی بر هژمونی سلطه نظامی و عقیدتی حاکمیت شوریده و دستور کار آن، در حالی که سرزمین، فرهنگها و زبانهای ژئوپلتیک فعلی ایران را به بازی گرفته، به مقابله جدی کشانده است.
اقدامات حرکتهای ملی در مناطقی از آذربایجان و خوزستان و… افشاگر ایده و کنش حاکمیتی است که در داخل ایران، اقوام و مذاهب را به مسلخ اعدام و تحقیر و انکار کشانده است. در شرایط فعلی ایران، هویتطلبی حقوقی به ضرورت کنشهای مدنی و تلاشهای فرهنگی اقوام و مذاهب ارتقا یافته و مطالبات هویتطلبانه مبتنی بر آزادی اقوام و مذاهب را به اولویتهای جنبش مدنی ایران ارتقا میدهد.
تردیدی نیست که ایدئولوژی حاکم بر رژیم سیاسی ایران با ریشههای شیعهگری، استالینیستی، آریایی و با تاکید غیرحقوقی و سیاسی بر خواستههای شوونیستی، راه را بر از بین رفتن یکپارچگی کشور هموار خواهد کرد و پیش از تنشهای عملی و تلافیجویانه خارجیان، اقوام و مذاهب زیر ستم ایرانی، سرنوشت تازهای برای این مرز و بوم رقم خواهد زد.