محمد معین – از اولین لحظههای آتشسوزی ساختمان پلاسکو، جمعیت زیادی در محل حادثه حضور پیدا کردند.
این ازدحام از یک سو در کار امدادرسانی و ارائه خدمات اورژانس و آتشنشانی اخلالهای عدیده به وجود آورد و از سوی دیگر جمعیت با عکس و فیلم دیگران را لحظه به لحظه با وقوع این فاجعه همراه کرد.
مردم حاضر در محل پلاسکو با تلفنهای همراه خود، سعی در ثبت لحظههای ناب و تکرار نشدنی از فروریختن و سقوط ساختمان بزرگ و نماد تجدد تهران میکردند.
حضور مردم و تصویربرداری از این حادثه تلخ از نقطه نظر بسیاری از رسانهها و تحلیلگران مورد بررسی قرار گرفت اما چرا مردم حاضر در صحنه در هر واقعه تلخ یا شیرین به ثبت تصویر و عکس مبادرت می ورزند؟
به نظر من، در سالهای اخیر با وقوع هر اتفاق و خبر، عدهای از مردم فیلمبرداری و عکسبرداری می کنند چرا که دستگاههای گوشی و موبایل این امکان را در اختیار آنها و دیگر مردم جهان قرار داده است. شاید از منظر بسیاری فیلمبرداری و عکسبرداری بخصوص در لحظهای تلخ درست و جایز نباشد اما به نظرم در کشوری که تلویزیون ملی و همه عناصر صوتی و تصویری و حتی تحریری با سانسور و جهتدهی همراه است، این قبیل رفتارها از مردم نه تنها کاملا طبیعی است بلکه مفید نیز هست چرا که مردم، خود، اطلاعرسانی و خبررسانی را در دست گرفتهاند و به رسانه ملی اعتمادی ندارند.
چگونه میتوان ثبت فروریختن نماد معماری تجدد (پلاسکو) را به سازمانی محول کرد که در یک روز بارها اخبار خود را اعلام و سپس تکذیب میکند و اصول بی طرفی را در پوشش خبری زیر پا میگذارد؟
به این ترتیب در نبود یک پایگاه اطلاعرسانی حرفهای و بدون سانسور از رویدادها و اخبار، این وظیفه را خود مردم حاضر در صحنه به عهده میگیرند تا میزان سانسور و جهتدهی به اخبار کمتر شده و خبرها بدون سانسور، تدوین و قصد و غرض به دست دیگران برسد.
حرف آخر و مهم اینکه وقتی مردم به اخبار پخش شده از صدا و سیمای به اصطلاح ملی بی اعتماد هستند، درست است که به همان اخبار و تصاویر کاربرانی مانند خود در شبکههای اجتماعی بسنده میکنند ولی در عین حال به پیگیری و تحلیل عمیقتر آنها نمیپردازند.