مرد مغازهداری در مشهد چندی پیش با زنی به نام الناز که روزها از مقابل مغازه او عبور میکرد آشنا شد.
الناز زیبا، عشوهگر و ماجراجوست. او برای این مرد ۳۸ ساله تعریف کرد که همسرش سر او هوو آورده و حالا با همدستی این هوو پول، طلا و اتومبیل او را تصاحب کردهاند. الناز به مرد مغازهدار گفت شوهرش او را کتک میزند.
مغازهدار بعدها به پلیس گفت، الناز به او گفته بود اگر مرا برای ازدواج میپسندی باید کمک کنی تا از شوهرم طلاق بگیرم، اما قبل از این کار باید انتقام مرا از او که علی نام دارد بگیری. من هم که به وی علاقمند شده بودم آماده این کار شدم.
قرار شد الناز ساعات رفت و آمد شوهر و هوویش را به من اطلاع دهد تا وارد عمل شوم و به روی علی اسید بپاشم، برای این کار از برادرم خواستم به من کمک کند او هم قبول کرد. من و برادرم چند بار به روی اتومبیل شوهر الناز اسید پاشیدیم، الناز یک بار به من گفت قرار است شوهرش با همسر اول خود به عروسی بروند و از من خواست عروسی را به کام آنان تلخ کنم. آن شب آن دو را تعقیب کردم و در یک لحظه که پنجره اتومبیل آنها باز بود به درون ماشین جوهر نمک پاشیدم. یک شب دیگرهم الناز به من اطلاع داد هووی او و دوستش قرار است به مهمانی بروند من هم به سراغ آنها رفتم و روی او و دوستش اسید ریختم و با موتورسیکلت فرار کردم.
دادگاه مرد اسیدپاش که به دلیل خرید و فروش قاچاق مدتی در زندان به سر برده به زودی شروع میشود.