علی خامنهای روز ۲۷ بهمن به گروهی از مردم آذربایجان که نزد او برده بودند، در پاسخ به پیشنهاد حجتالاسلام محمد خاتمی که هشت سال رییس جمهوری بیست میلیونی همین نظام بود و آخرسر اعتراف کرد که «تدارکاتچی» بوده است، گفت: «یک عدهای تعبیر آشتی ملی را میگویند. به نظر من معنی ندارد. مردم با هم متحدند، چرا میگویید آشتی؟ مگر مردم با هم قهرند؟»
خاتمی پس از مدتها که اجازه نمیدادند چیزی در جمعی بگوید، درست در ۱۹ بهمن و سالگرد انقلاب در جمع گروهی از «جانبازان و ایثارگران و آزادگان» هم مردم را به شرکت در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن تشویق کرد، که ظاهرا فایدهای نداشت، و هم در سخنان طولانی خود چهار بار به «آشتی» ملی اشاره کرد. اول گفت: «میتوان فضای آشتی ملی را در کشور حکمفرما کرد و زمینه همبستگی بیشتر همه گرایشها و نیروها را پدید آورد». بعد گفت: «باید… زمینه آشتی ملی را فراهم آوریم و از این مرحله با درایت به سوی دفاع از اصل اسلام و انقلاب و کشور و منافع مردم حرکت کنیم». سپس تکمیل کرد: «امروز جامعه این موقعیت و ظرفیت را دارد که همه ضمن برخورداری از حقوقشان و پایبندی به هویتشان اجازه صحبت و کار پیدا کنند و بر مبنای محورهای مشترکی که مهمترین آن اصل نظام و ایران و منافع ملی است زمینه آشتی ملی و همبستگی بیش از پیش فراهم شود.» آخر سر هم ضمن دست به دامان «خداوند» شدن که به «این کشور و این انقلاب و این مردم» باز هم کمک کند گفت: «به آشتی ملی و تحقق بیش از پیش همبستگی درونی امیدوارم که البته زمینه آن باید از سوی حاکمان فراهم شود.»
دربارهی «آشتی ملیِ» خاتمی و امتناع خامنهای، گفتنی بسیار است. اما یکی دو نکته:
– در این درخواست بیخطر چه چیزی هست که «حاکمان» (خامنهای) آن را «بیمعنی» خوانده؟! خاتمی با توضیحاتی که میدهد، از «آشتی ملی» چیز بیشتری جز سهم اصلاحطلبان از «حاکمان»، آن هم برای حفظ همان حاکمان، نمیخواهد!
– چرا جمهوری اسلامی، خودش و منافعاش را همیشه با مردم و منافع ملت عوضی میگیرد؟ آیا خامنهای معنای «آشتی ملی» خاتمی را نفهمیده و نمیبیند که او از آشتی «حاکمان» با معتقدان به «اسلام» و «انقلاب» و «اصل نظام» حرف میزند؟! این «آشتی» چه ربطی به مردم دارد که خامنهای خود را به کوچه «علی چپ» میزند و میپرسد: «مگر مردم با هم قهرند؟!» خیر، مردم با شما قهرند و خاتمی میخواهد با «آشتی خودیها» خطرهای ناشی از این «قهر» را رفع کند.
– زبان سیاسی زمامداران جمهوری اسلامی از همان آغاز بنیانگذاری به ترجمه نیاز داشت: «همه با هم» یعنی «همه با من»، «وحدت کلمه» یعنی «متکلمالوحده بودن رهبر»، «ملت» یعنی «امت»، «جمهوری» یعنی «ولایت مطلقه فقیه»، «اسلامی» یعنی «شیعه جعفری اثنی عشری» آن هم تازه فقط همانها که وابسته به این نظام هستند، «ایران برای همه ایرانیان» یعنی «ایران برای گروه حاکم و وابستگان آنها»، «گفتگوی تمدنها» یعنی «دعوای اسلامیها با خودشان»، الان هم «آشتی ملیِ» خاتمی یعنی «آشتی خودیها» که خامنهای حتی این را هم نمیپذیرد.
این «آشتی ملی» البته کاربرد انتخاباتی نیز دارد و هیچ بعید نیست چند ماه دیگر خود خامنهای که قبلا «مردمسالاری دینی» را از خاتمی کش رفته، اگر عمری باقی بود، منادی «آشتی ملی» هم بشود.