آقای فرهادی! مرگ خوب است فقط برای وطن؟

یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۲۶ فوریه ۲۰۱۷


شکوه میرزادگی – پنج کارگردان نامزد اسکار فیلم خارجی اعلام کرده‌اند که «جایزه‌ی اسکار امسال را، صرف نظر از این که چه کسی برنده خواهد شد، به تمام مردم، هنرمندان، روزنامه‌ نگاران و فعالانی تقدیم می‌کنند که برای ترویج اتحاد و درک متقابل و همچنین برای حمایت از آزادی بیان و شأن انسانی تلاش می‌کنند؛ ارزش‌هایی که این روزها محافظت از آنها از هر زمان دیگری حائز اهمیت‌تر است».

آقای اصغر فرهادی، فیلمساز ایرانی، یکی از این پنج کارگردان است. این بیانیه بسیار زیبا و انسان‌دوستانه نوشته شده است. اما برای من قابل درک نیست که چرا آقای فرهادی (که به نظر می‌آید به تقاضای ایشان این نامه تهیه شده) از بقیه نخواسته‌اند تا همان‌طور که اشاره‌ی مستقیمی به سیاستمداران آمریکایی دارند ذکری هم  از سیاستمداران ایرانی داشته باشند؟

به راستی که در میان کارگردانان چهار کشور دانمارک، سوئد، آلمان، و استرالیا که برای دولت‌ها و مردمان‌شان، و به ویژه برای هنرمندان و روشنفکران‌شان، «درک و حمایت از آزادی بیان و شأن انسان» کاملاٌ قابل فهم است، و قوانین اساسی‌شان بر مبنای همین ارزش‌ها ساخته شده‌اند، حضور آقای فرهادی باید توجیه روشنی داشته باشد. یعنی ایشان باید روشن کند که یا به نمایندگی از کشوری سخن می‌گوید که همه‌ی حقوق بشری در آن رعایت می‌شود، و یا از جایگاه شهروندی کشوری که به نقض حقوق بشر مشهور است. اگر اولی نیست چگونه است که در بیانیه‌ی این هنرمندان هیچ سخنی از کشور ایران به میان آورده نمی‌شود؛ کشوری که علاوه بر داشتن حکومتی آزادی‌کُش و مردم‌ستیز، قوانین قضایی و مدنی‌اش نیز برگرفته از قوانین قرون وسطایی و ضد هر نوع درک و حمایت از آزادی بیان و شأن انسانی‌ست؟

بازیگران و کارگردان فیلم «فروشنده»: ترانه علیدوستی، اصغر فرهادی، شهاب حسینی، فستیوال کان، ۲۱ مه ۲۰۱۶
Reuters©

چگونه است که این خانم‌ها و آقایان  اعلام می‌کنند که «به نمایندگی از تمامی نامزدها، به صورت متفق‌القول و قاطع، فضای متعصبانه و ناسیونالیسم موجود میان بخشی از جمعیت و متاسفانه سیاستمداران در آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها» را تقبیح می‌کنند اما به تعصبات «امت‌پروری» در کشوری چون ایران اشاره‌ای ندارند؛ ، تعصباتی که  به مراتب هراس انگیزتر از تعصبات ناسیونالیسی در آمریکا یا دیگر کشورهاست؛ تعصباتی که نزدیک به چهل سال است جهان را گرفتار شدیدترین خشونت‌ها کرده است. آیا تفکیک افراد بر اساس جنیسیت، رنگ، مذهب، در کجای دنیا بیش از کشورهایی چون ایران وجود داشته است.

من، به عنوان یک ژورنالیست ایرانی ـ آمریکایی، شخصاً از منتقدان سیاست‌های آقای ترامپ بوده‌ام، اما از آنجا که قوانین موجود در آمریکا را یکی از انسانی‌ترین قوانین امروز جهان می‌دانم که بیشترین رویکرد را به مفاد اعلامیه‌ی حقوق بشر دارد، به هیچ‌وجه نگرانی‌ام در مورد وضعیت آمریکا قابل مقایسه با نگرانی‌ام در ارتباط با وضعیت سرزمین رنج دیده‌ی ایران نیست.

نمی‌خواهم آقای فرهادی را متهم به حمایت از روش‌های ضد آمریکایی جمهوری اسلامی کنم. انتظاری هم نیست که یک هنرمند حتماً مخالفت خود را نسبت به حکومتی دیکتاتوری که همواره زندان و شکنجه را به همراه دارد اعلام کند، اما این پرسش برایم وجود دارد که چطور آقای فرهادی طی این همه رفت و آمد به خارج هیچ اعتراض، هر اندازه کوچک، و حتی هیچ سخنی در ارتباط با تبعیض و سانسور و شکستن ارزش‌های انسانی در محدوده‌ی هنرمندان و فیلمسازان کشوری که تابعیت آن را دارد نکرده است؟ چگونه است که تا کنون از تربیون‌هایی جهانی که در اختیار دارد نگفته است که زنان هنرپیشه‌ی ایرانی، حتی هنگام ظاهر شدن در نقش دختر و خواهر و مادر و همسر، ناچارند «حجاب سیاسی جمهوری اسلامی» (و نه حجاب اسلامی) را داشته باشند؟ چرا اگر ایشان به تعهد یک هنرمند باور دارد حتی یک‌بار هم نپرسیده است که چرا هنرمندان آوازخوان زن ایرانی چهل سال است اجازه‌ی خواندن ندارند و بیشترشان چون پرندگان در قفس در کنج خانه‌هاشان نشسته‌اند؟ چرا درباره‌ی سانسور مذهبی، جنسیتی، فرهنگی در فیلم‌ها و کتاب‌های ادبی (و نه سیاسی) سخنی نگفته‌اند؟ کاش ایشان هم، چون کیارستمی، هنرمند بزرگ جهانی ایران، در مقابل همه چیز ساکت می‌شد و تعهدات هنرمندانه‌اش را در آثارش نشان می‌داد. اما ایشان (که یک‌باره خود را وسط معرکه‌ی سیاست انداخته و نخست اعلام می‌کند که «به دلیل سیاست‌های مهاجرتی ترامپ در مراسم اسکار شرکت نمی‌کند»، و حالا سخن از «تعصبات ناسیونالیستی در کشور آمریکا» می‌گوید و خیال‌اش هم راحت است که صفحات روزنامه‌های دولتی ایرانی- که در بیان هر کلمه‌ی سیاسی سانسور می‌شوند- گفته‌ها و عکس‌های ایشان را منتشر می‌کنند) آیا بهتر نبود که کلامی هم درباره‌ی وضعیت تاثرانگیز هنرمندان و نویسندگان و هموطنان رنج دیده‌ی زادگاهش می‌گفت؟

آقای فرهادی!  آیا این شما نیستی که بیشتر از هنرمندان اروپایی و آمریکایی موظفی «دوربین‌ات را به سمت ویژگی‌های مشترک انسانی» بچرخانی؟ و بیشتر از آنها از شکستن حرمت انسان و هنر در کشورت بگویی؟ یا فکر می‌کنی که مرگ خوب است برای هموطن؟

در آمریکا، به اندازه‌ی کافی هم هنرمندان متعهد و ژورنالیسم آزاد وجود دارد و هم مردمانی که برای خواست‌های حقوق بشری خود اجازه‌ی اعتراض دارند. شما بهتر است به فکر مردمانی باشید که صدایی برای گفتن و قلمی برای نوشتن و فریادی برای اعتراض ندارند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=68539

یک دیدگاه

  1. ایران

    بانو شکوه میرزادگی سپاس از صدای رسایتان!چرا نباید ی انسان در هر پست و مقامی که هست نظر خود را در موردسیاست بگوید؟چرا باید سکوت کرد در مقابل اشغال شدن میهن،غارت،چپاول،نابودی میهن،آدمخوری و شکنجه و و ؟ نان و آب و نفسی که می کشیم همه و همه ب سیاست ربط داره! امسال آقای فرهادی که با سیاستهای دول خارجی اسکار می برند همانطور که خانم شیرین عبادی با سیاست های دول دیگر جایزه حقوق بشر!؟ همچنین خانم مهرانگیزکار! انتظاری بیش نیست! آقای فرهادی در ایران آزاد و دموکرات ۱۰۰% این جایگاه دروغین را نمی داشت و باید ته صف هنرمندان واقعی قرار می گرفت و خود او خوب می داند این موضوع را مانند مابقی هنربندان ساندیس خور! پس مرگ برای هموطن خوب است چون نانی است برای این انسان نماها!

Comments are closed.