آیا ایرانی‌ها با مهاجران افغانستانی نژادپرستانه رفتار می‌کنند؟

- یکی از مهم‌ترین مسائلی که باعث بروز مشکلاتی برای مهاجران افغانستانی در ایران شد، سیاست‌های نادرست و بی‌برنامگی جمهوری اسلامی در شیوه‌ی حضور و سامان دادن به این مهاجران بود.‌
- مردمی که خود در بحران‌ اقتصادی و قحطی و رکود و بیکاری دوران جنگ بسر می‌بردند، ناگهان با هزاران نیروی کار مهاجر و ارزان افغانستانی روبرو شدند و کارفرمایان هم به دلیل طلب دستمزد کمتر از سوی افغانستانی‌ها، آنها را به کارگران ایرانی ترجیح می‌دادند.
- وجود خشم و ناکامی در میان مهاجران و سکونت آنها در حاشیه کلان‌شهرها که معمولاً بزه‌خیز و بزه‌پرور است، بر انجام رفتارها و کنش‌های بزهکارانه و مجرمانه از سوی برخی مهاجران موثر بود.

پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۰۲ مارس ۲۰۱۷


روشنک آسترکی – ایران چهاردهه است میزبان تعداد قابل‌توجهی مهاجر افغانستانی است که به دلیل جنگ و ناامنی مجبور شدند سرزمین خود را ترک کنند و به کشورهای دیگر پناه ببرند.

سازمان ملل تعداد مهاجران قانونی را که با پروانه‌ی اقامت در ایران حضور دارند حدود یک میلیون نفر اعلام کرده است. این در حالیست که وزارت کشور جمهوری اسلامی تعداد افغانستانی‌های مقیم ایران را بیش از سه میلیون نفر عنوان کرده که یک میلیون قانونی و بقیه به‌صورت غیرقانونی در ایران بسر می‌برند.

وجود مشترکات زبانی، فرهنگی و دینی دلیل اصلی انتخاب ایران به‌عنوان مقصد اولیه برای ۱۲ تا ۱۵ درصد جمعیت کشور افغانستان بوده است.

در این میان حضور افغانستانی‌های مهاجر و آواره از جنگ در ایران همواره با یک قضاوت دوگانه و داوری متضاد روبرو بوده است.

برخی از مهاجران افغانستانی از برخورد ایرانیان با خود گلایه‌مند هستند و حتی ایرانیان را به نژادپرستی متهم می‌کنند.

از سوی دیگر ایرانیانی هم هستند که حضور مهاجران افغانستانی در ایران را از دلایل بروز ناامنی‌های اجتماعی و تأثیرگذار در افزایش آمار جرم و جنایت به‌ویژه در دهه شصت خورشیدی قلمداد می‌کنند.

جدا از رابطه خوب و دوستانه‌ای که میان بخشی از مهاجران افغانستانی با ایرانیان شکل‌گرفته و پایدار شده است، به نظر می‌رسد به حضور مهاجران و آوارگان جنگی افغانستانی در ایران، با یک رویکرد منطقی و فارغ از احساس‌ها و داروی‌های تند و تیز، پرداخته نشده و همین موضوع باعث بروز احساس دوگانه در میان بخشی از مهاجران و بخشی از ایرانیان نسبت به یکدیگر شده است.

بی‌برنامگی جمهوری اسلامی در ساماندهی مهاجران

یکی از مهم‌ترین مسائلی که باعث بروز مشکلاتی برای مهاجران افغانستانی در ایران شده، سیاست‌های نادرست و بی‌برنامگی جمهوری اسلامی در شیوه حضور و سامان دادن به این مهاجران است. دولتمردان مرزهای کشوری را که یک انقلاب را پشت سر گذاشته و خودش درگیر جنگی سنگین با عراق بود به روی میلیون‌ها مهاجر از جنگ گریخته باز کردند بدون اینکه برای اسکان، آموزش، اشتغال و خدمات اجتماعی مورد نیاز آنها برنامه‌ای داشته باشند.

حال‌ آنکه مردمی که خود در بحران‌ اقتصادی و قحطی و رکود و بیکاری دوران جنگ بسر می‌بردند، ناگهان با هزاران نیروی کار مهاجر و ارزان افغانستانی روبرو شدند که به‌ ویژه در کارهایی چون کارگری و نگهبانی که بیشتر اقشار کم‌درآمد به آنها مشغولند، به رقبای جدی ایرانیان تبدیل شدند. کارفرمایان هم به دلیل طلب دستمزد کمتر از سوی افغانستانی‌ها، آنها را به کارگران ایرانی ترجیح می‌دادند. همین امر موجب اعتراض‌ها و برخوردهای سرد و گزنده از سوی برخی مردم نسبت به مهاجران شد. بدین ترتیب اولین تصویری که در ذهن این مهاجران از برخورد ایرانی‌ها شکل گرفت، تصویری تلخ بود که شاید مهمان‌نوازی‌ها و حمایت‌های دیگر شهروندان ایرانی هیچ‌گاه نتوانست جای این تصویر را بگیرد و ایرانیان برای آنها  حتی مردمی نژادپرست شناخته شدند.

در این میان مهاجران افغانستانی که خود با پیامدهای روحی و عاطفی ناشی از جنگ و مهاجرت اجباری به ایران آمده بودند، به دلیل بی برنامگی دولت به حال خود رها و عموماً ساکن حاشیه کلان‌شهرها شدند. وجود خشم و ناکامی در لایه‌های روحی مهاجران و سکونت‌شان در حاشیه کلان‌شهرها که معمولاً بزه‌خیز و بزه‌پرور هستند، باعث سر زدن رفتارها و کنش‌های بزهکارانه و مجرمانه از سوی برخی مهاجران شد. این موضوع برای برخی ایرانیان که آنها هم آموزش‌هایی در مورد مهاجرپذیری ندیده بودند، قابل‌پذیرش نبود و واکنش‌هایی را در برداشت که منجر به سخت‌تر شدن دیوار بلندِ میان جامعه افغانستانی‌های مهاجر و ایرانیان شد.

مسائل را به عموم تعمیم ندهیم

امیر رزاقی جامعه‌شناس

امیر رزاقی، جامعه‌شناس ساکن ایران در مورد عدم پذیرش و هضم نشدن افغانستانی‌های مهاجر در جامعه ایران به کیهان لندن می‌گوید: «عدم پذیرش مردم افغانستان از سوی برخی از مردم ایران ناشی عوامل متعددی می‌تواند باشد. به نظر من این عدم پذیرش از یک‌سو ناشی از مشکلات سیاست‌گذاری و مدیریتی در ایران و بی‌برنامگی نسبت به ساماندهی وضعیت مهاجران افغانستانی است و از سوی دیگر توسعه‌نیافتگی ایران در حوزه‌های اقتصادی، کمبود امکانات، بیکاری و هر آنچه که تأثیر و پیامدهای این حوزه است و همچنین ضعف شدید در توسعه فرهنگی، آموزش و متمایز دانستن و برتری‌جویی برخی از ایرانیان نسبت مردمان ضعیف و کشورهای توسعه نیافته».

این جامعه‌شناس همچنین در مورد درصد بالای بزهکاری و جرم در میان مهاجران که باعث ایجاد ذهنیتی منفی در میان برخی ایرانیان شده است، به کیهان لندن توضیح می‌دهد: «هر مهاجرتی ناهنجاری و نابسامانی‌هایی را چون اختلال در هویت، عدم پذیرش آنها از سوی برخی از مردم کشور مهاجرپذیر و بی‌مهری به آنها، بی برنامه بودن کشور مهاجرپذیر برای ساماندهی آنها، نقص در قوانین کشور مهاجرپذیر در خصوص وضعیت مهاجران، بیکاری یا کافی نبودن درآمد، مشکلات بهداشتی و در خطر افتادن سلامت تن و روان، مشکلاتی در آموزش‌ و پرورش مهاجران و … به همراه دارد که گریبانگیر افراد مهاجر می‌شود. طبیعتا مهاجران افغانستانی که چه به‌طور قانونی و چه به‌طور غیر قانونی وارد خاک ایران شدند از این ناهنجاری و نابسامانی‌ها به دور نبودند و با آنها روبرو گردیدند. در این بین تعدادی از آنان در کشور میزبان مرتکب جرم و اعمال بزهکارانه شدند اما با این وصف نمی‌توان ارتکاب جرم و بزه را به تمامی مهاجران افغانستانی تعمیم داد چرا که در مقابل چنین افرادی، مهاجرانی هم توانستند زندگی خود را هرچند با کاستی‌های بسیار در کشور میزبان ادامه داده و حتی برخی از آنها با تلاش و کوشش خود به موقعیت‌هایی دست یابند».

تعمیم نژادپرستی به ایرانیان وجاهت علمی ندارد

امیر رزاقی اما نسبت دادن صفت نژادپرستی به ایرانیان، ولو به بخشی از آنها را فاقد وجاهت علمی می‌داند چه برسد به آنکه بخواهد به‌طور عام استفاده شود: «به باور من گزاره‌ها را باید با احتیاط و تعقل و تأمل بیشتر به کار گرفت. گزاره نژادپرستی در خصوص مردم ایران از آن دسته گزاره‌هایی است که هم به جهت عدم پژوهش میدانی فاقد وجاهت علمی است و هم به‌طور عام و همه‌گیر دانستن آن بسیار اشتباه است».

او در تعریف نژادپرستی می‌گوید: «نژادپرستی نوع ویژه‌ای از تعصب است که بر پایه استدلال‌های نادرست بنا شده و برخی خصوصیات و ویژگی‌هایی چون تفاوت‌های جسمی، فیزیکی، فرهنگی، دینی… را به گروهی از انسان‌ها نسبت و عمومیت می‌دهد. از نمونه بارز آن می‌توان به‌نظام آپارتاید که در آفریقای جنوبی وجود داشت اشاره کرد که تبعیض، تحقیر، توهین، خشونت و قتل سیاهان‌پوستان را سبب شده بود. نژادپرستی را می‌توان یک نظریه ضد علمی و ارتجاعی دانست که بین جوامع مختلف انسانی از لحاظ جسمی و فیزیکی، استعداد و قدرت فکری و … تفاوت‌های نادرستی قائل می‌شود».

امیر رزاقی معتقد است خیلی رفتارهایی که از آن به‌عنوان نژادپرستی یاد می‌شود، حاصل موارد دیگری است: «به نظر من اطلاق نژادپرستی در بسیاری از موارد به جامعه ایرانی نادرست است. در بسیار موارد اگر شاهد رفتارهای به‌ظاهر نژادپرستانه هستیم درواقع این رفتار نه حاصل نژادپرستی که حاصل عوامل دیگری است. جامعه ایرانی دارای فرهنگ «تمایز و تفوق‌طلبی» خود و دیگری نیست. از منظر جامعه‌شناسی، جامعه‌ی ایرانی آنچه دوست دارد بشود «دگری مثبت» و آنچه را از آن گریزان است و می‌خواهد بگوید من آن نیستم «دگری منفی» می‌داند. البته این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که این ویژگی دگری مثبت و دگری منفی را هم می‌توان در بسیاری از جوامع حتی توسعه‌یافته دید».

این جامعه‌شناس می‌افزاید: «از عوامل دیگری که شاید نژادپرستی اطلاق شود اما درواقع نژادپرستی نیست در حوزه کار و اشتغال قابل‌مشاهده است. گاهی شاهد سخن و تظاهرات‌هایی در بخشی از جامعه در مخالفت با به‌کار گرفتن نیروی کار غیر ایرانی هستیم، به نظر من چنین درخواستی را نباید بر پایه نژادپرستی بلکه باید بر پایه توسعه‌نیافته بودن اقتصاد کشور و کمبود امکانات، کار و اشتغال و فزونی بیکاران در جامعه ایران دانست. مخالفان به‌کار گرفتن نیروی کار غیربومی معتقدند این اندک امکانات موجود باید در اختیار نیروی کار ایرانی قرار گیرد تا از فزونی بیکاری در جامعه ایران جلوگیری شود. اگر اقتصاد ایران شکوفا و پویا می‌بود شاید نه تنها مخالفتی با نیروی کار غیر ایرانی به عمل نمی‌آمد بلکه جامعه برای به کار گرفتن نیروی کار غیر ایرانی راغب نیز می‌شد. اکنون که وضعیت اشتغال و کار، نابسامان و نامناسب است حتی در برخی از استان‌های کشور شاهد نارضایتی‌هایی در سطح آن جامعه با به‌ کار گرفتن نیروی کار غیربومی هستیم. پس این مخالفت با به‌کارگیری نیروی کار غیر ایرانی منشأ نژادپرستانه ندارد».

این جامعه‌شناس معتقد است در بسیاری موارد ملی‌گرایی نیز با نژادپرستی اشتباه گرفته می‌شود: «موضوع دیگری که باید بدان اشاره کرد تفاوت بین ملی‌گرایی و نژادپرستی است. درست است ملی‌گرایی که بر پایه بی‌خردی و تعصبات ناآگاهانه و ویژگی‌های نژادی و… به نژادپرستی و فاشیسم ختم می‌شود اما ملی‌گرایی که بر پایه منطق و اولویت به منافع ملی و ملت ایران باشد و بهره بردن از امکانات توسط ملت ایران را حق آنان بداند نه تنها نژادپرستی نیست بلکه سبب رشد و توسعه کشور می‌شود. برخی از مردم ایران به چنین تفکری باور دارند و به‌ باور من آن را نمی‌توان از مقوله نژادپرستی دانست».

امیر رزاقی در پایان گفتگو با کیهان لندن می‌گوید: «استفاده از واژگانی چون نژادپرستی ازجمله مقولاتی است که حتما باید درباره آن دقت و تأمل و تفکر لازم را داشت چرا که این‌گونه مفاهیم و عبارات می‌تواند تأثیرات و پیامدهای ناگوار و ناشایستی را در جامعه و در سطح بین‌المللی بر جای بگذارد و به تفرقه دامن بزند».

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=68444