سارا نایینی: صحنه مرا به دنبال موسیقی می‌کشاند

شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۰۴ مارس ۲۰۱۷


مانی تهرانی (+ویدیو) در یلدای ۹۵ موزیک ویدئویی از کارهای مشترک سارا نائینی با رضا روحانی منتشر شد.

حالا سارا به کیهان لندن می‌گوید: «این قطعه را سال‌ها پیش در ایران ضبط کردیم. استاد انوشیروان روحانی آهنگ آن را ساخته، دلشاد امامی شعرش را سروده، رضا جان تنظیم کرده و من هم خوانده‌ام. اما این کار توسط یکی از افرادی که به آن دسترسی داشته و بدون اجازه در شب یلدا منتشر شده و همه ما از انتشارش بی خبر بودیم.»

سارا نایینی در فضای بسته موسیقی در ایران که خصوصأ برای زنان محدودتر هم هست، کنسرت زیرزمینی برگزار کرده و تعداد زیادی قطعه موسیقی هم با تک‌خوانی خودش در استودیو ضبط کرده و همه این کارها را در سرزمینی انجام داده که آواز خواندن زن چه در استودیو و چه در کنسرت، جز به صورت همخوان و گروه کر، قدغن است. البته سارا فعالیت‌های مجاز هم داشته، همخوانی در پس‌زمینه صدای مردان، که موقع صحبت از آن دوران نمی‌تواند تلخی‌اش را پنهان کند. مادر سارا خواننده آوازهای سنتی بوده و به همین دلیل آواز خواندن از کودکی برایش به فعالیتی عادی تبدیل شده. از آشنایی با خانواده هنرمند روحانی می‌توان به عنوان نقطه عطف زندگی او یاد کرد. هرچند سارا پیش از آن هم می‌خوانده و از این رو رضا روحانی، کاشف او محسوب نمی‌شود؛ دست‌کم شانس زندگی او بوده و عموم هواداران موسیقی پاپ ایرانی، این دو را در کنار یکدیگر می‌شناسند و از این دو شاهکارهای به یادماندنی شنیده‌اند.

– فعالیت موسیقی شما در ایران جدی بود یا تفریحی؟ با محدودیت‌ها چه می‌کردید؟
– مادر من خواننده آواز سنتی بود و همین باعث شد از پنج- شش سالگی آواز خواندن برای من به عادت روزمره تبدیل شود.اما از هجده سالگی و با اجرای کنسرت زیرزمینی در خانه‌ای در تهران موسیقی برایم به دغدغه جدی تبدیل شد.

– آیا همراهان شما در آن کنسرت زیرمینی، امروز در زمینه موسیقی فعالیت حرفه‌ای دارند؟
– بله، نوازندگان آن اجرا هر کدام در گوشه‌ای از جهان مشغول کار موسیقی هستند. البته من از همه‌شان خبر ندارم. تجربه شیرینی بود. خانم صاحبخانه خودش ایده برگزاری این کنسرت را مطرح کرد و برنامه‌ریزی را هم خودش انجام داد. به تعداد دویست نفر صندلی چیده بود و سه شب و هر شب دو اجرا داشتیم.

– در ایران فقط به شکل زیرزمینی کار کردید؟
-به عنوان خواننده سُلو (تکخوان) بله، اما در کنسرت‌های عمومی مجوزدار به عنوان همخوان و صدای زمینه خوانده‌ام.

– آواز خواندن به صورت همخوان و پشت صدای یک مرد- که برای زنان در ایران رایج و ناگزیر است-  چه تجربه‌ای بود؟ آیا پاسخگوی علاقه شما به موسیقی بود؟
-طبعأ خیر و راضی نبودم. چون من برای موسیقی و یادگیری تکنیک‌های آوازی خیلی زحمت کشیده بودم و حق خودم می‌دانستم که برابر با مردان اجازه خواندن و انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت را داشته باشم، اما همان طور که همه می‌دانند، قوانین جمهوری اسلامی این امکان و اجازه را از ما زنان سلب کرده. پیش آمده بود که خواننده اصلی (مرد) را در زمینه موسیقی از خودم پایین‌تر می‌دیدم. حس ناخوشایندی بود اما به دلیل اینکه می‌خواستم آواز بخوانم، ناچار بودم به این محدودیت‌ها تن بدهم.

– شما به عنوان هنرمند محبوبی که مردم می‌شناسند بیشتر محصول موزیک ویدئوهایی است که در خارج از ایران منتشر شده، آیا می‌توان گفت شما کشف رضا روحانی هستید؟
-مهاجرت من به کمک رضا روحانی اتفاق افتاد، اما آن شیوه کشف و استعدادیابی که منظور شماست در مورد من صدق نمی‌کند، چون من از ایران فعالیت موسیقی‌ام را شروع کردم و در ایران مشغول کار موسیقی و آواز بودم. من سال‌ها پیش در کنسرتی در ایران همخوان آقای علیرضا عصار بودم. آن شب مادر و پدر رضا جان یعنی استاد انوشیروان روحانی مرا دیدند و بعد به پسرشان رضا جان معرفی کردند و با هم ملاقات کردیم. کارهایی را با هم شروع کردیم که به دلیل مهاجرت رضا جان به آمریکا، آن کارها به سرانجام نرسید و من همچنان مشغول کارهای دیگر خودم در زمینه موسیقی بودم. البته پیش از آن هم اجرایی داشتم که برای بخش فارسی بی‌بی‌سی ضبط شده بود. بعد هم رضا جان از آمریکا تماس گرفت و گفت یک سری کار دارم که علاقمندم شما بخوانی و با صدای شما ضبط شود. یکی از کارها را خواندم و ضبط کردم و برای رضا جان فرستادم که گفت خوب است و می‌خواهم همکاری داشته باشیم و برای یک سری کنسرت برنامه‌ریزی کرد و من به کالیفرنیا آمدم و کنسرت‌های مشترک ما شروع شد.

– برای اجراها چه مدت تمرین کردید؟
-خیلی کوتاه بود. شاید کمتر از یک هفته با گروه تمرین کردیم.

– این حد بالا از هماهنگی به دلیل همان آشنایی قبلی در ایران بود؟
-بله.

– بعد از آن کنسرت زیرزمینی در ایران، این اولین بار بود که در یک کنسرت عمومی به تنهایی و به عنوان صدای اصلی آواز خواندید، چگونه تجربه‌ای بود؟
-البته من پیش از کنسرت‌های کالیفرنیا و قبلأ هم در خارج از ایران اجرا داشته‌ام. یک بار سال ۲۰۰۷ در آمریکا و دو بار هم سال ۲۰۰۸ در وین اجرا داشته‌ام و بعد هم بدون مشکل به ایران بازگشتم چون فضای ایران با امروز کمی‌متفاوت بود.

– سال ۲۰۱۳ که به دعوت رضا روحانی از ایران خارج شدید، در مورد بازگشت چه فکر می‌کردید؟
-فکر می‌کردم به ایران باز می‌گردم اما بعد تصمیم گرفتم که برنگردم. یعنی شرایط‌ام باعث شد فکر کنم بهتر است که برنگردم.

– از چگونگی کارهای مشترک با آقای رضا روحانی بگویید که هر کارتان از ایده تا اجرا چه روندی را طی می‌کند؟
-رضا جان ملودی را می‌سازد و تنظیم را انجام می‌دهد، بعد با شاعر در مورد شعر مورد علاقه‌اش که انتخاب کرده صحبت می‌کند و بعد از انجام این مراحل، کار را با من در میان می‌گذارد و با پیانو تمرین می‌کنیم و در موقعیت‌های مختلف بر روی حس و گام آهنگ کار می‌کنیم تا موقعی که حس خوبی به آن قطعه پیدا کنیم و فکر کنیم اجرای بی نقص و خوبی است و به اندازه کافی جذاب هست، بعد کار را با ارکستر تنظیم، ضبط و منتشر می‌کنیم.

– کارهای مشترک شما و رضا روحانی علاوه بر جذابیت و موفقیت، به صدای شما  قالب داده، نظرتان درباره این قالب چیست؟ آیا از پیش فکر شده بود و یا کم کم شکل گرفت و ناگزیر بود؟
-من از همان لحظه‌ای که ملودی‌های رضا روحانی را شنیدم در پوست خود نمی‌گنجیدم چون دقیقأ مطابق سلایق و علایق من و همانی بود که من حتی از شنیدنش لذت می‌بردم، چه برسد به خواندن روی این ملودی‌ها که تجربه بی نظیری بود. من دانه دانه کارهای مشترکم با رضا جان را دوست دارم و هر کدام برایم جایگاه خاصی دارد و خیلی خوشحالم که افتخار خواندن این قطعات نصیب من شد. من همچنان از گوش کردن و خواندن کارهای مشترکم با رضا روحانی، لذت می‌برم.

– درباره متفاوت خواندن چه فکر می‌کنید؟ یعنی خارج شدن از این قالب را ریسک می‌دانید؟
-نه، این طور نیست. حس و فضای کارهایی که من قبلأ به صورت تک‌خوان ضبط کرده‌ام، با این کارهای مشترک‌مان کاملأ متفاوت است. اتفاقأ الان هم مشغول انجام کارهای متفاوت از آن سبک هستم. به عنوان مثال «اشارات نظر» را که پیشتر با آقای میلاد درخشانی کار کردم، فرم و فضای متفاوتی دارد. یا مثلأ قطعه «سکوت» که در آمریکا ضبط شده و سبک سافت دراک است. یا قطعه «زندگی» که در ایران ضبط کرده بودم و به تازگی در آمریکا منتشر کرده‌ام راک است. آلبوم دیگری شامل چند قطعه را در سال ۲۰۰۵ ضبط کرده‌ام که آن موقع شبکه‌های اجتماعی نبود و امکان پخش‌اش فراهم نشد، اما در فکر هستم که آن را هم بازبینی و منتشر کنم که فضای متفاوتی هم دارد. کلأ تجربه کردن را دوست دارم.

– یک نقدی درباره کارهای مشترک شما و رضا روحانی مطرح می‌شود و آن اینکه فضای این کارها هوای تازه‌ای در موسیقی پاپ ایرانی است اما این تازگی، مدرن نیست، به این معنی که همچنان سایه پر رنگ موسیقی استاد انوشیروان روحانی در این کارها دیده می‌شود. نظر خودتان چیست؟
-من کارهای رضا روحانی را خیلی دوست دارم. از نظر ساختاری واقعأ زیباست. این الهامی‌ که گفتید، حتمأ وجود دارد و اتفاقأ خیلی زیباست که رد پای استاد را در کارهای پسرش هم می‌بینیم. کارهای استاد انوشیروان روحانی به حدی جذاب و خوش‌ساخت است که من به عنوان موزیسین خوشحالم که می‌شنوم این سبک موسیقی همچنان ادامه دارد.

– ملودی‌های زیبای انوشیروان روحانی متعلق به دوران طلایی موسیقی پاپ ایرانی یعنی دهه پنجاه خورشیدی است. فکر می‌کنید موسیقی آن دوره چه ویژگی داشته که امروز یعنی حدود نیم قرن بعد همچنان می‌تواند موسیقی پاپ ایرانی را تغذیه کند؟
-ملودی‌های بسیار قوی و غنی که در طول سالیان فراموش نمی‌شوند.

– با رضا روحانی هم ضبط استودیویی داشتید و هم اجرای کنسرت، کدام تجربه بهتری بود؟ و خودتان را خواننده کنسرت می‌دانید یا استودیو؟
-من تجربه اجرای زنده روی صحنه را ترجیح می‌دهم. چون انرژی که از مردم می‌گیرم خیلی باارزش و دوست‌داشتنی است. حس و حال من هم با انرژی مردم فرم می‌گیرد و خواندنم هم متفاوت و عاشقانه‌تر می‌شود که خیلی لذت‌بخش است. این همان حسی است که مرا به دنبال موسیقی می‌کشاند.

– در میان کارهای‌تان آیا می‌توان گفت «دیدار جدایی» به نوعی فمینیستی و «جادوی رقصیدن» آزادی‌خواهانه است؟ و اصولأ ارسال پیام با شعر و آهنگ عاشقانه، قابل جمع است؟
-من دوست ندارم درباره ترانه‌ها صحبت کنم و توضیح بدهم، چون فکر می‌کنم شنونده باید بر اساس برداشت خودش به ترانه گوش کند و با آن ارتباط برقرار کند و لذت ببرد و توضیح من به معنی ذهنیت‌سازی برای مخاطب است. هدف موسیقی، تنظیم، کلام و آواز این است که حسی را در شنونده ایجاد کند و این اتفاق در لحظه رخ می‌دهد. حتی برای خود من هم به همین شکل است. یعنی وقتی رضا جان ملودی را می‌سازد و به همراه شعری که انتخاب کرده به من پیشنهاد می‌کند، من در لحظه حس خوب اثر را دریافت می‌کنم و برای خواندنش آماده می‌شوم.

– شما دست‌کم یکی از صداهای مورد علاقه رضا روحانی به عنوان آهنگساز را دارید، آیا ایشان در آهنگسازی از این صدای مورد علاقه‌اش هم الهام می‌گیرد؟ یعنی پیش آمده که یک ملودی را بر اساس صدای شما ساخته باشد؟
-تصور و برداشت من این است که گاهی و یا بیشتر مواقع این اتفاق رخ داده باشد و موقع ساخت ملودی به صدای من هم فکر کرده باشد، اما مطمئن نیستم و پاسخ دقیق سوأل‌تان نزد خود ایشان است.

– بر اساس نظرات پراکنده و میدانی مخاطبان می‌توان گفت قطعه «جادو» بیش از بقیه کارهای مشترک‌تان هوادار دارد. نظر خودتان چیست؟ و فکر می‌کنید در کدام قطعه این همکاری به بلوغ خود رسیده و گل کرده؟
-من قطعه «نفس» را خیلی دوست دارم با شعر دلشاد امامی و آهنگسازی و تنظیم رضا روحانی. همه چیز خیلی ساده و در عین زیبایی سر جای خودش بود.

– یعنی سادگی موسیقی هم برای شما مهم است؟
-بله، خیلی از ملودی‌های موفق موسیقی جهان، ساده هستند.

– «دل یار» که شب یلدا منتشر شد، با توجه به مفهوم شعرش برای همین شب ساخته شده بود یا اتفاقی در شب یلدا آماده پخش شد؟
-«دل یار» ساخته انوشیروان روحانی است که رضا جان تنظیم کرده و دلشاد امامی ‌شعرش را گفته و من هم خوانده‌ام، اما این کار قبلأ در ایران ضبط شده و اجازه انتشار ندارد، یعنی یکی از افرادی که به کار دسترسی داشته بدون اجازه آقایان روحانی، این کار را منتشر کرده و همه ما از انتشارش بی خبر بودیم. اتفاقأ کارهای دیگری هم با رضا جان در ایران ضبط کرده بودیم که هنوز منتشر نشده.‌

– از آن کارها بگویید و اینکه مخاطبان باید منتظر چه کارهای مشترکی از شما باشند؟
– نمی‌توانم درباره‌اش صحبت کنم چون قطعی نیست و ممکن است هیچ وقت هم منتشر نشود.

– کار جدید چه دارید؟
-یک قطعه‌ای با رضا جان تمرین و ضبط کرده‌ایم، اما هنوز اسم ندارد و ضبط استودیویی هم نشده. فقط یک‌بار در کنسرت اجرایش کردیم که فکر می‌کنم در آینده نزدیک ضبط و منتشر شود.

– چه مقدار از کارهای شما و رضا روحانی در حین تمرین ساخته می‌شود؟
-هیچ بخشی از کار در تمرین ساخته نمی‌شود. کاری را تمرین می‌کنیم که رضا جان ساخته‌اند و تمام شده و آماده اجرا است. البته تغییرات داریم. مثلأ ممکن است توی تمرین به این نتیجه برسیم که گام را بالا یا پایین ببریم و یا ریتم و تمپو را عوض کنیم و یا بسته به اجراهای مختلف تنظیمات تغییر کند.

– بسیاری از جوانان هنرمند امروز در شرایط سخت و محدود ایران کار می‌کنند، شرایطی که شما هم بخشی از آن را تجربه کرده‌اید. الان دست‌کم سه هنرمند مهدی و حسین رجبیان و کیوان کریمی ‌در ایران زندانی هستند. دسته‌ای می‌گویند هنرمندان باید به شیوه این سه تن مسیر ماندن و اعتراض را در پیش بگیرند و عده‌ای هم می‌گویند هنرمند ایرانی برای پیشرفت باید از کشور خارج شود. نظر شما چیست؟
-خیلی غم‌انگیز و غیر قابل قبول است که کشوری هنرمندانش را زندانی کند و من عمیقأ برای این سه هنرمند ناراحت شدم. از طرفی هم من واقعأ نمی‌توانم خروج از کشور را به هیچ هنرمندی توصیه کنم، چون زندگی در خارج از ایران بسیار دشوار است. اینجا آدم خیلی چیزها را از دست می‌دهد و معلوم هم نیست به نتیجه‌ای که برایش تلاش کرده دست پیدا کند. می‌توان زندگی کرد اما موفقیت در کار موسیقی در اینجا دشوار است. اینجا موسیقی آزاد است، اما موزیسین ایرانی به مخاطب فارسی‌زبان نیاز دارد که بیشترشان در ایران زندگی می‌کنند و به خصوص برای کنسرت این مسئله خیلی تأثیرگذار است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=69030