بررسی کتاب، پُر و پیمان

جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ برابر با ۲۶ مه ۲۰۱۷


آوازه – در یکی دو شماره پیش از عشق انتشار در جمع نویسندگان و روزنامه‌نگاران ایرانی گفتیم و به تناوب از رهروان بزگ این راه نمونه آوردیم. اکنون که «بررسی کتاب» ویژه هنر و ادبیات (دوشماره ۸۷ و ۸۸ ) در یک مجلد و با چند ماهی تاخیر به دست ما رسیده، دیدیم که باید مجید روشنگر مدیر این فصلنامه را نیز در صدر عاشقان انتشار نشانید. در درازای پنجاه سال گذشته بررسی‌های متعددی پا به عرصه انتشار گذاشتند ولی چند صباحی و گاه چند سالی پایدار ماندند و سرانجام قالب تهی کردند.

بررسی کتابی که مانده است همین فصلنامه‌ای است که مجید روشنگر آن را در سال‌های پیش از انقلاب در تهران می‌گرداند. در این مدت یکی دو بار برای مدتی کوتاه به دلیل سفرهای حرفه‌ای، داریوش آشوری و نادر ابراهیمی‌ کار سردبیری بررسی را به عهده گرفتند. پس از انقلاب هم روشنگر و بررسی‌اش برای همیشه به آمریکا کوچ کردند و در لس آنجلس اقامت گزیدند. در زمانه‌ای که مطبوعات همه پا پس کشیده‌اند، انتشار بی وقفه «بررسی کتاب» موفقیتی است برای روشنگر و توفیقی است برای ما که رفته رفته داریم گرفتار قحط و قلای هنر و ادبیات مکتوب می‌شویم.

در «بررسی کتاب» تازه مطالب پراکنده‌ای درباره ادبیات و هنر در ایران و جهان آمده است. با یک نظر می‌توان دریافت که شماره پرباری شده است. بهترین و بلندترین مطلب این شماره نقدی است از ایرج پارسی نژاد بر کتاب «طفل صدساله‌ای به نام شعر نو» که ما نیز در چند شماره پیش کیهان اشاره‌ای به آن داشتیم.

«طفل صدساله» حاصل گفتگوی مفصل صدرالدین الهی با نادر نادرپور است که این روزها به سالگرد تولدش نزدیک می‌شویم. این گفتگو پیش از آنکه به صورت کتاب درآید در قالب پاورقی در مجله «روزگار نو» چاپ پاریس منتشر می‌شد. در این گفتگو، نادرپور همه حرف‌های خود را درباره شعر نو و رهروان و پیروان آن بیرون می‌ریزد که در آنها گاه حرف‌های بکر و نیز گاه نظرات غریب به چشم می‌خورد.

کم و بیش می‌توان گفت که کمتر شاعری است که از زیر تیغ انتقاد نادر به سلامت جسته باشد. او مثلا شاعری احمد شاملو را انکار می‌کند که به قول پارسی نژاد این حرف نادرست از نقار و کدورتی برخاسته که بین شاملو و نادرپور وجود داشته و یا هوشنگ ابتهاج را در عرصه غزل مقلدی ماهر می‌داند و می‌گوید کارش در عرصه شعر نو  ابداع و ابتکاری ندارد.

نادرپورغالب شاعران نو را شاعر نمی‌شناسد از جمله م- آزاد و شفیعی کدکنی پژوهشگر معروف را. پارسی نژاد این نظر نادر را ناشی از کینه‌ای در سینه مانده در اثریک برخورد می‌داند. نادرپور اسماعیل خوئی را شاعر توانایی می‌داند که البته می‌خواسته جانشینی برای اخوان ثالث باشد و نتوانسته.

در نقد پارسی نژاد غالب نظرات نادرپور درباره شاعران ریز و درشت آمده و او برای هر کدام پاسخی دارد. ولی با وجود مخالفت با برخی نظرات نادر درباره خود او می‌گوید که شاعر بزرگی است و سخت دوستدار ایران.

کجاست باد سحرگاهان
که در صفای پس از باران
کند به یاد تو ای ایران
به بوی خاک تو میهمانم

مطلب خواندنی دیگر در «بررسی کتاب» گفتگوی ماندانا زندیان با احسان یارشاطر استاد بزرگ ادب و فرهنگ ایران و بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا است.حالا که صحبت شعر به میان آمده بد نیست نظر یارشاطر را نیز درباره آن بنویسیم. او می‌گوید: «شعر ذره‌بینی است که نور را در احساسات پراکنده و درک نشده و در سایه مانده متمرکز می‌کند، ما در این نور سرشار و سوزان خود را در برابر خود آشکارا می‌بینیم و به درون خود راه می‌بریم.» یارشاطر که در دهه نهم زندگی خاطرات خود را انتشار داده در گفتگو با ماندانا زندیان درباره مراحل مختلف فرهنگی ابراز نظر کرده است: «شعر اگر حتی نخواهد موسیقی، معنا یا تصویر اثرگذاری بیافریند می‌تواند با ساختاری نو، بی همتا و شگفت‌انگیز پدید آورد. ولی اگر شعر امروز برای امروزی‌ها فهمیدنی نباشد معلوم می‌شود که به بیراهه رفته است زیرا هدف از ایجاد تحول در شعر پاسخ دادن به نیاز است.»

یارشاطر در جایی از این گفتگو می‌گوید که جامعه زنده بدون ادبیات نمی‌ماند و در جایی دیگر «کلیدر» رمان بزرگ محمود دولت آبادی را یک شاهکار و بهترین رمان ایرانی ارزیابی می‌کند. یارشاطر از خود نیز می‌گوید:

«من کمابیش با خودم کنار آمده‌ام. از زندگی‌ام راضی‌ام. ادعایی ندارم. ویراستاری دانشنامه ایرانیکا راه‌هایی جلوی پای من گذاشته که من قدرشان را می‌دانم و ممنون‌شان هستم.»

شاعران و ناقدان دیگر این شماره «بررسی کتاب» شهرنوش پارسی پور، محمود فاضلی بیرجندی، آدرین صادق، دکتر مهوش شاهق، دکتر سهیلا صارمی، دکتر نورالدین زرین کلک، ملیحه تیره گل، و حمیدرضا رحیمی‌هستند.

ملیحه تیره گل علاوه بر اینها شعری با عنوان «عبور از خیابان» سروده آیدین کیافر را که در اصل به انگلیسی سروده شده بود نقد کرده است. اگر نام همه شاعرانی را که در «بررسی کتاب» جمع شده بدانیم یقین می‌کنیم که این خاک مقدس قدرت شگفتی برای رویاندن شعر دارد.

یکی از مشتریان دائمی ‌«بررسی کتاب» در زمینه شعر دکتر مسعود عطائی است که پزشک زنان است ولی تعداد مریض‌های او هرگز به پای شعرهای او نمی‌رسد. عطائی در این شماره شعری دارد وام گرفته شده از اخوان ثالث با عنوان: زمستان. در زمستان از جمله آمده است:

در آن جا آدمی‌بدتر ز حیوان است!
زمان دوران نادانی، خرافات است
تعصب کور کرده چشم مردم را، شگفتی نیست چو در شهر ما فرمانبر و فرمانده نادانست.

«بررسی کتاب» گزارشی نیز از یک سفرنامه نادر در خود دارد. گزارش سفر یک دکتر داروساز به دیار ناصرخسرو قبادیانی. این دکتر داروساز که محمدرضا توکلی صابری نام دارد سفر خود را در دو جلد و با عنوان «سفر دیدار» و «سفرنامه» انتشار داده و رفیق او نورالدین زرین کلک بر آن نقدی نهاده است. سفر به دیار ناصرخسرو که هفت سال به طول انجامیده از آمریکا شروع شده و در مرو و بلخ و بخارا به پایان رسیده است.

در سفرنامه توکلی صابری به گفته زرین کلک تکه‌های عبرت‌آموز بسیار به چشم می‌خورد که کتاب را شیرین و حادثه‌جویانه ساخته است. توکلی صابری خاطرات خود را با این شعر به پایان می‌برد:

به پای مزارش زدم بوسه‌ها
بسودم به سنگش همی‌روی را
بگفتم درود و درود و درود
تو بایسته‌ ای جاودانی سرود

با آرزوی توفیق برای «بررسی کتاب» با شعری که از بلبل نامه عطار به میان آورده این «تک مضراب» را به پایان  می‌بریم:

به گل همی‌گفت ای دل افروز
چراغ مهربانی را بر افروز
بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است
غنیمت دان شبی با یار تا روز
به هم گفتن بسی اسرار جانسوز
دو یار مهربان  راز گویند
حکایت‌های رفته باز گویند
بهشت جاودان جز آن نفس نیست
ولی کس را بدان دم دسترس نیست

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=76435