تاریخ مصرف نماز جمعه مدت‌هاست تمام شده

جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶ برابر با ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۷


مینو یگانه – نماز جمعه عبادی سیاسی بعد از ورود آیت‌الله خمینی به ایران و استقرار جمهوری اسلامی راه‌اندازی شد.

این نمایش تبلیغاتی مدت کوتاهی برای طرفداران رژیم جدید تازگی و جذابیت داشت اما به تدریج با آشکار شدن ماهیت دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه مراجعان خود را از دست داد و منحصر شد به وابستگان سپاه، بسیج، حزب‌الله و متقاضیان کار در سازمان‌هائی که قید حضور در نماز جمعه می‌توانست در فرم استخدامی آنها موثر باشد.

علی خامنه‌ای در یکی از نمازهای جمعه

در این سال‌ها امامان جمعه آشکارا از سرکوب منتقدین، محرومیت دانشجویان معترض از تحصیل، حذف فیزیکی دیگراندیشان و ادامه حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی (یاران امام) که خامنه‌ای را در اندازه‌های خمینی نمی‌دانند حمایت کردند. بعد از قدرت گرفتن خامنه‌ای و افزایش فشارهای امنیتی و پلیسی بر مردم و به دنبال ماجرای انتخابات سال ۸۸ امام جمعه‌ها هر هفته با شمردن ویژگی‌های اغراق‌آمیز جایگاه علی خامنه‌ای را که ملایی است معمولی با تحصیلات محدود حوزوی در حد یک قدیس، نظر کرده خداوند، نماینده پروردگار بر روی زمین و نایب امام زمان بالا بردند و سعی کردند او را به عنوان یک عالم دهر جا بزنند.

اصولا نماز جمعه از ابتدا با این هدف شکل نگرفت که ائمه جمعه همصدا با مردم از ضعف‌های حکومت انتقاد کنند و ایرادات رژیم را به زبان بیاورند بلکه قصد از پهن کردن این بساط  در زمین فوتبال دانشگاه تهران که به طور تاریخی کانون اعتراض به حکومت‌ها  شناخته می‌شود فرونشاندن عقده‌های حوزویان نسبت به دانشگاه و دانشگاهیان بوده که به حق هیچگاه حوزه را به عنوان یک مرکز قابل اعتنا آموزش عالی قبول نداشته‌اند.

پیش از انقلاب فضای سیاسی دانشگاه‌ها در اختیار ملی‌گرایان و تا حدودی گروه‌های چپ بود. ملی‌گراها خواهان دمکراسی بودند و با اصل سیستم سلطنتی در ایران مخالفتی نداشتند همانطور که شخص دکتر مصدق فکر می‌کرد. آنها می‌خواستند دستگاه سلطنت پادشاه و خانواده او مانند دربار کشورهای اروپایی عمل کند یعنی عدم دخالت در سیاست. در واقع ملی‌گراها به دنبال برپایی امپراتوری اسلامی با الگوی حکومت عثمانی در ترکیه یا رژیم‌های کمونیستی مانند شوروی سابق و کوبا و آلبانی نبودند.

اختلاف خمینی و اعوان و انصارش نیز با مهندس بازرگان، دکتر متین دفتری، آیت‌الله طالقانی، دکتر امیر علایی، شاپور بختیار و دیگر سران جبهه ملی که به استادان رضاشاهی دانشگاه شهرت داشتند همین بود (استادانی که در دوران سلطنت رضا شاه پهلوی برای تحصیل به خارج اعزام شده بودند). شخص دکتر مصدق «مصدق السلطنه» نیز هرگز با آخوندها میانه‌ای نداشت و به همین دلیل برخی از طلبه‌ها و روحانیون اهل سیاست از جمله نواب صفوی و همفکرانش از اینکه خانواده دکتر مصدق اهل حجاب نبودند به شدت ناخشنود بوده و چند بار این موضوع را مطرح کرده بودند.

به هر حال سران ملی‌گراها مانند رهبران گروه‌های چپ در ابتدای کار از روی کار آمدن خمینی استقبال کردند به امید آنکه به مرور زمان شرایط فرق کند و تغییر و تحولاتی به وجود بیاید که بتوانند سهمی از حکومت داشته باشند که این اتفاق نیافتاد و آنها زمانی متوجه شدند روی دست خورده‌اند که کار از کار گذشته بود و مردم ایران گرفتار رژیمی عقب مانده و قرون وسطایی شده بودند.

بعد از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی روابط دانشگاه و حوزه با وجود تلاش‌های سران حکومت ذره‌ای بهبود نیافت چند سال پیش آیت‌الله مصباح یزدی که هیچگاه  دلخوشی از دانشگاه نداشته دانشکده الهیات دانشگاه تهران را که بالاترین مرکز تحقیقات و مطالعات مذهبی و اسلامی در ایران است مورد حمله  قرار داد که بلافاصله هیأت علمی این دانشکده پاسخ کوبنده‌ای به او دادند. دلخوری دیگر مصباح یزدی از دانشگاهیان مربوط به درخواست او از دکتر سروش استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران برای مناظره تلویزیونی بود. او که از نظرات سروش در رابطه با موضوع وحی، روز قیامت، امام زمان و امثال آن عصبانی بود سروش را به مناظره فراخواند اما دکتر سروش اعلام کرد مصباح یزدی به دلیل نداشتن مقالات تحقیقی و علمی و دانشگاهی در سطحی نیست که با وی به مناظره بنشینم.

حمایت بی‌چون و چرای امام جمعه‌ها در این سال‌ها از بگیر و ببند و سرکوب آزادی‌خواهان و سکوت آنها در مورد جنایات بازداشتگاه کهریزک و حمایت از جلوگیری از گردهمایی‌ها، سخنرانی‌ها و حتی مراسم ترحیم میانه‌روها و اصلاح‌طلبان و حمله به هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی روسای جمهوری پیشین و تأیید سرکوب دانشجویان مقیم خوابگاه دانشگاه تهران، طرفداری از قانون‌شکنی‌های شورای نگهبان، خبرگان رهبری و قوه قضاییه و مخالفت با برگذاری کنسرت‌ها جا برای حمایت از خود نه تنها برای طبقه متوسط بلکه طبقه کارگر و عامی نیز باقی نگذاشت.

در حقیقت نداشتن شخصیت مستقل امام جمعه‌ها، خالی بودن چنته آنها و نداشتن حرف‌های به دردخور برای گفتن و پشتیبانی کورکورانه از حزب‌الله، سپاه ، بسیج و حمله کنندگان به سخنرانی‌ها و برنامه‌های ادبی و هنری و اصرار به فتنه خواندن خیزش و اعتراض مردمی به خفقان و سرکوب‌های بعد از حوادث سال ۸۸ باعث ورشکستگی دکان نماز جمعه شد به طوری که مدت‌هاست جوان‌ها در ایران حتی نمی‌دانند نماز جمعه در کجا برگذار می‌شود و مجریان آن چه کسانی هستند. در حال حاضر چهار نفر کاظم صدیقی، امامی کاشانی، احمد خاتمی و موحدی کرمانی نماز جمعه را اقامه می‌کنند.

کاظم صدیقی و موحدی کرمانی بی‌سوادند و همچنان در تونل زمان گرفتار، دو تن دیگر نیز وضع چندان بهتری از این دو نفر ندارند و بی‌دلیل نیست که مردم آنها را به عنوان رباط‌های کوکی رهبر رژیم می‌شناسند.

زیرکی ساده‌لوحانه

کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران در ایام انتخابات ریاست جمهوری با آگاهی از اینکه تبلیغ از سوی مسئولان و امام جمعه‌ها در جریان انتخابات برای نامزدهای ریاست جمهوری ممنوع است سعی می‌کرد به نوعی به خیال خود زیرکانه برای ابراهیم رییسی تبلیغ کند، او در مراسم نماز جمعه می‌گفت به کسی رأی بدهید که با رهبر زاویه نداشته باشد، آن دنیا خداوند شما را به دلیل طرفدرای از فردی که مورد تأیید ولی فقیه نیست به جهنم خواهد فرستاد!

چند روز بعد او باز در نماز جمعه گفت به کسی رأی بدهید که امام رضایی فکر و عمل می‌کند، (منظور او ابراهیم رییسی بود که نایب‌التولیه آستان قدس رضوی است). صدیقی دو هفته بعد مجددا در مراسم نماز جمعه به امید افزایش آرای رییسی گفت، سعی کنید به نامزدی رأی دهید که ابراهیم‌وار در خدمت رهبر باشد (نام کوچک رییسی ابراهیم است). امام جمعه‌ها منصوب شخص خامنه‌ای هستند به همین دلیل کسانی را که به قول آنها با رهبر زاویه دارند دشمن، جاسوس انگلیس و آمریکا می‌خوانند.

ائمه جمعه‌ غالبا به حسن روحانی به دلیل اظهارنظرهایی مغایر با گفته‌های علی خامنه‌ای و انتقاد از سپاه به خاطر دخالت در امور اقتصادی و تجارتی یا ایراد به قوه قضاییه بدون ذکر نام حمله می‌کند و متذکر می‌شوند (مسئولان مملکت بدانند که فرمایشات رهبر عظیم الشأن فصل الخطاب است و سرپیچی از آن به سقوط آنان از سر پل صراط به درون آتش جهنم منجر خواهد شد). نمونه‌های مثال زدنی از بی‌شخصیتی امام جمعه‌ها فراوان است.

ائمه جمعه همیشه از تفتیش عقاید توسط نیروهای امنیتی از منتقدین حکومت استقبال کرده‌اند. مثلا بعد از مستقر شدن جمهوری اسلامی از آنجا که محیط دانشگاه همیشه مناسب‌ترین محل برای اعتراض به خفقان و دیکتاتوری بوده رژیم ولایت فقیه همینکه با استفاده از جریان‌های ملی‌گرا و چپ‌گرا در موسسات آموزش عالی به اهداف خود رسید، چون پیش‌بینی می‌کرد از آنجا که دانشگاه تحمل دیکتاتوری و سرکوب فعالان سیاسی را نداشته دیر یا زود بر علیه سرکوبگران بپا خواهد خواست، تصمیم گرفت بعد از بازگشایی دانشگاه‌ها که در آغاز حکومت اسلامی بسته شده بودند پس از اعلام  نتایج امتحانات ورودی مأمورانی را به محل زندگی قبول‌شدگان در کنکور اعزام کند تا از نقطه نظرهای سیاسی و عقاید آنها و خانواده‌شان گزارش تهیه کنند تا در صورت نداشتن اعتقاد به جمهوری اسلامی به رغم داشتن نمرات بالا از ورود آنان به دانشگاه جلوگیری شود، همان کار کثیفی که در شوروی استالین و رومانی چائشسکو رایج بود و به این ترتیب جوانان با استعداد که می‌توانستند آینده درخشانی داشته باشند از تحصیل محروم می‌شدند و امامان جمعه این رفتار غیرانسانی رژیم را روی منبر و زمین فوتبال دانشگاه تهران تأیید می‌کردند.

صندلی این قبیل دانشجویان به بستگان مسئولان به عنوان مصدومین جنگ در کردستان و مقابل عراق تعلق می‌گرفت که چون معلومات آنها در سطح پذیرفته‌شدگان کنکور نبود کلاس‌های  تقویتی برای آنان تشکیل می‌شد.

نقش امام جمعه‌ها در گسترش خرافات

یکی از عوارض اقامه نماز جمعه در این سال‌ها تبلیغ  روایات من درآوردی و خرافی از سوی امام جمعه‌ها بوده است که طبقه متوسط آنها را به عنوان جوک و برای دست انداختن امام جمعه‌ها در اینجا و آنجا بازگو می‌کند.

موحدی کرمانی سال گذشته در یکی از سخنرانی‌های خود در نماز جمعه گفت: حضرت مهدی و عیسی مسیح هم زمان در نقطه‌ای از خاک عربستان در نزدیکی مکه ظاهر می‌شوند تا جهان را از آلودگی‌ها بزدایند و حکومت عدل و داد را در پهنه عالم بگسترانند و به این صورت، بعد از ظهور این دو نفر حضرت عیسی دست راست خود را روی مهره هفتم ستون فقرات حضرت مهدی می‌گذارند و به ایشان می‌گویند بفرمایید جلوتر از من حرکت کنید. امام زمان به آن حضرت می‌فرمایند: شما پیغمبرید و مرتبه‌تان از من بالاتر است، شما جلوتر از من قدم بردارید .

حضرت عیسی در واکنش به این تعارف  می‌گویند شما رسول هستید و دارای مأموریت برای اصلاح جهان در حالیکه من نبی هستم. موحدی کرمانی سرانجام سر و ته این داستان محیرالعقول و ساختگی را اینطور به هم آورد که قرار شد برای سر و صورت دادن به وضع غم‌انگیز دنیا این کار یعنی اصلاح بشر غافل در مشرق زمین به عهده امام زمان و در بقیه دنیا به عهده حضرت عیسی واگذار شود.

به داد نماز جمعه برسید!

اخیرا در یکی از نشریات ایران یکی از نمازگذاران سابق که از این برنامه سرخورده شده است نوشت: اوایل انقلاب، مردم در خطبه‌های آیت‌الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی تصویری از خود می‌دیدند، امروز بسیاری از خطیبان، بر خلاف اسلاف خود از متن جامعه فاصله گرفته‌اند و در فضایی انتزاعی سخن می‌گویند.

به خطبه‌های آقایان بنگرید که صرفا در فضای شعارگونه برگذار می‌شود و مردم، هیچگاه زندگی و زمانه خود را در آن نمی‌بینند حتی یک بار در یکی از شهرها وقتی تعدادی کارگر که ماه‌ها حقوقشان را نگرفته بودند در نماز جمعه شرکت کرده بودند تا از امام جمعه برای رسیدن به حق خود کمک بگیرند. امام جمعه پشت تریبون گفت به من ربطی ندارد! و بدین ترتیب کارگران ناامید، مصلی را ترک کردند و امام جمعه نیز به آنان گفت: خوش آمدید!

نماز جمعه جای توهین نیست ولی برخی خطیبان جمعه، گاه به خود حق می‌دهند به بخش‌هایی از مردم توهین کنند و حرف‌هایی بزنند که حتی در کوچه و بازار هم نباید گفت چه رسد به تریبون نماز جمعه، مثلا بعد از انتخابات ریاست جمهوری که در جریان رقابت‌های آن حامیان حسن روحانی از دستبندهای پارچه‌ای سبز و بنفش استفاده می‌کردند، یکی از خطیبان جمعه استفاده از دستبند سبز و بنفش را مانند پرچم روسپی‌گری بر در خانه‌های روسپی‌های دوران جاهلیت دانسته و گفته هر که این کار را می‌کند باید به بی‌عفتی شناخته شود!

همچنین نماز جمعه، هرگز با تهمت‌فکنی سنخیت ندارد ولی برخی خطبا تریبون نماز جمعه را به محل تهمت زدن تبدیل کرده‌اند. نمونه‌اش را در هفته‌های اخیر می‌توان دید برخی آقایان مدعی شده‌اند که دولت می‌خواهد در مدارس، آموزش‌های همجنس‌گرایی و خودارضایی به دانش‌آموزان ارائه کند! موضوع دیگری که مردم را از نماز جمعه دور کرده تک صدایی سیاسی در بسیاری از تریبون‌های این نماز است.

نماز جمعه متعلق به همه مسلمین است ولی برخی رویکردها، این جایگاه بی‌بدیل را از مقام فراجناحی‌اش به تریبون یک جناح خاص تنزل داده است بدان حد که حتی سخنرانانی که برای پیش از خطبه‌ها دعوت می‌شوند نیز عموما از یک طرز فکر هستند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=82588