مینو یگانه – در سه هزار سال گذشته در ایران هرگز دست مردان این همه برای اعمال خشونت و رفتار جنایتکارانه نسبت به زنان باز نبوده است.
در سی و هشت سال گذشته خیلی بهنُدرت اتفاق افتاده که شوهری را به دلیل پرت کردن همسر یا دخترش از بام خانه به خیابان یا کشتن و آتش زدن آنها اعدام کرده باشند. گاهی مردها به علت شروع رابطه با زن دیگری با حذف فیزیکی، همسر خود را از سر راه رسیدن به معشوقه بر میدارند و در دادگاه ادعا میکنند او با مرد دیگری پیامکهای عاشقانه رد و بدل میکرده است. یا آنکه دختر خود را آتش میزنند، سر میبرند یا در وان حمام خفه میکنند چون دوست پسر گرفته بوده.
قوه قضائیه کذایی جمهوری اسلامی به این واقعیتها به خوبی آشناست اما بدبختانه به خاطر خدشهدار نشدن غیرت اسلامی در مردان و شهروند درجه دو دانستن زنان چشم خود را بر این گونه حقکشیها میبندد.
پدر بیرحمی که دوست نداشت دخترش در خوابگاه دانشجویی زندگی کند چند بار به او که در دانشگاه کرمانشاه درس میخواند اخطار کرد تحصیل را رها کند و به خانه بازگردد، اما دختر که دوست داشت آینده بهتری از مادر و پدر خود داشته باشد از بازگشت به خانه خودداری میکرد. سرانجام پدر سنگدل به کرمانشاه رفت و دخترش را در خوابگاه دانشگاه به قتل رساند. او اما در دادگاه گفت غیرت پدرانه و مردانهاش اجازه نمیداد، گفتگو و معاشرت دخترش را با دانشجویان پسر تحمل کند. دادگاه نیز فقط حکم پنج سال زندان برای او صادر کرد و پدر فرزندکش بعد از دو سال از حبس بیرون آمد.
چند ماه بعد پدری در تهران دختر دبیرستانیاش را که ساعت شش صبح از خانه بیرون رفته بود دو ساعت بعد که دختر به خانه بازگشت مورد بازخواست قرار داد و چون از پاسخهای او قانع نشده بود فرزند بیگناهش را به حمام برد، تمام درها و پنجرههای خانه را بست که صدای نالههای دختر معصوم هنگام زجر کشیدن به گوش همسایهها نرسد، سپس بنزین روی او ریخت و بدن نحیفش را به آتش کشید. پدر حیوان صفت در دادگاه گفت احساس کردم دخترم دوست پسر گرفته است. از این نمونهها در سی و هشت سال گذشته فراوان دیده شده.
بسیاری از مادران و دختران به دلیل رفتار سرکوبگرانه و خشن مردان خانواده زندگی بر آنها جهنم میشود و دست به خودکشی میزنند.
روانشناسانی که سال گذشته برای بررسی علت افزایش خودکشی دختران در ایلام و عشایر خوزستان به آن نقاط رفته بودند گزارش دادند دلیل خودکشی دخترها از طریق خودسوزی در آن مناطق این است که عصبانیت و نفرت خود را از زندگی وحشتناک خود در محیط بیفرهنگ، عقب مانده و مرد سالار از این طریق فریاد بکشند و به گوش جهانیان برسانند.
در این سالها اگر به لباس پوشیدن معدود زنان عضو دولت و سازمانهای دیگر حکومتی توجه کرده باشید لابد دیدهاید آنها آن قدر خود را در چادر و چاقچور میپیچند تا مورد اعتراض امام جمعهها و فضولباشیهای خودشیرین پیرامون رهبر، سپاه، بسیج و موجودات عجیب غریبی از قماش رئیس قوه قضائیه و رئیس شورای نگهبان قرار نگیرند.
زمانی که معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری به عنوان خواهر مری مترجم اشغالکنندگان سفارت آمریکا در تهران بود شلوار جین تنگ و کاپشن به تن داشت اما حالا که به اعتبار بالا رفتن از دیوار سفارت به نان و آب رسیده حجابی مفصلتر از حضرت خدیجه کبری دارد. همینطور خانم ملاوردی معاون دیگر حسن روحانی و مرضیه وحید دستجردی دکتر متخصص زنان و زایمان و وزیر پیشین بهداری که با چادر و چاقچور در بیمارستان و هیأت دولت حاضر میشد.
در دادگاههای جمهوری اسلامی زنانی که شوهران خود را به خاطر آوردن زن دیگری به همان خانه و یا صیغه کردن زنان دیگری و نگهداری آنها در محل جداگانه میکشند معمولا به اعدام محکوم میشوند. اما چندی پیش چند جوان مشروبخوار و عیاش در کرمان به توصیه برادر یکی از آنها که طلبه بود به امید پاک کردن گناهان خود نامزدهای جوان را در آبهای راکد و گندیده فرو میبردند و روی بدن آنها مینشستند تا خفه شوند. دادگاه کرمان برای این افراد پس از دستگیری حکم اعدام صادر کرد اما دادگاه تجدیدنظر که اعضای آن همگی آخوند بودند حکم را لغو نمود.
پرونده این اراذل و اوباش که خود را عضو افتخاری بسیج معرفی میکردند به دادگاه دیگری احاله شد. دادگاه بعدی نیز نظیر همان حکم را صادر کرد این بار باز اعضای دادگاه عالیتر گفتند اگر یک بار برای چند جوان بسیجی که به قصد برائت از رفتار گذشته خود عضو بسیج شدهاند حکم اعدام صادر شود موقعیت اجتماعی بسیج به خطر میافتد؛ بنابراین حکم صادره برای سومین بار لغو شد و به دنبال آن دادستان دادگاه از سمت خود استعفا کرد و این لکه ننگ بر قامت قوه قضائیه جمهوری اسلامی باقی ماند و قاتلین چند زوج جوان که رسما نامزد بودند آزاد شدند.
به هر روی در شرایط کنونی ایران که زندگی خصوصی مردم در کنترل و اختیار آخوندی با عنوان ولایت مطلقه فقیه است و بسیاری از هم لباسان او نیز برای خودشیرینی به عنوان کاسههای داغتر از آش عمل میکنند را باید از تاریکترین ایام کشوری مانند ایران با فرهنگ و تمدن سه هزار ساله دانست. در حکومت جمهوری اسلامی مردان متهم به خشونتهای جنسی به راحتی تبرئه میشوند و هنوز وجدان اخلاقی نسبت به زنان بیدار نشده است.
سعید معیدفر جامعهشناس با اشاره به اینکه درباره خشونتهای جنسی به شدت خلاء قانونی وجود دارد میگوید: مردان در رابطه با خشونتهای جنسی به راحتی تبرئه و زنان متهم میشوند. این جامعهشناس درباره خشونت علیه زنان گفته است: خشونت علیه زنان جنبههای مختلفی دارد از موضوعات مربوط به حضانت گرفته تا حق ارث اشکالاتی به قانون در مورد حقوق زنان وارد است و تقریبا همه جا شاهد بیعدالتیهایی در بحث جنسیت هستیم.
وی اضافه کرده: در بحث خشونتهای جنسی به شدت به خلاء قانونی به چشم میخورد و به راحتی زنان در این رابطه متهم و مردان تبرئه میشدند. در بحث خشونتهای خانگی هم به لحاظ حقوقی مسائل زیادی وجود دارد که سبب اعمال بیدردسر خشونت خانگی علیه مادران و دختران میشود، از لحاظ عرفی هم در این زمینه تبعیض زیاد است.
در گذشته اعمال خشونت خانگی علیه زنان طبیعی تلقی میشد و نباید نسبت به آن واکنش خاصی نشان داده میشد. اما در حال حاضر با افزایش سطح تحصیلات، آگاهی و بالارفتن سطح انتظارات طبقات مختلف جامعه به ویژه زنان خشونتی که چه در قوانین، عرف و روابط اجتماعی بر خانمها تحمیل میشود را بیشتر احساس میکنند و این وضع غمانگیز باعث حرکتها و کمپینهایی برای مقابله با خشونت خانگی شده تا زنان، کودکان و سالمندان به دنبال احقاق حقوق خود باشند.
وی تأکید کرده که خانمها این روزها به فکر احقاق حقوق خود افتادهاند و دولتمردان را هم متوجه خلاء قانونی موجود در این عرصه کردهاند.
به گفته این جامعهشناس: بین زنان، کودکان و سالمندان خشونت علیه زنان جنبههای آشکارتری دارد و در جامعه نسبت به کودکان و سالمندان حس مشترک همدردی، کمک حمایت کاملا مشهود است. نوعی احساس ترحم را در جامعه بیدار کرده است ولی نسبت به مسأله خشونت علیه زنان این حس ترحم به حد کافی وجود ندارد.
به نظر سعید معیدفر هنوز وجدان اخلاقی قابل توجه و حائز اهمیتی در رابطه با زنان در جامعه احساس نمیگردد تلاش برای اعمال نفوذ قانونی در بحث خشونتهای خانگی از آن حیث اهمیت دارد که اگر خشونت علیه زنان پایان یابد، به تبع آن کودکان هم میتوانند به استیفای حقوق خود برسند و در واقع استیفای حقوق کودکان به نوعی در گروه استیفای حقوق زنان است.
خب زن که «انسان» نیست. خدا او را از دنده چپ مرد آفریده. یعنی انسان اختیار دنده خودش را هم ندارد؟!