هیچ کشوری نیست که هر بار صدها نفر داوطلب نامزدی در انتخابات ریاست جمهوریاش شوند. از زنان گرفته که اصلا طبق قانون اساسی حق رسیدن به مقام ریاست جمهوری را ندارند تا دخترک شش ساله و ثبتنام دستهجمعی یک خانواده و خیل خندهداری از مردان که برخی با شکل و شمایل عجیب و غریب خود را کمتر از افرادی نمیبینند که تا کنون بر کرسی ریاست جمهوری اسلامی تکیه زدهاند.
ولی وجود این همه داوطلب چه سودی برای رژیم دارد، و چرا نظام نمیتواند از نظر حقوقی پیشاپیش مانع ثبت نام آنها شود؟
سود این افراد برای رژیم از یک سو نمایشی مضحک از «آزادی» است که هر کسی میتواند برای مقام ریاست جمهوری ثبت نام کند اگرچه ریاست جمهوری که پس از ولی فقیه، شخص دوم مملکت به شمار میرود، در عمل مجری اوامر و منویات ولی فقیه است. از سوی دیگر، نظارت استصوابی را توجیه و حتی ضروری میکند. کیست که با غربال کردن این صدها نفر برای تعیین و معرفی چند نامزد نهایی مخالفت کند؟!
ولی چرا از نظر حقوقی نمیتوان مانع ثبت نام این افراد شد؟ نگاهی به سیستم انتخاب ریاست جمهوری در کشورهایی که واقعا «جمهوری» هستند نشان میدهد که سیستم حزبی و روند معرفی و رقابت نامزدهای ریاست جمهوری در آنها، راه را بر چنین مسخرهبازیهایی میبندد. جمهوری اسلامی به دلیل داشتن نظام ولایت مطلقه فقیه که با سیستم حزبی و حق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود تناقض دارد، ناگزیر به استفاده از شیوهی «قیفی» است؛ به این ترتیب که خیل عظیمی ثبت نام میکنند، ولی نهایتا شماری که طبق قانون میبایست به تایید ولی فقیه نیز برسند، از «قیف» شورای نگهبان رد میشوند. امکان عبور از تنگنای این «قیف» هر بار بنا بر شرایط سیاسی تغییر میکند به طوری که حتی افرادی که زمانی آنقدر صلاحیت داشتند که رییس جمهور هم بشوند، ممکن است دیگر از این قیف رد نشوند.
در عین حال چه چیزی میتوان به ماده ۳۵ قانون انتخابات کشور افزود که صدها نفر برای ثبت نام هجوم نیاورند آن هم وقتی که حتی زنها نیز «رجال» را در معنی «مرد» و «مذکر» تعبیر و تفسیر نمیکنند! شش شرط داوطلبان از این قرار است: از «رجال مذهبی، سیاسی»، «ایرانیالاصل»، «تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران»، «مدیر و مدبر»، «دارای حسن سابقه و امانت و تقوی» و «مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور» باشند.
یک نگاه به داوطلبان این مقام، چه جدی و چه برای شوخی آمده باشند، نشان میدهد که همگی در قد و قامت جمهوری اسلامی هستند و این صلاحیت را دارند که رییس جمهور آن بشوند و چه بسا قابلتر از آنهایی باشند که مورد تایید شورای نگهبان و «رهبر» قرار میگیرند. بگذریم از اینکه شرط «مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران» بودن نیز نباید جای گله برای هیچ کدام از داوطلبان باقی بگذارد که چرا از «قیف» شورای نگهبان رد نشدند! شاید لازم باشد به آنها یادآوری کرد که شورای نگهبان و نظارت استصوابی از «مبانی» جمهوری اسلامی ایران هستند.