از برملا شدن برنامه اتمی مخفی جمهوری اسلامی بیش از دو دهه میگذرد. اعلام رسمی آن اما نخستین بار توسط حجتالاسلام محمد خاتمی، رییس جمهور وقت، در ۲۰ بهمن ۸۱ (۹ فوریه ۲۰۰۳) به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی صورت گرفت. در آن روز خاتمی «مژده»ی تهیهی سوخت هستهای توسط متخصصان ایرانی را داد و آنچه را مرتب انکار میشد، تایید کرد. این مژده در واقع به نظام و بنیانگذارش خمینی بود که وقتی مجبور به نوشیدن جام زهر در جنگ ایران و عراق شد، در نامهای توجیهی به سران لشکری و کشوری در تیرماه ۶۷ نوشت که وی آتشبس را با «چشمی خونبار» میپذیرد تا زمانی که جمهوری اسلامی برای «عملیات انهدامی و مقابله به مثل» بعد از «پایان سال ۷۱» دارای «۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر … که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است» باشد.
آن «سه نقطه» که در متن میبینید، به جای سلاحهای نامتعارف نشسته و آغاز کندن چاه ویل هستهای است تا ایران با سر درون آن بیفتد. این نامه را رفسنجانی در مهرماه ۸۵ منتشر کرد. پس از انتشار اما سانسور و به جای کلماتی که اشاره به تسلیحات شیمیایی و اتمی داشت، «سه نقطه» گذاشته شد. البته معلوم نیست خمینی بر چه اساسی به «پایان سال ۷۱» برای «جنگ در آن موقع» اشاره کرده است. ولی هر چه بود، تاریخی بس سادهانگارانه برای تهیهی تسلیحات اتمی بود.
حالا پس از تقریبا سی سال از آن نامه، طوق لعنت برنامهی هستهای رژیم حتا با «برجام» نیز همچنان بر گردن کشور آویخته است. مهمترین دلیل آن را نه در برنامهی هستهای بلکه در سیاستها و اهدافی باید جست که این برنامه فقط یک وسیله برای رسیدن به آنها به شمار میرود.
سالها «دیالوگ انتقادی» از سوی تروییکای اروپا شامل انگلستان و فرانسه و آلمان با رژیم ایران نهایتا به این نتیجه رسید که بدون مشارکت آمریکا هیچ توافقی امکانپذیر نیست. بعد هم که نمایندگان دولت آمریکا به مذاکرات پیوستند و سرانجام در ۱۴ ژوییه ۲۰۱۵ به اصطلاح «برجام» اعلام شد، تا این روزها که دو سال از آن میگذرد، «پسابرجام» در حال تبدیل شدن به «پیشابرجام» است! مسئله بر سر این نیست که برجام چه میشود و کدام یک از طرفین به آن پایبند هست یا نیست. بلکه درست مانند سالها بحث و تحلیل و مذاکره «برای توافق هستهای» حالا ظاهرا وارد فاز سالها بحث و تحلیل و مذاکره برای «پایبندی به توافق هستهای» شدهایم!
جمهوری اسلامی در کندن این چاه ویل جلوی پای ایران اگر به سلاح اتمی نرسید، در عوض جیب روسها و قاچاقچیهای داخلی و خارجی را پر کرد، بر پایگاههای آمریکایی دورتادور ایران افزود، به فروش تسلیحات بادکردهی غربی به کشورهای منطقه یاری رساند و… به این ترتیب این چاه هستهای برای همه، بجز مردم ایران و منطقه، سودآور است بدون اینکه نهایتا یک عدد بمب ناقابل هم تولید شود!