چهره سهمگین تجاوز به جوانان: تابوی سکس و دنیای ناشناخته رابطه جنسی

چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳ برابر با ۲۹ اکتبر ۲۰۱۴


شاید لازم باشد جامعه، به ویژه جامعه‌ای که به شدت مذکر است، تصویری هم از تصور دختران جوان نسبت به «مردان بزرگ» و میان‌سال داشته باشد! «موجوداتی» که همگی چه آشنا و چه ناآشنا، تصویری جز نقش «پدر» در ذهن زنده نمی‌کنند و دنیایشان به اندازه‌ای از دنیای دختران جوان دور به نظر می‌رسد که هیچ پیوندی جز همان رابطه پدر و فرزندی نمی‌تواند آن را پر کند.

تجاوزحال اگر قرار باشد حمایت پدرانه، از جمله در رابطه شغلی، به ناگاه به «حق تجاوز» تبدیل شود و به دخترکی دست‌درازی شود که تا آن زمان هیچ تجربه‌‌ای در روابط جنسی نداشته، آنگاه تجاوز ابعاد دیگری می‌‌یابد که شاید فقط بتوان در کابوس دختری تنها و بی‌دفاع آن را بازسازی کرد. کابوسی که برای فرار از آن چاره‌ای جز از پای در آوردن متجاوز و «مردک بزرگ» نیست.

*****

ما از جزییات پرونده ریحانه جباری اطلاعات دقیقی نداریم. ولی این را بر اساس گزارش‌های ظاهرا رسمی رسانه‌ها می‌دانیم که یک دختر ۱۹ ساله به جرم قتل یک مرد ۴۷ ساله دستگیر می‌شود و از همان اول با اعتراف به قتل، مدعی می‌شود که در دفاع مشروع از خود این جرم را مرتکب شده زیرا مقتول می‌خواسته به او تجاوز کند. هفت سال می‌گذرد، متهم از ادعای خود کوتاه نمی‌آید و طبق قانون بدوی و وحشیانه قصاص، اعدام می‌شود.

با توجه به آنچه درباره این پرونده منتشر شده و با توجه به مصاحبه‌های مادر ریحانه و آنچه از خانواده او بازتاب یافته می‌توان تصور کرد که وی در یک خانواده متوسط و برخوردار از آموزش و آگاهی بزرگ شده است. آشنایی ریحانه با یک مرد ۴۷ ساله به هر دلیلی که بوده باشد، از جمله شغلی، دلیل نمی‌شود که وی خواهان و یا آماده برقراری رابطه‌ی جنسی نیز با او بوده باشد! روشن‌ترین دلیل همین که ریحانه در برابر تجاوز از خود دفاع کرد و ناخواسته مرد را از پای در آورد. در یک دفاع دیگر، یعنی در برابر بیدادگستری جمهوری اسلامی، ریحانه روی حرف خود ایستاد! و در این دفاع، جان خود را از دست داد! اگر قتل مرتضی سربندی به دلیل دفاع از خود از سوی ریحانه، در هر نظام حقوقی متعارف، دفاع اضطراری از خود و قتل غیرعمد به شمار می‌رود، اعدام ریحانه جباری اما قتل عمد توسط قانون است!

تجاوز اما چه علیه دختران باشد و چه علیه پسران، به غیر از جنبه حقوقی و کیفری، چهره پیچیده دیگری نیز دارد که به ویژه درباره جوانان، آن هم در جامعه‌ای مانند ایران، کمتر به آن پرداخته می‌شود: تابوی سکس و دنیای ناشناخته رابطه جنسی! رابطه‌ای که در آن هر اندازه فردی که مورد تجاوز قرار می‌گیرد، جوان‌ و کم‌تجربه یا بی‌تجربه و بدون شناخت نسبت به آن باشد، به پدیده‌ای به شدت وحشتناک تبدیل می‌شود. وحشتی که برای فرار از آن حتا می‌توان دست به قتل زد. این وحشت تصورناپذیر در تمام هفت سال گذشته درباره ریحانه ۱۹ ساله نه تنها نادیده گرفته شد، بلکه اقسام فشارهای روحی از جمله تهدید به قصاص و هراس اعدام نیز بر آن افزوده گشت. سرنوشت غم‌انگیزی که بغض در دل می‌ترکانَد.

شاید لازم باشد جامعه، به ویژه جامعه‌ای که به شدت مذکر است، تصویری هم از تصور دختران جوان نسبت به «مردان بزرگ» و میان‌سال داشته باشد! «موجوداتی» که همگی چه آشنا و چه ناآشنا، تصویری جز نقش «پدر» در ذهن زنده نمی‌کنند و دنیایشان به اندازه‌ای از دنیای دختران جوان دور به نظر می‌رسد که هیچ پیوندی جز همان رابطه پدر و فرزندی نمی‌تواند آن را پر کند. حال اگر قرار باشد حمایت پدرانه، از جمله در رابطه شغلی، به ناگاه به «حق تجاوز» تبدیل شود و به دخترکی دست‌درازی شود که تا آن زمان هیچ تجربه‌‌ای در روابط جنسی نداشته (اگر غیر از این می‌بود، هم بیدادگاه شرع و هم موکل خانواده مقتول آن را علیه ریحانه به کار می‌بستند) آنگاه تجاوز ابعاد دیگری می‌‌یابد که شاید فقط بتوان در کابوس دختری تنها و بی‌دفاع آن را بازسازی کرد. کابوسی که برای فرار از آن چاره‌ای جز از پای در آوردن متجاوز و «مردک بزرگ» نیست.

در جامعه متناقض ایران و در یک خانواده متوسط شهری که می‌توان تصور کرد در آن ضبط و ربطی وجود دارد، گمان نمی‌رود تصور یک دختر ۱۹ ساله از رابطه جنسی چندان روشن بوده باشد چه برسد به آنکه قرار باشد این رابطه در شکل تجاوز به عنف از سوی مردی هم‌سن پدرش صورت گیرد! ۱۹ ساله یعنی دوران رؤیاهای عاشقانه، دوست داشتن ودوست داشته شدن، عشق ورزیدن در خواب و بیداری به کسی که دوستش می‌داری، و نه مورد تجاوز قرار گرفتن از سوی «مردان بزرگ»! اگر چنین نبود، چرا ریحانه باید مقاومت می‌کرد؟! و پس از آن چرا باید هفت سال فشار و رنج زندان را تحمل می‌کرد و از ادعای خود دست نمی‌کشید؟! و اگر تجاوز نبود، چرا دادستان و قاضی نتوانستند حتی اندکی درباره «انگیزه» قتل توضیح دهند؟! چرا مرد موهوم پرونده ناپدید ماند؟!

شور جوانی و آرمان‌خواهی تنها در سیاست و  انقلابی‌گری نیست! در این نیز هست که به جرمی که کرده‌ای اعتراف کنی و بر دلیل خود که دفاع مشروع از جسم و جان‌ات است، پافشاری کنی حتا اگر این جسم و جان را بر سر این پافشاری از دست بدهی! مرتضی سربندی، پزشک و کارمند وزارت اطلاعات در آپارتمانی که ظاهرا قرار بود مطب او شود، نتوانست به ریحانه تجاوز کند ولی بیدادگاه اسلامی در برابر چشم همگان به حق او تجاوز کرد و زندگی وی را فدای مناسبات ناعادلانه و یک نظام حقوقی ضدانسانی ساخت، بدون آنکه اندکی به آن لحظه‌ای اندیشیده باشد که مردی میان‌سال دست تطاول و غارت به جسم و جان دختری ۱۹ ساله می‌گشاید. بیهوده نیست که تجاوز در نظام‌های حقوقی متعارف، جرمی جنایی به شمار می‌رود.

[الاهه بقراط]

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=2134