نسترن یوسفی – در هفتههای اخیر آشکار شدن هویت ”محمد امواضی” جوان بریتانیایی که از ۶ سالگی از کویت به انگلستان آمد و در سال ۲۰۱۳ پس از تکمیل تحصیلات عالیه خود راهی سوریه شد و اکنون نام و عکس وی به عنوان یکی از جلادان مشهور داعش منتشر شده که در برابر دوربین روزنامهنگاران و افراد عادی را گردن میزند، و یا ناپدید شدن سه دختر نوجوان بریتانیایی و پیوستن آنها به گروه دولت اسلامی، این پرسش را مطرح میکند که جوانان، آن هم در کشورهای غربی، با چه انگیزه و دلایلی به چنین گروههای افراطی و خشن روی میآورند.
به گزارش روزنامه “ایندیپندنت” در سال گذشته بیش از ۱۵۰۰ جوان بریتانیایی با میانگین سنی بین ۱۵ تا ۲۲ سال به گروههای اسلامگرای افراطی پیوستهاند وتخمین زده میشود که بیش از ۶۰ دختر و زن جوان که اکثر آنها بین سنین ۱۵ تا ۱۶ سال هستند خانههای خود را پنهانی ترک کرده و به داعشیها ملحق شدهاند.
پرسش بالا ذهن ما را متوجه جوانان ایرانی ساکن کشورهای غربی نیز میکند. از همین رو به سراغ چند جوان ایرانی مقیم لندن میروم تا ببینم در شرایطی که گروه دولت اسلامی (داعش) هر روز با خشونت تصورناپذیر خود در بخشی از خاورمیانه به قتل عام میپردازد و گستره تبلیغات آن زندگی بعضی از جوانان غربی را نیز به کام خود میکشد، جوانان ایرانی چه میکنند و دیدگاه آنان درباره پیوستن جوانان غربی به داعش و انگیزههای احتمالی آنها چیست؟ به ویژه آنکه اگر به این واقعیت توجه شود که بانک جهانی از آمار مهاجرت ۱۵۰ هزار جوان ایرانی در سال خبرداده و اعلام کرده است که نیمی از این جوانان با هزینه شخصی خود به منظور ادامه تحصیل از کشور خارج شدهاند و انتخاب اول آنها سه کشور آمریکا ،کانادا و بریتانیا است.
نگرانی غرب: باز گشت جوانان افراطی از کمپهای تروریستی
بنیامین بهادری که در ایران در رشته کامپیوتر درس خوانده و علاقه زیادی به عکاسی دارد به همراه مادر و برادرانش ۴ سال پیش به انگلستان مهاجرت کرده است. او میگوید: اخبار سیاسی را از دو رسانه فارسی زبان انگلستان دنبال میکند. بنیامین به دلیل مشکل کمشنوایی در فراگیری زبان انگلیسی به مشکل جدی برخورده و میگوید چون نمیتواند این زبان را مانند زبان مادریش لبخوانی کند تقریبا با جامعه بیرون در ارتباط نیست و اعتماد به نفساش در ارتباط با کار کردن ضعیف شده است. با این همه سرگرمی خود را دارد و گاهی برای دل خودش عکاسی میکند.
بنیامین در مورد دولت اسلامی (داعش) میگوید: به نظرم این گروهها نیز مانند طالبان به زودی عمرشان تمام میشود ولی چیزی که نگرانکننده است این است که این افراد با آموزشهایی که میبینند بعدها به کشورهای اروپایی و آمریکا مهاجرت کنند و از درون این جوامع به جوانان صدمه بزنند.
وی در مورد ترفند داعش برای جذب جوانها میافزاید: جوانها میخواهند یک شبه راه صد ساله را بپیمایند و به پول و قدرت برسند. داعش نیز با این ترفند به قلب و فکر آنها نفوذ میکند و وقتی جوانها در کشور خودشان با بیکاری و مالیات بالا روبرو میشوند معلوم است که را ه کج را انتخاب میکنند.
سحر زند فوق لیسانس معماری و طراحی داخلی است که به اخبار ایران، انگلستان و افغانستان بسیار حساس است و مسائل این کشورها را از طریق اینترنت دنبال میکند.
سحر درباره فرار جوانانی که به داعش میپیوندند نظریه جالبی ارائه میدهد و میگوید: در یک دست هیچ انگشتی شبیه دیگری نیست و این سوال خیلی کلیتر از آن است که بشود به این راحتی جوابی برای آن پیدا کرد. ولی با توجه به مشاهدات شخصی خودم، جوانانی که به افراطیون و این گونه گروههای تروریستی- به هر شکلی- کشیده میشوند، اشخاصی هستند که حداقل یکی از گزینههای زیر شامل حالشان میشود:
احساس عدم هدفمندی یا بی ارزشی در زندگی شخصی و اجتماع
عدم وجود سوژه برای هدفمند شدن با وجود انگیزه
عدم ارضا شدن توسط زندگی روزمرّه و سیستم زندگی که فکر میکنند تا آخر عمر اسیرش هستند
تحت تاثیر تبلیغات افراطگراها گرفتن و شست و شوی مغزی
حس عدم اعتمادی که این تبلیغات در آنها، نسبت به دولتمردان و اولیای امور کشور خودشان بر می انگیرد.
دانیال ادیبی ۲۰ ساله، دانشجوی رشته حسابداری و ریاضیات مالی که علاقه زیادی به فلسفه غرب، فناوری و تاریخ ایران دارد در پاسخ پرسش من میگوید: من آدم زیاد مذهبی نیستم، شاید باید بگویم که اصلا مذهبی نیستم. باور دارم که دین و مذهب فقط پیامهای کتابی هستند برای بهتر زندگی کردن، مثل هر کتاب آموزندهٔ دیگر.
او با اشاره به این که “اسلامِ” داعش تیره و تار است و قابل تأیید خودِ اسلام و یا هیچ دین دیگری نیست میافزاید: پیوستن این جوانان به داعش را نمیشود به پای اسلام گذاشت. بنا براین تنها خودشان میتوانند از مقصود کار خود با خبر باشند. به قطعیت نمیتوانم بگویم که هدف آنها چیست. آنها معنی جنگ و ایمان را نمیفهمند و به دلیل سادگیشان به راحتی میشود به فکر آنها نفوذ کرد.
برای یافتن پاسخهای بیشتر، بر آن شدم تا با چند نفر از اعضای دانشجویان ایرانی انجمن اسلامی لندن نیز صحبت کنم اگر چه بسیاری از آنها به دلیل این که طرز تفکر خود را مخالف «کیهان لندن» میپندارند، از جواب دادن خودداری کردند.
اما کیوان بیاتی دانشجوی مقطع دکترا که بیش از ۱۰ سال است به همراه خانواده خود به لندن مهاجرت کرده و در خانوادهای مذهبی بزرگ شده به پرسش من پاسخ می دهد و میگوید: به تاثیر سیاستهای دنیا در زندگی مردم اهمیت میدهم و اخبار آن را در حدی که در جریان مسائل جهان قرار بگیرم دنبال میکنم ولی در مورد سیاست ایران باید بگویم که تقریبا نیمی از وقتم را صرف پیگیری مسائل مربوط به ایران میکنم.
وی با اشاره به اهمیت ایران در منطقه خاورمیانه و دنیا میافزاید: احساس میکنم افراد زیادی از مسلمانان و غیرایرانیها به دلیل این اهمیت، حوادث و مسائل مربوط به ایران را دنبال میکنند.
کیوان در مورد نگرانی غرب از پیوستن جوانانشان به گروه داعش و سایر گروههای تروریستی میگوید: غرب نگران پیوستن جوانان به این گروهها نیست بلکه بیشترین نگرانی غرب از برگشت آنها بعد از افراطیشدن است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا فکر میکنید جوانان غربی به دنبال پول، ماجراجویی و یا قدرتنمایی از کشور خود فرار میکنند و یا واقعا گرایش به اسلام آنها رابه سمت افراطیون میکشاند، میگوید: سوال سختی است و به طور یقین کسی نمیتواند بگوید انگیزه آنها چیست اما تحلیلها واخبار جهان نشان میدهد که خیلی از این جوانان اصلا درک صحیحی از اسلام ندارند و با یک نگاه ساده به زندگی اکثر آنها میتوان دید که این افراد در جامعهای که زندگی میکردند و یا در خانواده خود، سرخورده بودند و یا مشکلات روحی داشتند.
پرنیان فتحی یکی دیگر از اعضای گروه انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی که دانشآموخته کارشناسی ارشد است توضیح میدهد که مسائل فرهنگی ایران بیشتر برایش اهمیت دارد و اخبار آن را از طریق شبکههای اجتماعی دنبال میکند.
او در مورد انگیزه جوانانی که به داعش میپیوندند میگوید: این جوانان در دام میافتند و گول میخورند. بی انصافی است که بگوییم آنها به دلیل اعتقادشان به اسلام به سمت این گروههای افراطی جذب میشوند، و حتی اگر هم بگویند اسلام انگیزه واقعی آنها برای فعالیتهای تروریستی است اما نشان میدهند که در واقع آنها اسلام را به درستی نشناختهاند.
ایدههای رومانتیک دختران جوان غربی برای رسیدن به جنگاوران داعش
دکتر کریم پاکزاد، پژوهشگر بنیاد مطالعات استراتژیک بینالمللی فرانسه چندی پیش در مصاحبه با روزنامه گاردین در مورد پیوستن دختران و جوانان به داعش گفت: بسیاری از این دختران و زنان جوانان ایدههای رومانتیک در مورد جنگ و جنگاوران دارند و با وجود سر و گردن بریدنها قطعا جذابیت و کشش بالایی مثل حس ماجراجویی آنها را به سوی گروههای افراطی میکشاند. بعضیها هم احساس میکنند در مقایسه با کشور خودشان از احترام و ارزش بالاتری برخوردار نیستند. وی در مورد اینکه در بیشتر موارد، دخترها و زنان خانههایشان را ترک میکنند تا با جهادیها ازدواج کنند، گفته است: آنها میخواهند برای جهادیها بچه بیاورند تا قلمرو اسلامی را گسترش دهند.
فائزه دانشجوی رشته معماری دانشگاه “کنته بری” که از ۹ سالگی به همراه خانوادهاش به لندن آمده با اشاره به اینکه «سیاست اصلا برای من مهم نیست و هیچ زاویهای از زندگیام با سیاست همراه نیست» میگوید: سیاست ایران را هم دنبال نمیکنم اما گاهی اگر از کسی موضوع مهمی از ایران بشنوم، به سراغش میروم و پیگیری میکنم ببینم چه خبر است.
فائزه در مورد دامنه و موضوع مطالعاتش به معماری میپردازد و این بار با اشتیاق بیشتری در مورد معماری ایران صحبت میکند و با ستایش آثار تاریخی و معماری ایران میگوید: خیلی دوست دارم با سبک معماری ایران از نزدیک آشنا شوم و به شهرهای تاریخی ایران سفر کنم.
فائزه در مورد انگیزه دخترانی که از خانههایشان میگریزند تا به داعش بپیوندند و در مورد نظر دکتر پاکزاد در این زمینه میگوید: این دختران احتمالا مردی را میخواهند که قوی باشد و بتواند بجنگد ولی مسئله اصلی این است که آنها وقتی به گروههای افراطی اسلامی میپیوندند اگر هم پشیمان بشوند دیگر راه بازگشت ندارند. بنا بر این وقتی به آنجا میرسند دلشان میخواهد عده آنها در این نوع گروهها افزایش پیدا کند و از طریق اینترنت و رسانههای اجتماعی شروع به تبلیغ میکنند و راه رسیدن به سوریه و عراق را به آنها یاد میدهند.
دانیال هم با اشاره به صحبتهای دکتر پاکزاد میگوید: کشتن آدمهای بی گناه با ماجراجوئی زمین تا آسمان فرق دارد! بیشتر فکر میکنم این مشکلات بر میگردد به زندگی خانوادگی این جوانان. به نظر من آنها مشکلات خانوادگی دارند نمیتوان آنان را مقصر اصلی این ماجرا دانست. برخی از آنها آن قدر احساس غریبی نسبت به خانوادهٔ خود دارند که نمیتوانند مشکلاتشان را بیان کنند و بنا بر این فرار را انتخاب میکنند.
نفرت و ترس بزرگترین مانع برای آسایش و امنیت
در روزهای پایانی ماه گذشته جنبش نوپای موسوم به “پگیدا” برای اولین بار در یکی از شهرهای شمال شرقی انگلستان (نیوکاسل) و سپس در لندن تطاهراتی برگزار کرد؛ این گروه زیر عنوان «میهنپرستان اروپایی علیه اسلامیشدن باخترزمین» در سال ۲۰۱۴ توسط لوتز باخمان مدیر یک آژانس روابط عمومی در شهر درسدن آلمان تاسیس شد. این گروه خواستار سختتر شدن قوانین مهاجرت و محدودیت تعداد پناهجویان هستند. منتقدان این گروه معتقدند که «پگیدا» ضد مسلمان و ضد خارجی است و بخشی از حامیانش را فاشیستها و نئونازیهای تشکیل میدهند. اما یکی از سخنگویان این جنبش گفته است: ما مخالف اسلام نیستیم و ما از مسلمانان دعوت کردهایم تا با پیوستن به ما مخالفت خود را علیه افراطگرایی به هر شکلی نشان دهند.
پلیس شمار شرکتکنندگان در راهپیمایی هواداران «پگیدا» را در نیوکاسل حدود ۴۰۰ نفر و تعداد شرکتکنندگان در راهپیمایی مخالفان این جنبش را بیش از یک هزار نفر گزارش کرده است.
از کیوان در مورد فعالیت این جنبش و راهپیماییاش در بریتانیا میپرسم. میگوید: به هر حال هر عملی یک عکسالعملی به همراه دارد. وقتی رسانهها شب و روز از جنایات گروههای تروریست سخن میگویند و متاسفانه گاهی آنها را زیرکانه یک گروه اسلامی معرفی میکنند باید انتظار داشت که هستند افرادی که بین این گروهها و دین اسلام نمیتوانند فرق بگذارند.
کیوان میافزاید: تعداد این افراد در این جنبش برخلاف چیزی که در رسانههای اجتماعی تبلیغ میکنند، حداقل در انگلیس، چند صد تا بیشتر نیست.
دانیال نیز در مورد اهداف «پگیدا» میگوید: هیچ اعتقاد و باوری به اهداف این گروه ندارم. به عقیده من این گروه نژادپرست هستند و نفرت از اسلام دارند. آنها به جای مخالفت با افراطگرایان با مردم بی گناه میجنگند.
سحر به کمرنگ شدن فعالیت «پگیدا» اشاره میکند و میگوید: مشکل اصلی، حامیان این گروه یا گروههای دیگر نیستند. مشکل اساسی نه تنها اسلامهراسی است که در دل مردم جهان در حال جا افتادن است، بلکه ترس و نفرتی است که در دل آنها، مخصوصا گروههای تاثیرپذیرتر مثل بچهها و نوجوانان در حال شکل گرفتن است. ترس و نفرتی که فقط به اسلام ختم نمیشود. من این را مشکل می دانم چون نفرت و ترس بزرگترین مانع برای پیش رفتن به سوی اتوپیا یا آن آرمانشهری است که بشریت در جستجوی آن است و لیاقتاش را دارد.
این گفتگوها دست کم در همین محدوده اندک، نشان می دهد که ضریب خطر تبلیغات اسلامگرایان افراطی و گروههایی مانند داعش، در اندیشه و رفتار جوانان ایرانی مقیم بریتانیا جایی ندارد.