سیاوش آذری – مهری منفرد یک چهره رسانهای در لس آنجلس است که سالها به اتفاق فرهنگ حمید یک تلویزیون ایرانی رادر لس آنجلس اداره میکردند. منفرد همزمان، به کار تبلیغات در رادیو و تلویزیون مشغول و در کار خود موفق بود.

تا اینکه روند زندگی طبیعی او با پیشامد هولناکی که برای تنها پسرش روی داد ناگهان دگرگون شد و وی رابیش از دو دهه به چالش با دستگاه قضائی امریکا واداشت.
در این رابطه مهری منفرد با تلاشی خستگیناپذیر با وکلای خود به بسیاری مراجع قضائی مراجعه و فریاد برآورد که فرزندش بیگناه است و نباید اعدام شود و این التماس و درخواستها در سالیانی صورت گرفت که هر از چندی خبر درباره متهمانی میرسد که بیست و اندی سال در زندان بودند و اینک بیگناه شناخته شده و از زندان آزاد گشتهاند، یا کسانی که مرتکب قتل عمد شدهاند راست راست در جامعه میگردند و پیگردی در کار نیست!
شرح ماجرا
ماجرا از این قرار است که روز شنبه بیستم نوامبرسال ۱۹۹۳میلادی دختربچهای به نام نیکل پارکر برای دیدار ناپدری خود که در آن زمان به همسایگی هومن و مادرش در آمده بودند رفت و ناپدید شد.
پلیس در جریان قرار گرفت و هفت بار با استفاده از سگ پلیس منازل اطراف خانه را مورد بازرسی و تفتیش قرار داد.
درهمان ساعات فردی ناشناس تلفنی با هومن اشکان پناه تماس گرفت و وی را تهدید کرد به هیچ وجه شب به خانه برنگردد، در غیر این صورت مادرش کشته خواهدشد!
هومن با دریافت این تلفن تهدیدآمیز به ناچار شب را در منزل دوستش گذراند.
صبح روز بعد، یکشنبه ۲۱ نوامبر، پلیس بدون ارائه هرگونه دلیلی هومن را جلو منزل دوستش بازداشت کرد.
همان شب پلیس در هشتمین بازرسی جسد دختربچه کشته شده را که در چمدانی جاسازی شده بود در آپارتمان احمدرضا سیحون در همان ساختمان پیدا کرد.
جسد دختر در حالی پیدا شد که کارشناسان گواهی دادند در بازرسیهای قبلی مورد مشکوکی نیافته بودند.
به گفته مهری منفرد پلیس و تیم دادستانی تلاش داشتند تا به هیئت منصفه بقبولانند که پلیس بامداد روز یکشنبه در آپارتمان را شکسته و به مدت یازده ساعت بدون گماردن نگهبان در برابر آپارتمان در باز بوده و بر اساس اظهار نظر پزشکی قانونی، دختربچه چند ساعت قبل از کشف جسد درگذشته بود.

ضمنا فردی به نام احمدرضاسیحون آن ایام به اتفاق دو پسر خود و برادرش از آلمان به لس انجلس آمده و در آپارتمان مهری منفرد و پسرش ساکن شده بودند. با اینکه برادر ۹ ساله دخترک شهادت داده بود که خواهرش را قبل از ناپدید شدن در حال گفتگو با احمدرضاسیحون دیده پلیس به اظهارات او که ممکن بود گرهگشای واقعه باشد توجهی نکرد.
در نتیجه روند حادثه به گونهای شکل گرفت که تنها هومن و مادرش کلید آپارتمان را داشته و بنا بر این شخص دیگری نمیتوانسته جسد را در آپارتمان جاسازی کرده باشد.
نکته حیرتآور در این ماجرا اینکه احمدرضا سیحون در مورد کلید آپارتمان گفته بود من کلیدم را در خانه جا گذاشتم اما در دادگاه حرف خود را تغییر داد و گفت من هیچ وقت کلید آپارتمان را در اختیار نداشتم و مورد پیگرد پلیس هم قرار نگرفت اما در برابر محل کارش به ضرب گلوله شخص ناشناسی به قتل رسید.
به نظر چنین رسید که کودک با خصومت افرادی با احمدرضا سیحون توسط اشخاصی ربوده شده و ربایندگان قصد اخاذی از سیحون را داشتند ولی چون پاسخ منفی شنیدند به تصور اینکه نیکول فرزند اوست وی را به قتل رساندند به ویژه که یک نفر هم شهادت داده بود نیکول را در هتلی در نزدیکی منزل هومن همراه دو مرد دیده بوده است.
بنا به گفته مهری منفرد مادر اشکان، دادگاه کالیفرنیا بدون در نظر گرفتن اسناد و شواهد بیگناهی هومن در تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۹۴ به مجرمیت اشکان رأی داد و حکم اعدام وی را با تزریق سم صادر کرد.
قاضی دادگاه که از دوستان و همکاران نامادری دخترک بود هومن را در اول فروردین سال ۱۳۷۴ برابر با مارس ۱۹۹۵ میلادی روانه زندان سن کوئینتن در کالیفرنیای شمالی کرد.

مهری منفرد تاکید دارد دادرسان مدعیاند پسر من دخترک را دزدیده و پس از تجاوز خفه کرده، در حالی که در گزارش پزشکی قانونی هیچ جا دیده نمیشود که گفته شده باشد تجاوزی صورت گرفته یا علت خفگی، استفراغ بوده که علت آن روشن نیست و قسمتی از غذائی را که خورده بالا آورده و همین امر راه تنفس را بسته و خفگیاش را باعث شده است.
به گفته مهری منفرد پسرش بارها از قاضی دادگاه تقاضا کرده از او و جسد دخترک آزمایش دی.ان.ای به عمل آید. به گفته مهری منفرد، در آزمایشها هیچ گونه نشانهای از تماس پسرش با نیکول دیده نشده و به همین دلیل او میگوید: در نتیجه فرزند من گناهی مرتکب نشده که چنین حکم ناعادلانهای علیه او صادر شود. اکنون پرونده حادثه مفتوح و به دادگاه فرجام فدرال ارسال شده تا سه قاضی در مورد آن رای نهائی را صادرکنند.
مهری منفرد مادر این متهم ایرانی، تابستان ۹۴ در سفری به ایران از طریق خبرگزاری فارس نیز ماجرایش را در داخل رسانهای کرد و به گزارش این خبرگزاری، از مردم از جمله به خاطر هزینههای دادگاه یاری خواست.