حسین جعفری – اظهار نظری از احمد چلبی نظرم را جلب کرد که نوشته بود: «اگر ایران و آمریکا به تفاهم نم رسیدند، صدام سقوط نمی کرد.
معتقد بودم که کار ما برای سقوط صدام موفق نمیشد اگر نوعی تفاهم ضمنی برای موفقیت آن، میان امریکا و ایران به دست نمیآمد.»
حقیقت آنست که بوش تصمیم داشت کار افغانستان، عراق و جمهوری اسلامی را به ترتیب، در سه گام به پایان رسانده در این کشورها حکومتهائی مستقرکند که متعادل بوده و مورد تایید مردمان این کشورها باشند.
ابتدا حمله به راست یعنی افغانستان را صورت داد، گام بعدی عراق بود و گام سوم نیزجمهوری اسلامی، حتا تاریخ حمله به جمهوری اسلامی نیز تعیین شده بود یعنی ماه اکتبر. علاوه بر آن، جانشین بعدی یا رئیس جمهوری بعدی ایران را هم تعیین کرده بود و با در اختیار قرار دادن و اختصاص بودجهای دست و دلبازانه، او و گروه همراهان وی را مشغول تدارک برای قبضه قدرت ساخته بود و آنان نیز مرتبا مشغول تبلیغات و اعلام روز ورود به تهران و نشستن هواپیما در فرودگاه مهرآباد بودند.
اما از آن سو، سیاست جمهوری اسلامی نیز بسیار به موقع پیاده شد و این یکی از برنامههای بسیار مدبرانه و عاقلانه جمهوری اسلامی بود که آنها نیز در سه گام اقدامات خود را طراحی و با مهارت پیاده کردند، اما افسوس که با غره شدن به عملیات خرابکارانه و تروریستی خود، آن را کاملا ادامه ندادند. گامهای جمهوری اسلامی برای مقابله با اقدامات آمریکا عبارت بود از:
گام نخست معامله درمورد برنامههای اتمی که بخشی از آنها را بلافاصله متوقف کرده و در باره بقیه موارد نیز با طرفین مذاکره به توافق متعادل و منطقی رسیدند.
گام دوم رسیدن به تفاهم همکاری با آمریکا هم در باره افغانستان و بعدا نیز، درباره عراق که همین امر سبب تسریع شکست صدام شد، البته سیاست جمهوری اسلامی در مورد عراق دو پیکانه و بسیار حیلهگرانه بود، به طوری که صدام نیز فریب سیاست ایران را خورده و تعدادی از هواپیماها و سایر مهمات جنگی خود را برای حفظ یا استتار آنها فورا به ایران انتقال داد. حتا شایع شد صدام مقادیر بسیاری از سلاحهای شیمیائی خود را نیز به ایران فرستاد که بهانه حمله به عراق را از دست آمریکا بگیرد، که بعدها این مواد، توسط جمهوری اسلامی در اختیار رژیم اسد قرار داده شد، الله اعلم!
گام سوم دست زدن به اقدامات ایذائی علیه آمریکا ابتدا در عراق و سپس در افغانستان بود به طوری که آمریکا که عملا در افغانستان پیروز شده و در عراق نیز آثار پیروزی کاملا مشهود بود، تقریبا اعتماد به نفس خود را از دست داد که مهمترین تاثیر آن تغییر سیاست آنها برای اجرای گام سوم، یعنی حمله به ایران و ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی بود.
اما متاسفانه جمهوری اسلامی در ادامه گام سوم راه افراط را پیش گرفته و در گام اول و دوم، به ویژه گام اول نیز تجدید نظر کلی کرد که نتیجه آن زحمات و هزینههایی بود که طی دوازده سال گذشته ایران و مردم آن متحمل شده هزینههای بسیار سنگین و کمرشکنی به ناچار پرداختند. به عبارت دیگر قضیه اشتباه در ادامه جنگ با عراق پس از فتح خرمشهر، یک بار دیگر نیز در قضیه رسیدن به توافق اتمی روی داده و با به تعویق انداختن آن، ایران و ملت ایران را به زحمات بسیار انداخت. وگرنه، اگر توافق اتمی فعلی در همان دوازده سال پیش صورت میگرفت، هم تبعات بهتری داشت، هم هزینه و خسارت کمتری و هم بسیار کم ضررتر و عادلانهتر از توافق فعلی بود و شرایط آن نیز برای ایران بسیار سهلتر و آبرومندانهتر میشد.
اما نباید فراموش کرد که جلو ضرر و زیان را هر کجا بشود گرفت، باز غنیمت است و جلوگیری از زیانهای جبرانناپذیر بعدی است.