کشوری تقریبا یک هشتم مساحت ایران، با جمعیتی حدود ۲۱ میلیون نفر، با حکومتی که نام جمهوری بر خود دارد اما موروثی، تکحزبی و با رگههای مذهبی و ایدیولوژیک- علوی/ سوسیالیستی- است.
اگر چه هیچ کدام از این دو جز به عنوان ابزار سیاسی که موثر هم بودهاند نقشی در ساختار حکومت این کشور که با قوانین مدنی و عرفی اداره میشود، نداشتند. حافظ اسد از پشتیبانی اردوگاه سوسیالیسم برخوردار بود و پس از فروپاشی شوروی و مرگ حافظ اسد، پسرش بشار اسد، پشتیبانی حکومت دینی ایران را جایگزین آن کرد. کشوری در منطقهای خطرناک و محصور در میان همسایگانی پر مناقشه: عراق، لبنان، ترکیه، اردن و اسراییل.
بادهای تند بهار عربی پس از توفانی که تونس و مصر و لیبی را در نوردید، در سال ۲۰۱۱ به سوریه رسید. اما بشار اسد نه به عنوان رهبری آگاه و با تدبیر که به سوریه و سوریان بیشتر میاندیشد تا به «ارثیه»ی قدرت خود، به جای آموختن از تجربههایی که دیگر حکومتهای مشابه از اواخر قرن بیستم به این سو از سر گذراندهاند، سیاستی را در پیش گرفت که زمینههای جنگ داخلی در این سرزمین کهن را فراهم میآورد. اسد به جای فراخواندن همهی گروههای سوری، به مشارکت در تعیین سرنوشت کشور، ترجیح داد با خشونت در برابر تحولات اجتماعی بایستد.
ارقام و مستنداتی که درباره کشتهشدگان، زخمیها، آوارگان و دامنهی ویرانیهای سوریه منتشر میشود، فاجعهبار است.
در این میان مداخله رژیمهای منطقه که هر یک با هدف حفظ امنیت و گسترش سلطهی خویش، و به ظاهر برای پایان دادن به «بحران سوریه» به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد جنگ شدهاند، تنها آن را عمیقتر و گستردهتر کردهاند. زمانی که حاکمان بیتدبیر و بحرانسازی مانند دولت اسلامگرای اردوغان و حکومت اسلامی خامنهای و زمامداران فعلی پادشاهی سعودی وارد ماجرا میشوند، به راستی انتظار هر چیزی را میتوان داشت مگر حل بحران!
نتیجه را شاهدیم: روسها از یک طرف بمباران میکنند، ناتو و غرب از سوی دیگر آماده میشوند تا جلوی روسها را بگیرند و داعش چون هیولایی سیریناپذیر هر آنچه بر سر راهاش است میبلعد و نابود میکند.
در چنین شرایطی، بشار اسد که حتی در برابر آتشبسی که مردمان خودش و نیروهای خودش کشته و آواره نشوند مقاومت میکند، به چه میاندیشد؟ واقعا فکر میکند که این بحران و جنگ به پایان خواهد رسید و او خواهد توانست مانند گذشته بر جایگاه موروثی خود تکیه زند؟!
نه تنها در سوریه، بلکه در تمام منطقهی خاور میانه، هیچ چیز دیگر مانند گذشته و مانند آنچه پیش از این جنگ، پیش از داعش، پیش از اردوغان، پیش از جنگ عراق، پیش از جنگ افغانستان، و پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران بود، نخواهد شد. امیدوار باشیم که پس از پشت سر نهادن این دوران نامعلوم، آینده بهتر از گذشته باشد.