سیاوش آذری (+عکس) لس آنجلس مرکز کالیفرنیای جنوبی در امریکا شهر بزرگی است با ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر جمعیت که چندین شهرک چسبیده به آن بامردم مختلف، دینها و نژادها و ملیتهای گوناگون مجموعه این کلانشهر را تشکیل میدهد.

یکی از این شهرکها “سانتامونیکا” نام دارد که بلوار آن از خیابان اوشن شروع و تا تقریبا اواخر شهر ادامه مییابد.
خیابان سوم سانتامونیکا خود قصه جداگانهای دارد. به این معنا که در منطقه نزدیک به اقیانوس، از خیابان معروف ویلشیر پس از قطع بلوار سانتامونیکا تا خیابان برادوی شبهای جمعه و شنبه از عصر تا نیمه شب رستورانها و کافهها همه بازند و هزاران نفر از ملیتها و زبانها با آئین و منش مختلف در آنها سرگرم صرف انواع غذا و مشروب و نوشیدنی هستند.
همزمان دختران زیبا با دامنهای کوتاه و لباسهای راحت و در سوی دیگر دختران پوشیده در حجاب و پیچه عربی از کنار هم میگذرند.
برخی خوانندگان آماتور با بلندگو و میکروفن در مسیرعابران آهنگهای مختلف میخوانند. یک خواننده خانم را میبینم که ترانههایی به زبانهای مختلف میخواند. ناگهان شروع میکند به خواندن یکی از ترانههای ایرانی آن هم بدون لهجهی خارجی.
وقتی میپرسم ایرانی هستید با خوشروئی پاسخ مثبت میدهد و خودش را سوزانا معرفی میکند. چند عابر اسکناسهائی را در ظرف گردآوری پول میگذارند و میروند.

کمی آن طرفتر دو جوان عملیات اکروبات انجام میدهند و مانند معرکه گیران عدهای زن و مرد به دورشان حلقه زده و تشویقشان میکنند و سرانجام وقتی یکی از آن دو کلاهش را به طرف آنان میگیرد هر کس اسکناسی وعمدتا یک دلاری در آن میاندازد.
در سوی دیگر مردی پشت دو تابلو بروشورهائی را به رایگان به عابران میدهد تاماهیت داعش را که عملیات تروریستی انجام میدهد بیشتر به مردم بشناساند.
نام کوچکش استیو است اما از ذکر نام فامیل طفره میرود و میگوید هفته پیش با تلفن تهدیدم کردند سرت را گوش تاگوش میبریم!

در طول خیابان سوم که به روی عبور اتومبیلها بسته شده، عابران پیاده با آسودگی قدم میزنند و دسته دسته به عملیات و تقلید انواع اداهای مانند آدم برقی و آکروبات مشغولند. شخصی هم با شاخ پیچ در پیچ در دست، در شوفار یهودیان میدمد و همکیشان را به خود فرا میخواند.

سال قبل یکی از شبها که گذرم به این نقطه افتاد یک سیاه پوست نسبتا جوان و تنومند تابلوئی از مقوای سفید مربع را با دو دست روی سر حرکت میداد که روی آن با “ماژیک” سیاه به خط درشت فارسی نوشته بود “به من عاجزکمک کنید” و ایرانیان رئوف و نوعدوست نیز با دیدن آن، کاسهاش را با اسکناسهای یک دلاری پر میکردند. ابتکار این جوان به دلیل حضور گسترده ایرانیان در این منطقه بود.
اگردر لندن جمعهشبها جوانان در میدان پیکادلی جمع میشوند و حشیش میکشند در بلوارسانتا مونیکا نیز برخی جوانان به همین کار مشغولند.
اگر روز و روزگارتان به لس انجلس افتاد یادتان باشد جمعه شبها یا شنبه شبها در هر فصل و هر شرایط آب و هوایی قدم زدن در خیابان سوم سانتامونیکا یادتان نرود.