شامگاه ۲۷ ماه مه بنیاد فرهنگی کویر از آخرین اثر دکتر محمود کویر زیر عنوا «رستاخیز ایرانیان، بازیابی علمی، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان (سدۀ سوم تا پنجم)» رونمایی کرد.
برنامه با خوشآمدگویی جواد کبیری، از یاران دکتر کویر، آغاز شد که به علت حضور مهمانان انگلیسیزبان، شامل توضیح مختصری به زبان انگلیسی دربارۀ محتوای کتاب نیز بود.
سپس دکتر مصطفا شمس، نوازندۀ چیرهدست دف و ضرب، اشعاری از شاهنامه فردوسی را در وصف آگاهی و خرد با نوای دف خواند.

آنگاه دکتر کویر سخنرانی دربارۀ کتاب اخیرش را با ابیاتی چند از شعر معروف رودکی آغاز کرد:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتیهای او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
دکتر کویر گفت که سخن او بر سر رستاخیزِ بزرگ علمیو فرهنگیِ ایرانیان در بیش از هزار سال پیش و حدود ۷۰۰سال قبل از رنسانس اروپاست. رستاخیزی که بنیادهای آن برفرهنگ کهن ایران استوار بود. او ادامه داد که به دنبال ده سال پژوهش به این نتیجه رسیده که آنچه در مورد حملۀ تازیان و دو قرنِ سکوتِ پیآمد آن به ما گفتهاند نادرست است و ما باید تاریخِ خودمان را از نو بنویسیم. به علت گستردگی موضوعِ، دکتر کویر سخنان را چنین فهرست کرد: ۱) یورش تازیان ۲)زمینههای رستاخیز ۳) پایداری مردم و قیامها ۴) حکومتهای مستقل و آزاد ۵) جنبشهای فکری و اجتماعی ۶) رستاخیر در اجتماع ۷ ) رستاخیز علمی ۸) رستاخیز فرهنگی.
سخنزان در آغاز بحث تاکید کرد که محدود ساختن صحبت او به دانشمندان و متفکرانِ ایرانی را نباید به نگاه ناسیونالیستی و خودبرتربین ایرانی نسبت داد. مسلماً در این دوران اندیشمندانِ عرب و یا از ملل دیگر در سرزمینهای اسلامیبوده و کارهای زیادی کردهاند. اما محتوای پژوهش و کتاب او متمرکز بر ایرانیان و رستاخیز ایرانی است.
۱) وی بار دیگر تأکید کرد که تهاجم تازیان و شکست ایرانیان را نه از دید نژادپرستانه وخود برتربینِ ایرانی- که قوم مهاجم را «یک مُشت عرب سوسمارخور» میبیند – و نیز نه از دیدِ متافیزیکِ نسبت دادن حرکت الهی و شکست ناپذیری تازیان میتوان کند و کاو کرد. مجموعهای از عوامل سیاسی، اقتصادی و نظامی موثر در این رویداد نقش داشتهاند. رقابتهای ایران و روم، دو اَبر قدرتِ زمانه، و کمکهای مستقیم و غیر مستقیم سیاسی، اقتصادی و نظامی روم به اعراب مسلماً نقشی تعیین کننده در این میان داشته است. علاوه بر رومیان، دشمنانِ دیگر و اقوامِ شکست خورده از ساسانیان نیز که منتظر فرصتی برای انتقامگیری بودند، با اعراب همدست شدند و در شکست ایرانیان نقش داشتند.
۲) میگویند طبقات محروم امپراتوری ساسانیان به شدت از حکومت ناراضی بودند و ایرانیان با آغوش باز به استقبالِ اعراب رفتند. در مقابل چنین ادعاها کافی است بگوییم که تنها فتحِ جنوبِ ایران ۲۱ سال طول کشید. تسخیر مناطق دیگر ایران زمین که خیلی بیشتر به درازا کشید و خطهای مانند طبرستان هزار سال هم تقریباً دست نخورده باقی ماند.
سخنران سپس چندینِ نبرد مهم از میان نبردهای متعددی که اعراب و ایرانیان داشتهاند را برشمرد که نهاوند و قادسیه تنها آخرین آنها بودهاند.
۳) به محض پایان جنگها، قیامها شروع شدند مانند قیام بهآفرید و بابک خرمدین. از قیامهای مردمی، ما بیشتر نام قیام سیاه جامگان را- که با اسم ابومسلم خراسانی گره خورده است- و قیام سفید جامگان در شمال ایران و قیام عیاران در سیستان را شنیدهایم در حالی که قیامهای متعدد دیگری در سرتاسر ایران رخ دادهاند. در این میان میتوان از قیام منحصر به فرد قرمطیان در «لهسا» در بحرینِ کنون نام برد که جنبشی الحادی بود و حتی موفق به فتح کعبه نیز شد. به اینان قیامهای راوندیان، زندیان و خوارج را نیز باید افزود.
۴) یک سلسله جنبشهای فرهنگی هم در همین ۲۰۰ سالی که معروف به دو قرن سکوت است رُخ دادند مانند شعوبیه، زندقه و وجنبشهای عرفانی. نهضت ترجمه بخش دیگری از این حرکتهاست که با اسم روزبه- ابن مقفع- پیوند خورده است. وقتی که دامنۀ کتابسوزانها و از میان بردن کتابها توسط اعراب بالا گرفت، بخش بزرگی از دانشمندان و اندیشمندان ایرانی بر آن شدند تا با ترجمه و برگرداندن کتابها به زبان عربی در حفظ آنها بکوشند و صدها جلد کتاب علمی و ادبی و فرهنگی از زبان پهلوی و یونانی به عربی برگردانده شد. بنابراین، این دوره نه «دو قرن سکوت» بلکه دو قرن سراسر فریاد بوده است.
۵) نتیجۀ همۀ جنبشها و قیامهایی که در طی ۲۰۰ سرتاسر ایران زمین را درنوردیدند، به قدرت رسیدن خاندانهای ایرانی طاهریان، صفاریان، سامانیان، آل زیار و آل بویه و دیلمیان بوده است که خود باعث رونق بازار خرد و اندیشه در سرزمین ایران شدند. کسایی میگوید «به وقت حکومت سامانیان و بلعمیان ( خاندان وزرای سامانی) چنین نبود جهان و باوقار و سامان بود». و یا عروضی سمرقندی میگوید: «به روزگار سامانیان جهان آباد بود و ملک بدون خصم و روزگار مساعد و خلق موافق». وقتی سخن بر سر دو مولفۀ آزادی و مدارا در زمان این حکومتهاست آنها را مسلماً در بستر تاریخی و با سنجههای زمانه باید بررسی کرد. حتی با توجه به این هم درجۀ بالایی از آزادیهای سیاسی و اقتصادی که نه در دوران سلطۀ اعراب وجود داشته و نه به دنبال یورش اقوامِ ترک و به حکومت رسیدن آنها دیده شد در قلمروی حکومتهای ایرانی مستقل وجود داشته است. نمونه اینکه مالکیت زمین خاندانهای اشرافی محترم شمرده میشده و دهقانان متوسط نیز از آزادیهای اقتصادی قابل توجهی برخوردار بودند. همین قدرت نسبی و توان اقتصادیِ اشراف به نوبۀ خود به شکوفایی بیشتر رستاخیز ایران کمک میکرده است. یعنی ثروت اشراف باعث گستردگی امکانات فرهنگی مانند کتابخانهها و مدارس برای استفادۀ دانشمندان، نویسندگان و هنرمندان و نیز توانِ پرداخت پاداش به فرهیختگان میشد.
از شواهد وجود آزادی در این دوران میتوان به نمونۀ امیر نصر سامانی اشاره کرد که خواسته بود شورایی از سرآمدان اندیشمند مُلک، که آنان نیز خود توسط گروههای بزرگترِ فرهیختگان انتخاب شده بودند، بر کار حکومت او نظارت کنند که به قول خودش راه خطا در پیش نگیرد.
در این دوره ما شاهد گرایشی برای احیای سیاستمداریِ دوران پیش از اسلام و سلطنت ساسانیان هستیم. این گرایش به گذشته را هم در «قابوس نامه» میبینیم و هم در «سیاست نامه» نظامالملک. اگر نیک به اثر آخری بنگریم خواهیم دید که تلاشی است برای بازگشت به اندیشۀ ایرانشهری که وحدتبخش ایرانیان در دوران امپراتوری ساسانی بوده است.
درجۀ بالایی از مدارای مذهبی و قومی در این دوران دیده شده است. پیروان ادیان و مذاهبی مانند زرتشتی، مسیحی و کلیمی نسبت به گذشته و نیز دوران بعدی نه فقط کمتر مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند بلکه امکان صعود از نردبان قدرت را نیز داشتند. صدراعظم عضدالله دیلمی یک یهودی بوده است.
۶) گرایش بازگشت به گذشته و احیایِ عظمت دوران سپری شده را در ادبیات این دوره نیز میبینیم، چیزی که در رنسانس اروپا نیز رُخ داد و اندیشمندان اروپایی در پی باز یافتن و پیوند با اندیشۀ یونان و روم باستان بودند. دقیقاً به همین دلیل دکتر کویر کلیت جنبشهای اجتماعی، فرهنگی و عملی در ایران آن زمان را یک «رستاخیز» یعنی تلاشی برای نوزایی هر آنچه از گذشته تاراج رفته بود- با ترجمه و زنده کردن آنها– میداند. برای نمونه «هزار و یک شب» و «کلیله و دمنه» و «شاهنامه» همگی بر پایههای ادبیات دوران پیش از اسلام استوارند. این آثار بعدها حتی فراتر از مرزهای سرزمینهای اسلامی رفتند و بر ادبیات و اندیشۀ اروپاییِ دورۀ رنسانس نیز تاثیر عمیقی گذاشتند.
از نشانههای دیگر نوزایی در این دوره انبوه کتابخانههایی است که ما تنها اسامی برخی از آنها را شنیدهایم. کتابخانههایی مانند «انوشیروان» در کاشان، «عضدالله دیلمی» در طبرستان، و نیز کتابخانههایی در بخارا، سمرقند، شیراز و ری که دارای صدها هزار جلد کتاب بودهاند که تنها جدول آنها شامل چندین جلد کتاب بود. توجه کنیم که کاغذ آن زمان تازه به ایران رسیده بود. آثار موجود در این کتابخانهها در ستاره شناسی، ریاضیات، پزشکی، سیاست، فلسفه وادبیات بودند که در ۲۰۰ سال بعد از حملۀ اعراب پنهان نگه داشته شده بودند. بعدها نیز با همدستی ترکان غزنوی و اعراب مجدداً هر آنچه از فرهنگ و دانش ایرانی از دوران ساسانی در پناه کتابخانهها و مدارس باقی مانده بود آسیبهای فراوانی دید. سلطان محمود غزنوی هم با افتخار و غرور از سرکوبی جنبشهای اجتماعی و فکری یاد میکند تا خوشخدمتی خود را به خلیفه عباسی ثابت کند.
گذشته از کتابخانهها، تعدد مدارس نیز از شواهد رستاخیز مزبور است. در مدارس نیشابور، طوس، بخارا و سمرقند علم ریاضی، ستارهشناسی ، جغرافیا، پزشکی و فلسفه تدریس میشد. چیزی هم که از فلسفۀ اسلامی میشناسیم که به اعتراف بنیانگذاران آن جز اقتباس و برداشت از حکمت ایرانِ باستان نبوده است. عینالقضات، پورسینا، زکریای رازی، خیام، فارابی و سهروردی بزرگترین فیلسوفانی هستند که همه در آن دوره میزیستند. سهروردی هم در «حکمت شرق» خود تلاشی برای احیای حکمت ایران باستان با استفاده از منابع قلیلی کرده است که از آن دوران باقی مانده بود. مکاتب مختلفِ کلام اسلام از جمله معتزله و تفسیر کتب اسلامی هم بیشتر کار ایرانیان بود.
۷) در ستارهشناسی نیز گامهای بلندی برداشته شد. ستارهشناسی امروزی به این دوره تاریخی و دورۀ ساسانی مدیون است. از بزرگترین دانشمندان علم نجوم در این دوره ابوریحان بیرونی است که به او بسیار جفا شده است. تمام کشفیات دورانساز او بیش ۵۰۰ سال پیش از کپرنیک و گالیله بوده است. اندازهگیری قطر و محیط کرۀ زمین دستآورد این دانشمند ایرانی است که لازم به گفتن نیست که با آگاهی به کروی بودن زمین به دست آورد. از او ۱۴۶ کتاب و رساله باقی مانده است. یکی از کارهای ارزندۀ این دانشمند بزرگ تدوین روش تحقیق علمی است. دیگر آنکه تئوریزه کردن وجود قارۀ آمریکا در آن سوی اقیانوسها نیز از اندیشه او برخاسته است.
اصطرلاب و یا با املای فارسی «استرلاب» ساختۀ ابراهیم خزایی دانشمند و مخترع بزرگ ایرانی است. عبدالله مروی نخستین دانشمندی است که گدشت زمان را با توجه به ارتفاع خورشید توضیح داده است. خیام ۶۰۰ سال پیش از نخستین اروپاییها از حرکت زمین به دور خورشید سخن گفته است. احمد سیستانی سالهای طولانی پیش از کپرنیک حرکت چرخشی زمین به دور خودش را مطرح کرده است. استرلاب ساختۀ سیستانی هم اینک در دانشگاه اکسفورد نگهداری میشود.
لیست خدمات ایرانیان در فیزیک و شمیی نیز بالابلند است. وزن مخصوص و قطبنما در فیزیک و روشهای استخراج و خالصسازی طلا و اختراع الکل و ساخت اسیدهای مختلف از خدمات ایرانیهاست. در ریاضیات هم به اعتراف اروپاییان خوارزمی معلم واقعی علم جبر بوده است. خدمات ریاضی خوارزمی اساساً موضوع یک سخنرانی جداگانه میتواند باشد.
در پزشکی نیز سه کتاب به تنهایی معرف عظمت خدمات ایرانیان به این علم است. «طب ملکی» اثر علی اهوازی که ازقرون ۱۶ به بعد ۲۰ بار چاپ شده و «انجیل پزشکی» لقب گرفته است؛ کتاب «قانون» پورسینا و «الحاوی» رازی.
در همین دوره میبینیم که برخلاف برخی گفتار که کالبدشکافی و تشریح آناتومی بدن از اروپا شروع شد، شواهد محکمی وجود دارد که قرنها پیش از اروپائیان، ایرانیان از آناتومی و شبکه رگها و ماهیچهی بدن انسان و حیوانات آگاهی داشتند. تصاویری در این زمینه در پایان کتاب «رستاخیر…» منتشر شده است. تمام اینها هم بر مبنای دستآوردهای پزشکی در دانشگاه «جندی شاهپور» در زمان ساسانیان استوار بودهاند. علاوه بر اینها ایرانیان مخترع ابزارهای پزشکی متعددی هم هستند.
در گیاهشناسی و ساخت دارو، ایرانیان از زمانۀ خود بسیار جلوتر بودند. رازی مخترع الکل است و پورسینا تعداد بسیار زیادی از داروها را مورد بررسی قرار داده است. زکریا رازی در مجموع ۱۸۶ کاتب و رساله نوشته که تعداد کمی از آنها باقی مانده است زیرا بخش بزرگی از آثار او را متحجران به جرم ملحد بودن وی نابود ساختهاند.
در زمینه معماری و شهرسازی هم آنچه از آثار این دوره در شهرهای بخارا، سمرقند، مرو، ری و خجند باقی مانده چیزی جز تایید عظمت، ثروت و پیشرفت ایران در این زمینهها نیست. برخی از «معماری اسلامی» سخن میگویند در حالی که اعراب در آن زمان چیزی برای عرضه نداشتند. آثار معماری باقی مانده در خراسان تاریخی متاثر از معماری دورۀ ساسانی است زیرا آثار ساسانی در این خطه به دلیل دوری از اعراب و تهاجم ویرانساز آنها بیشتر باقی مانده بود.
واما چند کلمهای راجع به کلمۀ «برج» که در اطراف شهرها و در گوشههای قلعهها ساخته میشد تا هم مسافران از فواصل دور آنها ببینند و راهنمایی شوند و هم محافظت از شهرها را آسان کند. برج کلمهای فارسی است که در زبانهای اروپایی به Burg و یا در انگلیسی به Borough تغییر یافته است. کلمه «بورژوازی» هم از آن میآید و به معنای اولین صنعتگران شهری هستند که در ایرانِ آن زمان به وجود آمده بودند. جالب است یادآوری شود که اولین کتابهای راهنمای اتحادیههای صنفی به نام «فتوت نامه»ها در مورد قوانین حاکم بر هر رشتۀ تولیدی، مانند قصابان، پارچهبافان، شیشهگران، کفاشان و غیره نیز در همان زمان نوشته شده است مانند اینکه کفاشان از وقتی که حجره را باز میکنند چگونه باید عمل کنند.
سیستم آبیاری و تهویه مطبوع هم در آن دوره بخصوص در شهرهای کویری یزد و کاشان به وجود آمده است. باغ فین کاشان که البته چندین بار بازسازی شده در آن زمان سیستم آبیاری پیشرفته داشته است. قنات سنتی ایران در همان دوره بیشترین توسعه را یافته است. بادگیرهای شهرهای کویری هم سیستم جالبی است که از چند جهت باد را به درون خانهها و زیرزمینها که محلِ خنک نگهداری از موادغذایی بودهاند هدایت میکردند.
۸) در آخر چند کلمهای در مورد رستاخیز فرهنگی بشنوید. در این دوره ما شاهد پیشرفت سفرنامهنویسی درایران هستیم که درارتباط با علم جغرافیا و برای هدایت تجار در سفرهایِ طولانیِ آنها پیشرفت کرد. پیشرفت سفرنامهنویسی معرف آن هم هست که تفکر ایرانی به آنچنان بلوغی رسیده بود که میتوانست مردم سرزمینها دیگر و رسوم آنها را مورد مشاهدۀ دقیق قرار دهد.
اروپاییها فکر میکنند دانشنامهنویسی از آنها شروع شده است. در حالی که نخستین دائرۀ المعارف در ایران آن زمان توسط محفلِ روشنفکری «اخوان صفا» نوشته شده است. این محفل مجلداتی شامل ۵۲ رساله حاوی اطلاعات علمی در مورد رشتههای مختلف آن زمان تهیه کرده بود.
موسیقی نیز به پیشرفتهای زیادی در آن دوره رسید و فارابی در این رشته آثار مهمی از خود باقی گذاشته است.
و اما چرا رنسانس ایرانی در هزار سال پیش قطع شد هرچند که بعدها چند بار تلاش شد تا احیا و از نو زاده شود. دلیل اول آنکه خاندانهای مستقل ایرانی گاه در مقابل متحجران مجبور به عقبنشینیهایی میشدند. سپس با سر کار آمدن غزنویان و سپس سلجوقیان و دیگر سلسلههای ترک و همکاری با تازیان برای برانداحتن استقلال و رستاخیز ایرانی و بعد یورش مغولان و تیمور و سرانجام بر روی کار آمدن حکومت دینی صفویان اصلا ریشههای این رنسانس و تلاش برای نوزایی را خشکاند.
دکتر کویر در پایان تأکید کرد، این کار پژوهشی او تلاشی است برای بررسی رازهای رستاخیز ایرانی.
پس از سخنرانی، پرسش و پاسخ بین سخنران و حاضران صورت گرفت و آنگاه دکتر کویر به امضای شمار زیادی از کتابهایی پرداخت که همان جا به فروش رسید.
درود بر جناب دکتر کویر. پاینده باشید