دو سال پیش که دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، قول و برنامهی رفراندوم را اعلام کرد، نه تنها گمان نمیکرد چنین نتیجهای داشته باشد بلکه بر این باور بود که انتخاب دوباره وی را تضمین خواهد کرد. اما چنین نشد.
این روزها موضوع رفراندوم انگلیس عمدتا بر «معضل پناهندگان» متمرکز بود. دلیل موج عظیم مهاجرت در سالهای اخیر کاملا روشن است: بیثباتی و وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی در کشورهای مهاجرخیز. بیشترین مهاجران برای سوء استفاده از امکانات رفاهی این کشورها خانه و کاشانه خود را رها نمیکنند بلکه مهاجرت برای آنها یک تنازع بقای طبیعی و نبرد بین مرگ و زندگی است. نمیتوان آنها را به دلیل انچه بر آنها میرود سرزنش کرد چرا که نقشی در آن ندارند. نقشی ندارند، زیرا ابزاری برای تعیین و یا تغییر شرایط در اختیارشان نیست. سرنوشت آنها را نیروهای محلی و قدرتهای منطقهای و بینالمللی رقم میزنند. آنچه به ویژه در قرن بیستم و بیست و یکم به صورت مهاجرتهای سیاسی و اقتصادی از جمله گریبان کشورهای غربی را گرفته است، حاصل سیاستهایی است که در بسیاری موارد با جنگ ادامه مییابد.
از یک سو، اقتصاد بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله قدرتمندترین آنها مانند فرانسه و انگلیس و آلمان به کار مهاجران چنان وابسته است که به فرضِ محالِ اخراجِ «خارجیان»، زندگی اقتصادی در آنها فلج خواهد شد. از سوی دیگر، نمیتوان از امتیازات «جهانی شدن» مانند نیروی کار ارزان در کشورهای آسیا و آفریقا و شرق اروپا و از بازار میلیونی این سرزمینها برخوردار شد ولی از بار سنگین مشکلات همین «جهانی شدن» که پدیدهی مهاجرت، بنیادگرایی مذهبی و راست افراطی از پیامدهای ناگزیر آن هستند، شانه خالی کرد. پدیدهای که فقط غرب با آن روبرو نیست بلکه اتفاقا دامان کشورهای آفریقایی و آسیایی را بیشتر گرفته است. وضعیت غیرانسانی آوارگان جنگ و بنیادگرایی در اردوگاههای پناهندگی خاورمیانه و آفریقا، سیاست جامعهی جهانی را بیش از «معضل پناهندگان» در اروپا و آمریکا و استرالیا به پرسش میکشد.
پرسش غلط، پاسخ غلط دریافت میکند. برای حل مشکلات جهانی، راه حل محلی و درون مرزهای ملی وجود ندارد! اگر راستهای افراطی انگلیس و فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای قارهی کوچک اروپا فکر میکنند میتوانند برای حفظ و افزایش رفاه و امنیت خود از امتیازهای «گلوبالیزاسیون» برخوردار شوند ولی مهاجران و پناهجویان را به عنوان «معضل» پشت مرزهای خود نگاه دارند، در واقع پاسخ غلط به پرسشی میدهند که خودشان آن را غلط مطرح میکنند: موج مهاجرتهای سیاسی و اقتصادی زاییدهی سیاست قدرتهای منطقهای و جهانی است و نه برعکس! بر اساس همین محاسبهی غلط، کمی بیش از نیمی از رأیدهندگان بریتانیا روز پنجشنبه ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶ باز هم به پرسشی اشتباه، پاسخی غلط دادند و خود را در جهانی که در برابر بنیادگرایان عقیدتی و راستهای افراطی به اتحاد سیاسی و اقتصادی بیشتری نیاز دارد، تضعیف کردند: خروج از اتحادیه اروپا!