حنیف حیدرنژاد – پس از انتشار گزارش روزنامهی «شهروند» در مورد گورخوابهای نصیر آباد تهران و واکنش های گسترده در شبکههای اجتماعی به این موضوع و پس از انتشار نامه سرگشاده اصغر فرهادی کارگردان سینما به حسن روحانی رئیس جمهور حکومت اسلامی ایران، یک روز بعد، حسن روحانی در یک سخنرانی در «نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت در محل سالن اجلاس سران» با اشاره به موضوع گورخوابها گفت: «برای حل چنین موضوعاتی همه باید یکپارچه شویم و از مسائل جناحی و اختلافات دست برداریم و مشکلات اساسی کشور را مد نظر قرار دهیم. برای حل مشکلات همه باید دست به دست هم بدهیم. دولت و ملت و همه مسئول هستیم و در برابر فساد همه ما مسئولیم.»
روحانی که مقام رسمی دارد و در راس قوه مجریه است و وزارتخانهها و سازمانهای تابع آنها، از جمله وزارت بهداشت و یا سازمات تامین اجتماعی تحت امر او هستند، به جای آنکه پاسخ دهد که علت گسترش فقر و فلاکت مردم چیست و به جای آنکه به طور مشخص به گورخوابها و مسئولیت خودش و دولتاش در این زمینه بپردازد، “همه” را مسئول اعلام می کند: «برای حل مشکلات، همه باید دست به دست هم بدهیم. دولت و ملت و همه مسئول هستیم.» عمومی کردن مسئولیت و گسترش دامنه آن به «همه» راه حل سادهای است برای فرار از «مسئولیت شخصی» و فرار از مسئولیتپذیری به عنوان «دولت و قوه مجریه».
روحانی با روش شناخته شده آخوندها، یعنی روضهخوانی، «پیاز داغ» ماجرا را هم بیشتر کرده و میگوید: « چه کسی می تواند در جامعه بزرگی مثل ایران به این عظمت، دین فرهنگ و با عشق به خاندان رسالت ببیند عدهای از همنوعانش آسیب اجتماعی دیدند و به خاطر بی پناهی به قبر پناه بردهاند. قبلا زنده به گور میگفتند، اما الان طرف برای اینکه سرما را تحمل کند خودش را در گور میکند.»
روحانی با فریبکاری به جای پاسخ دادن، خود، سوال مطرح کرده و برای نشان دادن همدردی ظاهریاش، موضوع را دراماتیکتر هم میکند.
پدیده گورخوابها در ایران که البته پدیده تازهای نیست، در کنار دیگر آسیبهای اجتماعی و اقتصادی نشان میدهد که نظام جمهوری اسلامی در تمامیتاش به لحاظ ایدئولوژیک شکست خورده است. این نظام نزدیک چهار دهه فرصت داشته تا در عمل نشان دهد چگونه کشورداری میکند. دستاورد این نظام از جمله اینها بوده است: افزایش و گسترش فقر و فحشا و اعتیاد، گسترش دزدی و فساد اداری و فساد مالی، عادی کردن و گسترش دروغ و نیرنگ، گسترش تخریب و ویرانی آب و خاک و زمین و هوای ایران، گسترش و تشدید فلاکت و روزمرگی مردم ایران و…
این نظام و رهبران آن در عمل و با کارنامهای که جلوی چشم مردم است ثابت کردهاند که هیچ صلاحیتی در کشورداری ندارند. آنها فاقد هرگونه مدیریت منطبق با زمانه برای رفاه و پیشرفت و توسعه پایدار کشور هستند. آنها غارتگران جان و مال و هستی مردم و سرزمین ایرانند.
این رهبران نالایق و بی صلاحیت برای فرار از پاسخگویی شخصی، دیگران، «همه»، مردم و جامعه را مسئول خرابکاریهای خودشان معرفی میکنند. به جای جواب دادن، پرسشگر میشوند یا حتی موضع منتقد و اپوزیسیون میگیرند.
فرار از پاسخگویی یک روند شناخته شده و نهادینه شده در جمهوری اسلامی است که از بالا تا پایینِ آن را در بر میگیرد. یک زمان احمدینژاد از “برادارن قاچاقچی» سخن میگوید، زمانی خامنهای منتقد نظام خودش شده و میگوید با شنیدن «رقمهای عجیب و غریبِ گیجکنندهی بیست و چند میلیارد قاچاق، واقعاً سر انسان گیج میرود» و …
همه اینها را طوری مطرح میکنند که انگار نه انگار این آنها هستند که رهبری کشور را در دست دارند.
یک دلیل دیگر واکنش علنی روحانی به موضوع گورخوابها استفاده از این موضوع برای انتخابات ریاست جمهوری به نفع خوددش است. او تلاش میکند تا در مورد نابسامانیهای سیاسی- اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، توپ را به زمین جناح دیگر نظام انداخته و آنها را مسبب فساد و فقر معرفی نماید تا خودش از زیر بار سنگین مسئولیت فرار کند (همان سخنرانی).
مقام و شأن و کرامتِ انسان برای حسن روحانی و دیگر رهبران جمهوری اسلامی ارزشی ندارد. آنها در هر شرایطی به دنبال این هستند که درد و رنج و غم و محنت انسانهای دیگر را وسیله پیشرفت خود و حذف رقیبانشان کنند. واکنش حسن روحانی به موضوع گورخوابها، نه از زاویهای مسئولانه، بلکه در چهارچوب تقابل جناحهای درونی نظام است که بیشتر قابل فهم میشود.