رضا تقیزاده – در راس هرم قدرت حکومت مذهبی ایران بحران سیاسی روز، اعتراف ظریف به اشتباه محاسبهای است که در مذاکرات اتمی مرتکب شده. نزد مردم ایران اما، بحران فاجعهبار، گسترش تصاعدی محرومیتهایی است که گورخوابهای «متجاهر»، از سوی خیل چند ده میلیونی دیگر قربانیان «آسیبهای اجتماعی» نمایندگی میکنند.
«آسیب اجتماعی» و «متجاهر» (متظاهر به ارتکاب فساد) از جمله صدها ترکیب و واژه انحرافی است که حکومت اسلامی برای پوشاندن سیاهیها و ضعفهای خود ابداع کرده و در صدور بیانیهها و یا ترجمه متن اتهامات منسوب به خود از آنها سوء استفاده میکند.
ایران که میتوانست و باید در جمع ۵ قدرت بزرگ جهان قرار میگرفت، در سایه شوم حکومت خودکامه مذهبی با داشتن بیش از ده میلیون زن و مرد بیکار و میلیونها متظاهر به کار، ۵ تا هفت میلیون معتاد به مواد مخدر، تا پانزده میلیون «حاشیهنشین»، قرار داشتن بیش از ۶۰ درصد جمعیت زیر خط فقر، عملا در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
در ایران امروز، گورخوابی، در کنار فقر و بیکاری و اعتیاد و فسادهای اجتماعی، دیگر یک پدیده نیست؛ واقعیتی است جا افتاده و هولناک که هر روز گستردهتر میشود.
حکومت مذهبی و دروغگو، مدعی امنیت اجتماعی است در حالی که هیچ عابر پیاده قادر به عبور از کوچه و خیابان در خلوت شبانه شهرها نیست. کیفزنی سالهاست کهنه شده و دزدها به جای کیفهای پنهان شده، به ربودن کیسههای پلاستیک خرید روزانه مردم و دزدی چند تخم مرغ، سیب زمینی و خیار و گوجه و پیاز قناعت میکنند.
به نسبت افزایش فاصله فقر و ثروت در جامعه، شمار تخم مرغ دزدان زیادتر و بر حجم غارت شتردزدان رانتخوار و مرتبط افزوده شده.
به جای رفیقدوستها، شهرام جزایریها و دیگر دزدان چند صد میلیاردی، شاهد ظهور دزدهایی شدهایم از قبیله بابک زنجانی که حجم سرقت مشارکتی او با برادران خودی، ارقام غارت را به هزاران میلیارد تومان رسانده است.
حکومتی که رییس دولت آن تنها بعد از خواندن نامه اصغر فرهادی اشک تمساح میریزد و اعتراف میکند: «شنیده بودیم بعضیها از فقر کارتنخواب میشوند و یا زیر پل میخوابند، اما قبرخواب را کمتر شنیده بودیم» سالهای دراز است، به درازای ۳۷ سال سیاه، که ارتباط خود را با کف جامعه و مردم واقعی از دست داده، و تنها به «امت» و مزدبگیران خود چشم و دل دوخته است.
نگرانی اصلی حکومت و دولت و وزیر خارجه آن، جواد ظریف، تامین چند میلیارد دلار بیشتر (بخوان سرقت داراییهای ملی) برای هزینه کردن در حلب و حفظ اسد در دمشق است و نه حل مشکلات مردمی که در نتیجه فقر برای ادامه زندگی به گور پناه میبرند.
رفع تحریمها و توسعه فقر
بر اساس آمار حکومتی، دست کم شصت درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند، و درآمد آنها کمتر از ۱۰۰ دلار در ماه است در حالی که حکومت دهها میلیارد دلار درآمدهای ارزی آزاد شده را به سوریه و لبنان و عراق و یمن فرستاده است.
طی سه سال و اندی که از عمر دولت لبخند بلاهت بر لب روحانی گذشته شمار کسانی که زیر خط فقر رانده شدهاند ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش یافته در حالی که تنها طی یک سال اخیر و در نتیجه رفع تحریمها بیش از یکصد هزار میلیون دلار داراییهای ایران در اختیار حکومت قرار داده شده.
حقوق متوسط یک معلم با سابقه و یا افسر ارتش ماهانه بین ۸۰ تا ۱۰۰ دلار است حال آنکه ۳۵٫۰۰۰ شیعه عراقی و لبنانی و افغان و پاکستانی، و همرزمان آنها در سپاه قدس، به بهانه «دفاع از حرم» ماهانه ۱۵۰۰ دلار از دولت ایران دستمزد میگیرند.
دستمزد دفاع از حکومت بشار اسد ۱۲ برابر مزد خدمت در داخل کشور و دفاع از امنیت ملی و حدود ایران است.
مطابق آمار رسمی که حکومت قادر به پوشاندن آن نیست، سالانه بیش از صد هزار دختر خردسال زیر ۱۵ سال به «خانه بخت» برده میشوند، که در عمل کشیدن کودک بی گناه به بستر تجاوز است و قربانی کردن دوران کودکی او در مسلخ شهوت مردنمای کودکآزاری که در پناه شرع مقدس اسلامی و حمایت دولت خودکامه، عمل شنیع خود را پنهان میکند.
در مملکت «بچههای باردار» برای عروسی دختر دیگری که از قبیله اهل حکومت است، فرزند پاسدار سابق باقر قالیباف، که شهرداری تهران سهم او شده، پارک لویزان را چهار روز برای چراغانی قرق میکنند.
در واکنش به فاجعه گورخوابی که ننگ بزرگ دیگری در کارنامه سیاه حکومت آخوندها است، باقر قالیباف در نهایت بی شرمی گزارش را « تلخ و گزنده» میخواند و میگوید : «مسئولان باید شرمگین وجود چنین حقایقی در جامعه باشند و برای آنها چارهاندیشی کنند!»
انگاری شهرداری در تهران همه ۵۰۰۰ زن کارتنخواب را که بنا بر اعتراف رضا جهانگیری، معاون خدمات اجتماعی قالیباف، در آبان ۱۳۹۲ میانگین سن آنها به ۱۷ و ۱۸ سال کاهش یافته، سرپناه و فرصت اشتغال دادهاند و تنها مشکل باقی مانده کمکاری رییس دولت «تدبیر و امید» و رقیب انتخاباتی شهردار است که باید مورد ملامت قرار بگیرد!
مینو محرز رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران میگوید یک سوم مبتلایان به ایدز را زنان تشکیل میدهند، و ۵ در صد مبتلایان کودکاند، از جمله پسران ۱۰ تا ۱۸ ساله که بعد از مورد تجاوز قرار گرفتن در خیابان به ایدز مبتلا شدهاند.
در ایران حکومت اسلامزده هر سال دهها هزار کودک نورس به دلیل فقر و خلاف خواسته شوهر میکنند، شماری از خانه میگریزند، دخترها در خیابان باردار میشوند، بعد از وضع حمل، فرزندانشان را کنار بیمارستانها به قیمت صد هزار تومان (۲۵ دلار) میفروشند، و پسربچههای فراری و یا فقرزده در نتیجه تجاوز به بیماری ایدز مبتلا میشوند، و بعد معتاد. آخرین مرحله از این دایرهی نحس، خانه کردن در گورهاست، هر چند که گورخوابی در انحصار معتادان و فرزندان بی گناه آنها نیست.
حکومت خودکامه مذهبی خوب میداند که در ایران اسلامزده از مدرسههای تعلیم فوتبال تا کلاسهای درس قران صدها و هزاران کودک بی گناه قربانی آزار جنسی شده و میشوند ولی به بهانه پرهیز از «سیاهنمایی» اجازه برداشتن سرپوش از این فاجعه را نمیدهند.
ما برون را بنگریم و قال را!
حکومت عدل علی خامنهای نگران سیاهنمایی است و نه سیاهی. نگران بیرون افتادن بحران از چادر تحمیلی اسلامی است و تا جایی که بتوان فساد را پنهان ساخت، فساد در کار نیست.
رحمانی فضلی، وزیر کشور حکومت علی خامنهای، مدعی و طلبکار است که روزانه برای ۷۵۰۰ «معتاد متجاهر» ۱۵۰۰ تومان در روز (یک دلار برای سه نفر) هزینه میکند در حالی که با پس گرفتن ۳ میلیارد دلار مبالغ دزدی بابک زنجانی و شرکا، میتوان تا یک میلیون فرصت اشتغال مولد و پایدار در کشور ایجاد کرد.
خیل میلیونی بیکارها، فقرا، معتادان، میلیونها «حاشیهنشین» شهرها، کودکان بی سرپرست، قربانیان کودکآزاری، دختران فراری، خردسالان به خانه بخت برده شده به زور، محصول حکومتی است که در نتیجه تداوم حضور در قدرت و قطع تمام رشتههای نظارت، تار و پود آن آلوده فساد شده است.
در حکومتی که معضل گورخوابها، نزد مردم احساس درد و حقارت آفریده و حتی رییس دولت را به ریختن اشک تمساح وا داشته، مشکل عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران، رفتن هنرمندان و ورزشکاران به میهمانیهای خارج از کشور است و مسئولیت او صدور هشدار برای پرهیز دادن آنها.
در این حکومت متظاهر و دروغگو، چشمها را بر نیازها و حق زندگی ۵۰۰۰ زن محروم کارتنخواب، در پایتخت میبندند، ولی با گردن افراشته، دف زدن یک زن، «فُرقانه قاسماف» را در کنار پدرش، حتی با پوشیدن حجاب مانع میشوند، چرا که باور آنها بر تقیه و دروغ و تظاهر است.
حکومت عباپوشان ریاکار و چکمهپوشان فاسد و زورگو، به کارگزاران خود مزد میدهد که صورت دختران معصوم را به گناه زینت کردن، اسیدپاش کنند، ولی دلهای سیاه آنها را غمی نیست اگر در خلوت خیابانها تن و روح هزاران کودک فقیر و بی پناه مورد آزار و تجاوز قرارگیرد.
اسیدپاشان به صورت دختران اصفهان همان کسانی هستند که «حماسه ۹ دی» را برای علی خامنهای خلق کردند، و در پناه حکومت، غم پیگرد و مجازات ندارند.
نگرانی حکومت زورگو و متظاهر مذهبی و کارگزاران آن، انهدام گام به گام جامعه ایران در نتیجه فساد، پاشیدن قومها و تخریب و تجزیه آن از بیرون و درون نیست، نجات حکومت فاسد دیگری است در دمشق، و پرداختن هزینه تفنگ به دستهایی که از یمن تا جنوب لبنان اجیر کردهاند به این امید و انتظار که در روز خروش مردمی، از پایگاه قدرت نحس و پلید آنها پاسداری کنند.
نگرانی ظریف و اعتراف او در خلوت خودیها به «اشتباه»، برآمده از این ترس است که دولت بعدی آمریکا مسیر سرازیر ساختن دلارهای نفتی را تنگ کند، حال آنکه این حکومت زورگوی متکی به سرنیزه، هر چه بیشتر از ذخایر مردم به یغما برده، بر شمار گورخوابها افزوده.