کتایون حلاجان – در روزهای آخر سال میلادی ۲۰۱۶ «انجمن فرهنگ آزاد» در پاریس با مدیریت ناهید انزلیچی نشستی را با حضور جمشید گلمکانی برگزار کرد.
جمشید گلمکانی روزنامهنگار و مستندساز ساکن پاریس است. وی از ۲۵ سال پیش درباره مسایل سیاسی ایران برای تلویزیون فرانسه فیلم ساخته است. همچنین کتاب «ایران از نگاه تلویزیون فرانسه» بر اساس رساله دکترای وی توسط انتشارات آرمتان در پاریس منتشر شده است. این کتاب نگاه و تحلیلی دارد به تصاویری که از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۰ درباره ایران از تلویزیونهای رسمی فرانسه پخش شده است.

سایه خمینی در تبعید
در این نشست، جمشید گلمکانی با یادآوری خاطرات روزهای نخست تبعید و اینکه مردم فرانسه آگاهی بسیار کم و حتی اشتباهی از ایرانیان و آنچه در جریان انقلاب ایران گذشته است دارند بحث خود را آغاز کرد. وی گفت: «بعدها متوجه شدم کمدانی مردم فرانسه ناشی از اطلاعات و تصویرهای غلطی است که از طریق تلویزیون به مردم انتقال پیدا کرده است. زمانی که وارد دانشگاه شدم بر آن شدم تا بیشتر راجع به عملکرد تلویزیون فرانسه بدانم. تحقیقاتام را بر پایه فیلمها و گزارشهایی گذاشتم که بیشتر از ۱۳ دقیقه هستند و اینها را به سه بخش تقسیم کردم: بخش اول سیاسی است (تلویزیون فرانسه چه چیزهایی را پخش میکند و چه نگاهی دارد)، بخش دوم تولید و عملکرد است و بخش سوم برنامهسازان هستند. این سه بخش با هم ارتباط دارند و حاصلاش چیزی است که افکار عمومی را شکل میدهد.»

گلمکانی ادامه داد: «فیلمها و گزارشهایی که از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ تا زمان انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور در تلویزیون فرانسه نمایش داده میشد همه یک نگاه واحد داشت. سوژهها واقعی هستند ولی دوربین تنها به روی یک سوژه و تصویر متمرکز است. به عنوان مثال خبرهای بد و تصاویر شوکآور مثل عزاداری مردم برای شهدا یا تصاویر وحشیگری در گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران. با نگاه برتراندیشی برنامه سازان، بدین معنی که این اتفاقات فقط در جاهای دیگر دنیا میافتد و فرانسه در آزادی و امنیت کامل است. یکی از مشکلات بزرگ در برنامهسازی تلویزیون در فرانسه نبودن مشاور و محقق است و در نتیجه نگاهی بسیار سطحی به مسائل دارند.»
وی افزود: «بر خلاف فرانسه، در انگلیس و هلند برنامهسازان بعد از تحقیقات کافی به سراغ یک سوژه میروند و در کنار هر برنامهای که میسازند یک مشاور و محقق از کشور مورد نظر، آنها را همراهی میکند. به عنوان مثال در فرانسه وقتی از انقلاب حرف میزنند تنها از انقلاب اسلامی میگویند و هیچ مستندی با تحقیقات کافی از انقلاب در ایران وجود ندارد. بیشتر فیلمها و گزارشها یا در بهشت زهرا و قطعه شهدا یا در نماز جمعه و مراسم عاشورا است. در تمام گزارشها اکثرا با زنها مصاحبه میشود که دارای پوشش اسلامیاند، کمسواد و یا دارای مشاغل دولتی هستند. باز هم با نگاهی از بالا که انگار تمام کسانی که این نوع پوشش را انتخاب کردند یا به اجبار قبول کردند متحجر هستند. در یک گزارش خبرنگار فرانسوی از بهشت زهرا به عنوان مکانی برای تفریح، سرگرمی و پیادهروی مردم تهران صحبت میکند.»

جمشید گلمکانی ادامه داد: «گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران را در فرانسه به عنوان وحشیگری مردم ایران نشان میدهند و هیچ اطلاعاتی نمیدهند که اینها مثلا بسیجی هستند و طرفدار حکومت نه مردم و این تصاویر مدام تکرار میشود.»
در ادامه جمشید گلمکانی افزود: «در همان زمان اگر خبرنگاری هم بود که میخواست چهره متفاوتی از تهران نشان دهد به سراغ دربند و درکه میرفت و باز سوژهاش زنان بودند که این بار با روسری و کفش کتانی و متفاوت از زنان بهشت زهرا نشان داده میشدند، و این قشر را «بورژوازی غربی بجا مانده از دوران شاه» معرفی میکرد.»
گلمکانی همچنین گفت: «هیچ کدام از این خبرنگاران به دنبال بازداشتها، اعدامها و زندان اوین که با فاصله کمی از اوین و درکه قرار دارد نرفته است. تنها به قول خودشان از غربزدگان دوران شاه فیلم گرفتهاند. یا به عنوان مثال، زمانی که خمینی مُرد در تلویزیون رسمی فرانسه از او به عنوان پدر ملی ایران یاد کردند. تمام تصاویر یکصدایی و از درون ایران است و شما صدای مخالف نمیشنوید.»
وی درباره نوع تولیدات تلویزیونی در فرانسه گفت: «تلویزیونها در فرانسه به غیر از اخبار، تولید دیگری ندارند. بیشتر برنامهها را بخش خصوصی درست میکند اما در بخش خصوصی نیز باز به راحتی و آزادانه نمیشود هر برنامهای ساخت و باید بر اساس چهارچوبهای دیکته شده کار کنید.»
جمشید گلمکانی از تکرار فیلم «بدون دخترم هرگز» در آن سالها نیز صحبت کرد و اینکه این فیلم شش باراز کانالهای فرانسه پخش شد و آخرین بار نیز شب قبل از مسابقه فوتبال ایران و آمریکا در ۱۹۹۸ بود.

عملکرد تلویزیونهای فرانسه در دوران «اصلاحات»
به گفتهی گلمکانی، در زمان خاتمی اما برنامهها تغییر کرد تا جایی که تلویزیونهای فرانسه خاتمی را مانند فرشتهای برای ایران جلوه داند و سعی داشتند چهره دیگری از ایران نشان دهند و کلی تدارک فرهنگی برای خاتمی ترتیب دادند. تمام گزارشها از تعداد توریستها در ایران بود. به جای ایران حالا از نام «پرس» در گزارشها استفاده میشد. مدام از تاریخ و تمدن و فرهنگ این کشور حرف میزدند، برنامهها از رقص و پایکوبی تا تصاویر جزیره کیش و جلال زیبایی ایران بود.
گلمکانی افزود: «در آن زمان تمام دوستان فرانسوی میگفتند خوب است در ایران همه چیز رو به بهبود است. همین اتفاق با روی کار آمدن دولت روحانی نیز افتاد. درهیچ برنامهای انتقاد و یا تصاویر واقعی از پشت چهره حکومت جمهوری اسلامی، مخالفتها، اعدامها، قتلهای زنجیرهای و بسته شدن روزنامهها و غیره نمیبینید. همین تصاویر کلیشهای زمانی که میخواهند خانواده پهلوی را نشان دهند نیز تکرار میشود. خبرنگاران به سراغ تصاویر بایگانی و کلیشهای میروند، به طور مثال خانواده پهلوی را یا در پیست اسکی و یا فرح پهلوی را در حال پیانو زدن و یا در ملاقات با شارل دوگل و ژرژ پمپیدو نشان میدهند.»
گلمکانی ادامه داد: «این تصاویر و و عدم آگاهی برنامهسازان فقط مربوط به ایران نیست،
به طور مثال تصاویری که از هند پخش میشود تمام مدت دوربین روی بدبختی و فقر آدمهاست و
یا در کلمبیا فقط سوژه مواد مخدراست. گاهی نیز نگاههای نژادپرستانه و سطحی را در دوبله و زیرنویس فیلمها میبینید، مثلا وقتی یک سیاهپوست به زبان فرانسه صحبت میکند زیرنویس هم برایش میگذارند!»
جمشید گلمکانی در پایان گفت: «در سالهای اخیر با تلاش خود ایرانیان تصویرهای دیگری از ایران بخصوص در سینما عرضه شده است که مدیون فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، محسن مخملباف و ابوالفضل جلیلی است. تلاشی که این فیلمسازان در دهه نود میلادی کردند و جنبههای انسانی و برابری را به تصویر کشیدند بسیار تاثیرگذار بود. خود من نیز فیلمهای زیادی ساختهام با امکانات بسیار کم و سعی کردم چهره دیگری از ایران را نشان دهم.»
بشنوید: