روشنک آسترکی – هفته گذشته گزارش تکاندهندهای از فراوان شدن «خودزنی» در مدارس دخترانه تهران در خبرگزاری مهر منتشر شد.
نوجوانان از این عمل با عنوان «خونبازی» یاد میکنند و میرود تا به عنوان یک مُد در میان نوجوانان ایرانی جا باز کند.
نوجوانانی که دست به خودزنی یا خونبازی میزنند، میگویند خشم خود را با ایجاد برش و زخم بر دست و یا پایشان خالی میکنند و با دیدن خونی که از محل زخم بیرون می زند، احساس آرامش میکنند. برخی نیز خودزنی را یک عمل اعتراضی قلمداد میکنند. از سوی دیگر بر اساس گزارشها، خودزنی در مدارس دخترانه روند رو به افزایش دارد.
هر چند خودزنی در نوجوانان پدیدهای جدید و یا تنها مختص ایران نیست اما فراوانی آن در مدارس ایران انگیزهای برای بررسی ریشهها و عوامل پیشگیرانه آن در گفتگو با دکتر سهیلا رفیعی روانشناس اجتماعی مقیم آلمان شد. متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:

– دکتر رفیعی، تعریف «خودزنی» و علل بروز آن چیست؟
-خودزنی اقدامی است عمدی در جهت آسیب زدن به خود به منظور کاهش فشار روانی از طریق جرح بدن که به نوعی خشونت نسبت به خود و سوء استفاده از خود بدون قصد خودکشی است. خودزنی رفتاری است که انگیزه و دینامیکی پیچیده دارد و بسیاری از افرادی که این کار را انجام میدهند میگویند مجروح کردن خود و مشاهده زخم و خون برای آنها لذتبخش و آرامبخش است و به تسکین دردهای آنها کمک میکند. در تحلیل و شناخت این پدیده باید دیدگاههای روانشناختی، جامعهشناختی، دیدگاههای رشدی و فرایند جامعهپذیری و هویتیابی نوجوانان و جوانان و سیستم ارزشها و هنجارها مد نظر قرار بگیرد. از نظر روانشناسی جرح خویشتن یک اختلال کنترل تکانه است یعنی رفتارهایی که یکباره و دفعی و عصبی و همراه با حدی از تندی سر میزند.
-خودزنی تنها ایجاد برش بدن با تیغ یا تیزی است یا موارد دیگری را هم شامل میشود؟
-خودزنی و آسیب بر بدن به صورتهای مختلفی بروز پیدا میکند. اشکال خودزنی غالباً بریدن یا خراش بدن، سوزاندن پوست از طریق جسم داغ، مالش اجسام سخت روی پوست، سوراخ کردن پوست، کندن موها، ضربه به بدن از طریق اجسام سخت مانند چکش و امثال اینها هستند.
-چرا بیشتر در مدارس دخترانه شاهد بروز این رفتار هستیم؟
-طبق آماری که در ایران وجود دارد ۱۵ تا ۲۰ درصد نوجوانان اقدام به خودزنی میکنند که البته این آمار شاید دقیق نباشد و جا دارد با همت پژوهشگران و سازمانهای مرتبط آمار دقیق و بهروز از این پدیده به دست بیاید که به طور دقیق بدانیم چند درصد از نوجوانان اقدام به خودزنی میکنند تا بتوانیم راهکارهای مناسبی برای پیشگیری از آن در نظر بگیریم. در مورد خودزنیهایی که به دلیل خشمِ تبدیل شده به پرخاشگری و خشونت صورت میگیرد معمولا دختران بیشتر درگیر آن میشوند چون بروز خشم بر روی دیگران توسط دختران از سوی جامعه پذیرفته نیست، در نتیجه زنان و دختران خشم را متوجه خودشان میکنند. ضمن اینکه در جامعه ایران که الگوهاى مردسالار و محدودیتهاى اجتماعى براى زنان وجود دارد و از دید بسیاری از مسئولان زنان جنس دوم جامعه محسوب شده و به شمار میآیند، اصولا نوجوانان دختر با فشارهاى بیشترى نسبت به نوجوانان پسر روبرو هستند و همین مساله تشدیدکننده انگیزه برای انجام خودزنی در میان دختران نوجوان است.
-هر چند نوجوانان دلایلی چون عصبانیت، قطع رابطه با دوستپسر/دختر، دعوا با والدین و… را برای انجام خودزنی عنوان میکنند اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اینها دلایل ثانویه است و دلایل اولیه قابلتوجهتر هستند. دلایل و ریشههای بروز چنین رفتاری چیست و چرا معمولاً بارها از سوی نوجوان تکرار میشود؟
-علل مختلف و متنوعی برای این اختلال رفتاری شناختهشده است. از دیدگاه روانشناسی اختلال رفتاری خودزنی در رابطه با اختلالات شخصیت مرزی، اختلالات شخصیت ضداجتماعی، مبتلایان به اختلالات خلقی، اضطرابی و یا وسواس و همینطور اختلال آسیب پس از سانحه و حتی سوء مصرف مواد مخدر است. از عوامل بیولوژیک این پدیده هم کاهش سروتونین و متابولیسمهای آن در مغز است که باعث رفتارهای تکانهای از جمله خودزنی میشود. این رفتار مدام تکرار میشود و به بیان بهتر این رفتار اعتیادآور است چرا که هر بار جرح بدن به طور خودکار مواد افیونی مانند اندورفین را در بدن ترشح میکند که باعث ایجاد احساس آرامش و تسکین میشود و با تکرار عمل خودزنی فرد به ترشح این مواد وابسته میشود و آن را تکرار میکند. در عین حال پرکاری سیستم افیونی درونی، ایجاد بی دردی در برابر جرح خود میکند. به همین دلیل باید در درمان این نوجوانان از روانشناسان بالینی کمک گرفت تا بررسی شود این رفتار بر اثر عوامل محیطی مثل همنوایی با گروه همسالان بوده یا بر اثر اختلالات شخصیت و مشکلات روانی و بر اساس این بررسی روش درمانی پیشنهاد شود.
-با وجود چنین بسترهای روانی یا بیولوژیک آیا نوجوان حتماً اقدام به خودزنی میکند؟
-بله، وقتی موقعیت برای بروز این رفتار فراهم شود؛ گاهی نوجوان در معرض یک حس مبهم قرار میگیرد که قادر به بیان یا شناخت آن احساس نیست، گاهی برای گرفتن انتقام از نزدیکان و تهدید آنها این کار را انجام میدهد تا به آنها حس گناه بدهد، گاهی برای منحرف کردن توجه خودش از حس ناگوار یا استرسهای محیطی، گاهی بر اثر احساس گناه و تنبیه خود دست به این کار میزند. گاهی عدم درک و شناخت زوایای روانی و شناخت نوجوان باعث طرد شدنش میشود و بی احترامی و طردشدگی نوجوان را دچار احساس ناکامی و خشم میکند که این خشم متوجه وجود خود آنهاست و به جای پرخاش علیه دیگران، پرخاش علیه خود را مرتکب میشوند. وقتی به جای درک و فهمیدن دنیای نوجوان در مقابل آنها میایستیم، وقتی بحران اقتصادی باعث مشغله بیش از حد والدین میشود و توجه آنها را از فرزند میگیرد، وقتی تضادهای فکری بین اقشار و نهادها زیاد میشود و وقتی والدین و کودکان در یک خانه زندگی میکنند اما در عمل خانوادهای وجود ندارد، وقتی ما یکی از افسردهترین جوامع جهان هستیم و شادیهای مورد نیاز انسان جایگاهی در جامعه ندارد و برای هر نیازِ نوجوان به جای آموزش، احساس گناه به او میدهیم باید منتظر نتایجی چون افزایش آمار خودزنی در میان نوجوانان و عمدتا دختران باشیم.
-چرا نوجوانان گاهی نه در خفا و تنهایی بلکه در حضور دوستانشان دست به خودزنی میزنند؟
-چون در سنین نوجوانی، فرد دچار بحران هویت میشود و این بحران زمانی بیشتر میشود که شکاف و فاصله بین روحیات و نیازهای نوجوان با خانواده بیشتر شود و نوجوان برای رهایی از دنیای بزرگسالان و کسب احساس استقلال و نیز تعلق به گروههای همسال خود، هنجارهای آن گروه را برای عضویت در آن میپذیرد. نوجوان به انگیزه جلب توجه، محبت و تأیید گروه همسالان، خود را با گروه همنوا میکند. البته اینکه چرا خودزنی به عنوان هنجاری در این گروه همسالان انتخاب و اجرا میشود قابلبررسی است. باید دید ناتوانی و نقصان سیستمهای آموزشی و ضعف فرهنگی جامعه کجاست که به جای ایجاد جاذبه در نوجوان، دافعه و حتی طغیان و سرکشی ایجاد میکند که نوجوان را به جنگ با هر آنچه هست، با جامعه، با خانواده، با مدرسه و حتی خودش وادار میکند. آنچه مسلم است خوراک فکری و روانی تا کنون ارائه شده از سوی مراکز آموزشی خانوادهها و مدارس، نه کافی و نه بجا و مناسب بوده و باید در این زمینه اقداماتی مسئولانه و جدی انجام شود.
-بدون شک بسیاری از خانوادهها که نوجوان دارند به دنبال راهکارهای پیشگیرانه هستند. توصیه شما در این باره چیست؟
-در بحث راهکارها آنچه مسلم است باید با دیدی کلان، کاری همهجانبه کرد. در مورد خودزنی و پیشگیری از آن خانواده، آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی و درمانی باید همهجانبه دست به کار شوند. در خانواده باید اول نوجوان را شناخت و زوایا و پیچ و خمهای روند رشد کودک و نوجوان و نیازهای احساسی و فکری آنها را مد نظر قرار داد. خانوادهها باید مسئولانه به مطالعه و در موارد لزوم به گرفتن مشاوره در مورد نحوه رفتار با نوجوانان اقدام کنند، احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس را به فرزندان خود منتقل کنند، باید کودکان را با نوازش و توجه و محبت روانی و فیزیکی آموزش بدهیم که جسم آنها دوست داشتنی و باارزش است و باید از آن مراقبت کنند. والدین از نظر رفتاری و نحوه برخورد با مشکلات باید الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند. در جامعه و آموزش و پرورش باید بستر شادزیستی مهیا شود. متأسفانه جامعه ما بهای زیادی به سوگ و غم میدهد تا شادزیستی و سلامت روان. برنامههای ورزشی و برپایی جشنها و ارزشگذاری بر شاد زیستی ازجمله کارهای مهم در رابطه با سلامت روان است. همچنین نهادهایی مثل شهرداری و آموزش و پرورش باید آموزش خانوادهها را به عهده بگیرند. آنچه کمبود جامعه ایران است آموزش شیوههای زندگی، راههای مدیریت استرس و آموزش و برخوردهای مناسب و موثر در حل مشکلات جاری زندگی است. آموزش و پرورش تنها قرار نیست متخصص تربیت کند و مهمتر از آن، پرورش نسلی سالم از نظر روانی است. چقدر آموزش و پروش شیوه زندگی کردن را به بچهها میآموزد؟ چقدر شیوههای بیان، مذاکره و حل مسئله را به بچهها میآموزد؟ متأسفانه شکاف عمیقی بین آنچه هست و آنچه باید باشد در ایران وجود دارد.
-با سپاس از شما به خاطر وقتی که در اختیار کیهان لندن قرار دادید.