پرستو میر(+عکس) تهران، نارمک، تقاطع خیابان کرمان و گلبرگ (جانبازان فعلی)، ضلع شمال شرقی. زمانی نه چندان دور فضای این پارک و باغموزه محل تعمیر و نگهداری اتومبیلهای سبک و سنگین شهرداری تهران بود. با احداث بزرگراه «امام علی» ضلع شمال و جنوب این تقاطع که در اختیار شهرداری بود تغییر کاربری پیدا کرد. حال در این مکان «باغموزه مینیاتور» قرار دارد. محلی تقریباً پر رفت و آمد ولی با این وجود عده زیادی از شهروندان تهرانی از وجود چنین باغموزهای اصلا اطلاع ندارند. برای ایرانیان داخل کشور زیاد تعجبآور نیست که در این موارد اطلاعرسانی درستی نمیشود و هنوز این نوع اخبار برای علاقمندان به صورت رو در رو و یا از طریق اپلیکیشنهایی مانند تلگرام به صورت شخصی پخش میشود.
بنا بر اطلاعات دریافتی از سازمان پارکها و فضای سبز تهران، این باغموزه در زمینی به مساحت ۳ هکتار احداث شده و اولین باغموزه مینیاتوری کلانشهر تهران است.
ظاهراً اولین و معروفترین شهرک مینیاتوری «مادورودام» (Madurodam) در «شوِنینگن» (Scheveningen) در شهر لاهه هلند است که یکی از جذابترین مکانهای دیدنی این کشور است.
مقیاس بناهای این شهرک ۱:۲۵ است. نکته جالب اینکه تعمیر و نگهداری و نظافت این شهرک مینیاتوری بر عهده تعدای از نوجوانان همان منطقه است که نقش «شهرداری» آن را ایفا میکنند.
شاید به پیروی از احداث این شهرک مینیاتوری باشد که در در کشورهای دیگر مانند روسیه، آلمان، آمریکا، چین و .. شهرکهای مینیاتوری با ویژگیهای بومی ساخته شدهاند.
بنا بر ادعای شهرداری تهران ایده اصلی باغموزه مینیاتوری تهران برگرفته از روح باغ ایرانی در تلفیق با فضاهای نامنظم برای جای دادن ماکتهای مکانهای تاریخی ایران بوده است. سعی شده است که سناریوی استقرار ماکتها بر اساس قرار گرفتن آن آثار بر بستر جغرافیایی ایران باشد از این رو به عنوان نمونه «میدان نقش جهان» در مرکز و «بیستون» در غرب باغ موزه قرار گرفتهاند. طبق اظهار یکی از بازدیدکنندگان این باغموزه، آقای منصور.م که رشته معماری را در آلمان فرا گرفته است، طراح این موزه ناشیانه و غیر هنری است. طبق نظر ایشان قاعدتاً در تلفیق باغ ایرانی با عناصر سبک مدرن، طرح باید نشانههای سبک «پست مدرن» را میداشت که این باغموزه فاقد این ویژگی و نشانههاست.
طبق تعریف اساتید بنام معماری ایران، باغ ایرانی مانند آثار هنری ایران در چهارچوب سنت و اصول از بدایع و ظرافت خاص خود برخوردار است. در باغ ایرانی مانند معماری ایرانی هیچ چیزی بی مورد یا فقط برای زیبایی نیست. آنچه مفید و لازم است زیبا عرضه میشود. باغ ایرانی با تمام این اوصاف، یک اثر هنری زیبا، چندمنظوره و پر از ویژگیهای عملکردگرایانه است.
باغ ایرانی مزین به نظم و تناسب، برخوردار از حرمت و محرمیت، منزه از بیهودگی و افراط و تفریط، موظف به کارایی و سوددهی، مساعد با قناعت، صرفهجویی و مجهز به پایداری است. با وجود این اوصاف چنان طرح موجه و هماهنگی را داراست که اصول و ضوابط خود را در نقاط خوش آب و هوا و حتی مرطوب نیز توصیه کرده و به بهترین نتایج دست یافته.
در بخش مرکزی باغموزه تهران، پُلی به نام پُل «فیروزه» ساخته شده که از طریق پلکان و یا یک آسانسور برای افراد کمتوان میتوان به این پل دایره شکل رسید و تمامی ماکتها را از بالا تماشا کرد. طراحان این باغموزه فضای نسبتاً زیادی را به این پل اختصاص دادهاند و به غیر از یک سکوی مرتفع برای دیدن کل باغموزه از زاویه بالاتر دیگر هیچ کاربردی ندارد. در واقع پلان این پل از روی ماکت رشته کوههای زاگرس میگذرد و همین باعث شده که اصلا ماکت این کوهستان در دید نباشد! البته این رشته کوه هنوز به صورت کامل ساخته نشده است. در بخش دیگری از زیر این پل، گالری میراث فرهنگی برای نمایش و معرفی میراث فرهنگی کشور و رویدادهای فرهنگی ایجاد گردیده که در طول سال به مناسبتهای مختلف مورد استفاده مخاطبین قرار گیرد اما در حال حاضر غیرفعال است.
طبق اظهارات شهرداری تهران این مرحله نخست موزه است که احداث شده و در آینده به تعداد ماکتها افزوده خواهد شد. مقیاس همه ماکتها ۱:۲۵ است و فقط مقیاس ماکت میدان نقش جهان اصفهان ۱:۵۰ است.
همانطور که گفته شد در مورد این باغموزه اطلاعرسانی ضعیفی انجام گرفته و اکثر مردم تهران از وجود آن بی خبر هستند و چون در شمال شرق یک تقاطع نسبتاً بزرگ واقع شده و از سمت شرق نیز هممرز «بوستان تمدن» است و حتی تابلو ورودی آن نیز در دید مستقیم رهگذران نیست.
دو معمار میانسال ایرانی که نخواستند نامشان فاش شود برای نگارنده تعریف کردند که در سال ۱۳۷۸ طرح شهرک مینیاتوری تهران را با سازمان میراث فرهنگی تهران واقع در خیابان آزادی مطرح کردند و در بیش از یک سال دوندگی اداری، کار و طرح تا مراحل خوبی پیش رفت و حتی یک نفر از افراد نیکوکار تهران حاضر شد باغی را بین تهران و شهریار (از شهرکهای توابع تهران) که وسعت بیشتری از این باغموزه داشت در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار بدهد که طبق معمول این پروژه با دخالت مدیران ارشد میراث فرهنگی ناکام ماند. این زوج معمار ادعا میکنند که این طرح دزدیده شده و به صورت ناقص و در مقیاس نامناسب اجرا گردیده است. این دو معمار همچنین گفتند که در طرح ایشان بناهای مهم دهه ۵۰ خورشیدی که اوج دوره معماری پستمدرن ایرانی بود مانند برج «شهیاد» نیز وجود داشته که متاسفانه این طرح به بهای از دست دادن بسیاری از زیباییها و ویژگیهایش به صورت ناقص توسط شهرداری اجرا و توسط محمدباقر قالیباف (شهردار سابق تهران) در سال ۱۳۹۱ افتتاح گردید.
سایر معماران و ماکتسازان حرفهای که از دوستان نگارنده هستند نیز پس از بازدید از این باغموزه اظهار کردند که مقیاس ماکتها ایراد دارد و از مواد نامرغوب در ساخت آنها استفاده شده است. همگی بارها تجربه کرده بودند که طرحهای ارائه شدهشان به ارگانهای دولتی، توسط پولداران رانتخوار دزدیده شده و با قیمتهای کلان اجرا گردیده و دردناکتر از آن اینکه همگی این طرحها ناقص و بی کیفیت اجرا شدهاند. یکی از این نمونهها موزه «دریا و دریانوردی» بوشهر است که قرار بود با همکاری منطقه یکم نیروی دریایی واقع در بندرعباس و حمایت میراث فرهنگی در آن شهر اجرا گردد ولی در نهایت به صورت خیلی ناقص و در زمینی کوچکتر در بندر بوشهر توسط شخص یا اشخاص ناشناسی اجرا گردید. هزینه چنین پروژههایی در تهران و سایر نقاط چقدر است؟ کمتر کسی میداند. آنهایی میدانند که با این روشها به قول معروف «نان به هم قرض میدهند».
نگارنده خود تجربه کرده است که پروژه ساخت ماکت یک مجتمع توریستی در جزیره قشم را بر اساس دعوت یک سازمان دولتی پذیرفته بود و حتی متن قرارداد نوشته شده و قرار بود ماکت در ۱۵ متر مربع و با هزینه ۴۵ میلیون تومان ساخته شود. ولی بعد از این مرحله و پس از تماسهای مکرر برای دریافت پیشپرداخت و تعیین تاریخ شروع کار که بی جواب ماند خبر رسید که شخص ناشناسی همین طرح را با آن سازمان دولتی قرارداد بسته با هزینه ۲۷۰ میلیون تومان! این خبر را یکی از معماران آن پروژه توریستی به نگارنده داده است.
برگردیم به باغموزه مینیاتوری تهران. ورودی موزه ۲۰۰۰ تومان است و وقتی وارد میشوید به علت عدم تعیین مسیر حرکت باید خودتان از جایی شروع کنید برای بازدید. پاسارگارد، تخت جمشید، تخت سلیمان، راههای آبرسانی معروف شوشتر و غیره… اما وقتی ماکتسازی بلد باشید و با تجربه، ایراد ماکتها آزارتان میدهد. وقتی معماری خوانده باشید، طرح باغ که از نظر سبکشناسی در هیچ سبکی نمیگنجد و دارای نظم خاصی هم نیست آزارتان میدهد. همچنین وقتی پیمانکار باشید، این مسئله که داستان این پروژه هم به سرنوشت پروژههای ناقص دیگر دچار میشود آزارتان میدهد… خلاصه، آزار، آزار و باز هم آزار. انگار تمام شدنی نیست این داستان پولهای زیرمیزی و شیرینیهای میلیونی.
مسئول معرفی میراث فرهنگی کشور ایران کدام سازمان است؟ صدا و سیما یا همان رسانه ملی؟ سازمان میراث فرهنگی؟ سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری؟ مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها؟ بنیادهای فراوان و بی خاصیت همچون «بنیاد حکمت صدرا»؟ باید گفت هم همه و هم هیچکدام!