فائزه هاشمى رفسنجانى را رکگو و نترس معرفی میکنند. وی در ماجراى سال ٨٨ با معترضین به حکومت جمهورى اسلامى همصدایى و توهینهاى بسیار رکیک مانند «فائزه فاحشه» را نیز تحمل کرد.
فائزه چند سالى روزنامه «زن» را منتشر مىکرد اما به دنبال فشارهاى آخوندهاى حکومتى و اصرار پدرش انتشار آن را متوقف نمود. او از پیشگامان دوچرخهسوارى خانمها و مشوق آنان براى پوشیدن شلوار جین است.
فائزه اولین عضو خانواده رفسنجانى است که مرگ پدرش را مشکوک دانست.
وى به روزنامه انتخاب گفته است مادرم هر وقت مرا میبیند میگوید چرا جوراب پایت نیست، چرا ماتیک زدى، چرا دستهایت بیرون است، چرا با مردها حرف مىزنى، چرا میخندى و خیلى ایرادات دیگر. جواب من هم به او این است اینها هیچکدام خلاف دین نیست.
فائزه همچنین گفته مردم خیلى به ما محبت دارند اما حکومت بعد از فوت پدرم پنج عضو خانواده ما را ممنوعالخروج کرده است. آنها فکر مىکنند ما اسنادى در اختیار داریم که مىخواهیم آنها را منتشر کنیم. وى اضافه کرده در دوران حیات پدرم با حمایت و استفاده از نفوذ او براى ورزش خانمها کارهاى زیادى صورت گرفت. حتى به شهرهاى مختلف مىرفتم، مقامات شهر و امام جمعهها را مىدیدم و براى فراهم کردن امکانات ورزشى براى دختران محلى از آنها کمک مىگرفتم. اما بعد از فوت پدر مرتب براى ما احضاریه مىفرستند و وقتى به آنجا مىرویم گزارشهاى کذب جلوى ما مىگذارند.
به نظر فائزه صیغه یا ازدواج موقت روش بسیار خوبى براى آشنایى زن و شوهرهاى آینده است تا یکدیگر را خوب بشناسند. دقیقا مانند دوستى و معاشرت دختر و پسرها پیش از ازدواج! در حالی که نه تنها بخش مهمی از جامعه از به دلیل اینکه خود حکومت نهادهای رسمی برای صیغههای چند دقیقهای و یک ساعته از جمله در کنار امامزادهها و اماکن زیارتی راه انداخته، ازدواج موقت را فحشای شرعی مینامند بلکه درست به همین دلیل صیغه سبب از هم پاشیده شدن خانوادههایی میشود که مردانش هوس زنان صیغهای میکنند! صیغه پیش از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ بر افتاده بود و از نظر اجتماعی کاری مذموم به شمار میرفت و زنان صیغهای و مردانی که به این کار اقدام میکردند آن را از چشم دیگران پنهان میکردند.