کوروش گلنام – مَسخ، دگرگونی و دگرشدن است به چیزی زشت که نباید بود. این تفسیر از واژه «مسخ»، زمینه این نوشته است. داستان «مسخ» فرانتس کافکا نیز از دیدِ من بر همین پایه استوار است. قهرمان این داستان با تبدیل شدن به حشرهای ترسناک که بیش از همه خودِ او را شگفتزده میکند، دوری و بیگانگیاش از دنیای پیرامون و دگرگون شدن به آن چیزی که نباید بود را نشان میدهد.
داستان تلخ شکست سیاسی و به فرموده و نه ورزشیِ کشتیگیرِ ایرانی علیرضا کریمی در برابر حریف روس در حالی که تا آخرین دقیقه، برنده مسابقه بود برای روبرو نشدن با کشتیگیر اسرائیلی، همین مسخ و دگرگونیِ بنا به فرموده سیاستهایِ شوم و ضد ایرانیِ حکومتِ اسلامی است.
علیرضا کریمی ولی تنها ورزشکاری نیست که دچار این گرفتاری شده و برای دومین بار در یک میدانِ ورزشی و مهم جهانی، این بلا را بر سر او آورده، آرزوهایش را به باد داده و بدتر از آن مجبورش نمودهاند که در گفت وگوهایی پس از آن از فریادهای تشویق قلابی و بیپایه حکومتیان و جیرهخوارانشان سپاسگزاری هم بنماید. این رشته سر دراز دارد و چون همه زمینههای دیگر، پایهاش بر مردم فریبی، تظاهر و ریا کاریِ تهوعآور حکومت اسلامیاست. زمانی که فلسطینیها خود با اسرائیل رابطه دارند و به تازگی کودکانشان با همدیگر مسابقه فوتبال برگزار میکنند، محمود عباس با اسرائیل نشست و رابطه داشته و حتا در خاکسپاری شیمون پرز بهطور رسمی شرکت میکند، آخوندهای ایران به قیمت بی آبرویی و پایمال کردن غرور و ارزشهای ملی ایرانیها، کاسههای داغتر از آش شدهاند و برای فلسطینیها سینه میزنند! ریاکاری، دروغ، تظاهر، چاپلوسی و مالپرستی، ورزش ایران را نیز در همه رشتهها به فساد و تباهی کشانده است. ورزشکاران پیروز در میدانهای ورزشی، همچون دستگاهی خودکار و بیاراده، در هر مصاحبه پس از پیروزی باید طوطیوار بگویند: «شکر خدا، با دعای مردم، پیروز شدم» یا «اگر دعای مردم و خواست خدا نبود، پیروز نمیشدم»! کسی هم ازگویندگان این جملهها پرسش نمیکند که: ای جوان برومند، آیا اگر تو تمرینهای سخت و گاه جانکاه و درازمدت را پشت سر نگذاشته بودی و کوشش فراوان نمیکردی اگر همه مردم ایران و دستگاه عظمای ولایت هم ماهها و شب و رزو دست به دعا و نیایش برمیداشتند، تو میتوانستی پیروز شوی؟!
ورزشکار، مربی، گزارشگر، گوینده تلویزیون، رادیو و… حتما در آغاز با «صلوات به محمد و آل محمد» و یا تبریک و تسلیت زادروز و یا مرگ این امام و آن دیگری باید سحنان خود را آغاز کنند، اگر در مسابقهای پیروز شوند باید از برافراشتن «پرچم مقدسِ حکومتِ ننگینِ اسلامی» ابراز شادمانی کنند. شما هرگز نمیشنوید بگویند پرچمِ ایران. اگر واژه «مقدس» گفته نشود، دچار گرفتاری میشوند. واژهها همه یک شکل و کلیشهای است. آدمها به روباتهایی تبدیل شدهاند که یک سری واژهها را به خورد آنان دادهاند که همیشه باید آنها را تکرار کنند در غیر این صورت رانده شده و به بیرون از دایره پرتاپ میشوند و چه بسا زندگیشان از هم بپاشد. ورزشکاران به اجبار باید نماز بخوانند، به زیارت بروند، از زیر قرآنی که آخوندی بر سر آنها میگیرد، رد شوند و هر دم زیر کنترلِ دیگران باشند که دست از پا خطا نکنند. رفتار با ورزشکاران گاه همچون رفتار با کودکانی است که باید در هر مورد، هر امری را پذیرفته و بیرون از چهارچوبِ تنگ ایجاد شده، پایی بیرون نگذارند.
چرا جهان ورزش میپذیرد؟
نگارنده امیدوار است با تکیه بر سندهایِ انکارناشدنی یعنی هم فیلم موجود از این کشتی و فریاد «باید ببازی» مربیان در کنار تشک که به روشنی شنیده میشود و دوز وکلک مربیان برای وقفه اندک در مسابقه تا کریمی را بیشتر توجیه کنند، و هم فیلمِ مصاحبه با او که به شیوه خودش بند را به آب میدهد و انکارناپذیر است، فدراسیون کشتی جهانی، فدراسیون کشتی ایران را برای درازمدت محروم کند تا درسی باشد برای آخوندهای ریاکار و فریبکار که بفهمند روزگار همیشه به سود ایدههای نفرتانگیز، شوم و ضد ایرانی آنان، کارکرد نداشته و آنان مجبور شوند دست از رفتارهای زشت و مسخره خود بردارند. من امیدوارم دیگر فدراسیونهای جهانی ورزش نیز در هر مورد دیگری روبرو نشدن ورزشکاران ایرانی با اسرائیلی را نپذیرفته، آن را اجباری نموده و با کوچکترین نمود سیاسی در رفتار مربیان و ورزشکاران ایران، آنان را محروم نمایند. فدراسیونهای ورزشی جهان چنان گشادهدستی کردهاند که شماری از ورزشکاران ایران با تیشرتهای سیاسی- مذهبی «یا حسین» و «یا ابوالفضل» در رویدادهای ورزشی شرکت میکنند و یا پذیرفتهاند که بانوان ورزشکار ایرانی با پوشش اجباری در مسابقهها شرکت کنند که در واقع نمیبایست اجازه مییافتند.
علیرضا کریمیدر مصاحبه خود به روشنی توضیح میدهد که: «مربیان گفتند باید ببازی، من هم باختم».
در بخش دیگری از همین گفتوگو، درباره نخستین بار (سال ۲۰۱۳) که مجبورش میکنند در برابر کشتیگیری از اسرائیل شرکت نکند و چگونگی فریب دادنش با قول دادن ۴۰ سکه طلا، به شیوه خود سخن میگوید. یادآور شوم که هیچ یک از وبسایتهای ورزشی داخلی ایران ویدئوی این مصاحبه را نداشته و یا آن را حذف کردهاند.
همه ورزشکاران ایرانی این راه را نرفتهاند
ناگفته نماند که همه ورزشکاران تسلیم خواستههایِ نادرست این حکومت نشدهاند. شماری هم به بهانه «فساد در ورزش» در حقیقت حکومت را به چالش کشیدهاند همچون علی کریمی فوتبالیست برجسته ایران با پیشینهای خوب که چندی پیش در مصاحبه مفصلی از فساد گسترده در ورزش فوتبال پرده برداشت. و یا یک نمونه بسیار ارزشمند و امیدوارکننده دیگر، کار مسعود شجاعی فوتبالیست است که برای نخستین بار تابوی به میدان نرفتن با حریف اسراییلی را در هم شکست و بدون اهمیت دادن به تهدیدهای حکومت و یا گرفتاریهایی که ممکن است در آینده برایش درست کنند، در مسابقه فوتبال بین باشگاهی در یونان که در آن بازی میکند و باشگاهی ازاسرائیل، شرکت کرد و راه تازهای برای ورزشکارانی گشود که به زور و تحقیر تن نمیدهند. احسان حاج صفی دیگر فوتبالیست ایرانی که همراه با او در این مسابقه شرکت کرده بود، تا نیمه راه بیشتر نیامد و نامه پوزشخواهی نوشت که این نیز فراموش نخواهد شد.
شماری دیگر از ورزشکاران ایران در رشتههای گوناگون راه گریز و رهایی از زورگوییها، ظاهرسازیها و ریاکاریهای حکومتِ اسلامی در میدانهای ورزشی را در پناه بردن به کشورهای دیگر و بازی در تیمهای آن کشورها یافتهاند که نمونههایش فراوان است.
امیدوار باشیم که قهرمانان ایرانی که امکانش را مییابند، راه مسعود شجاعی را در پیش بگیرند. این کار به یک خیزش همگانی از سوی ورزشکاران و شرکت در میدانهای ورزشی برابر ورزشکاران اسرائیلی نیاز دارد. ورزش برای دوستی ملتها و ورزشکاران کشورهای گوناگون است و نباید ربطی به سیاست داشته باشد. یک قهرمان نمیباید بپذیرد که مَسخ شده و چهره ورزشکارانهاش را به زشتی آلوده و دگرگون کنند.