علی جلالی (+عکس) در شبی بارانی و در شهری که به نام عشاق و هنرمندان در جهان شناخته شده است، به دعوت دوستی هنرمند، برای دیدار و حضور در مراسم افتتاحیه یک نمایشگاه نقاشی که به همت بانویی ایرانی در پاریس برگزار میشد، از مترو خارج شده و پس از گذشتن از خیابانهای سنگفرش پاریس که با انعکاس نور مغازهها و کافههای فرانسوی میدرخشیدند، مقابل گالری مونالیزا رسیدم. جمعیت زیادی در آنجا حضور داشت.
در زیر نور چراغهای گالری اولین چیزی که چشمها را به خود خیره میکرد، تابلوهایی بود که نگاه مدرن و امروزی یک بانوی هنرمند ایرانی را به نمایش میگذاشت. هنرمندی که دغدغهاش از جنس خود او بوده و به گفتهی خودش، جدا از مرز و جغرافیا، همهی زنان را که با یک مشکل اساسی و بزرگ روبرو هستند در بر میگیرد: خودسانسوری.
حضور نگاههای تحسینبرانگیز حاضران که گیلاس نوشیدنی در دست به تماشای تابلوها پرداخته و با یکدیگر صحبت میکردند، مرا به گفتگو با هنرمند این نمایشگاه ترغیب کرد؛ زنی جوان و پر انرژی به نام منصوره پناهگر، که فرصتی دست داد تا در گوشهای کمتر شلوغ و دور از هیاهوی حضار و موسیقی نمایشگاه، بر روی کاناپهای نشسته و با هم گپی کوتاه بزنیم.
منصوره فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشگاه هنر بوده و سالها در کنار آیدین آغداشلو به آموزش نقاشی و مرمت اشیای قدیمی و سپس به تدریس نقاشی پرداخته است.
او جمعا حدود ۱۶ نمایشگاه در طی ۲۰ سال گذشته در داخل و خارج از کشور داشته که تا کنون دو نوبت آن در پاریس برگزار شده است.
منصوره پناهگر با اشاره به دغدغه اصلی خود یعنی مشکل اساسی زنان امروز، خودسانسوری را که موضوع نمایشگاه او نیز بود، نکتهای فراتر از هر مرز و جغرافیایی و فرهنگی دانسته و میگوید: «به نظر من خودسانسوری مشکل تمامی زنان در همه جای دنیا بوده و من برای شکستن مرز و تاریخ، از نقاشیهای قرن نوزده وام گرفتهام تا بیزمانی را نمایش دهم.»
وی ادامه میدهد: «خودسانسوری به همه مردم جهان مربوط است و به جنس و زمان خاصی ارتباط ندارد، اینکه زن را انتخاب کردم دلیلش اینست که به نظر من موجودی پیچیدهتر بوده و از جنس خودم هست. به نظر من خودسانسوری از سوی خود زن صورت میگیرد و این به دلیل عدم خودباوری است.»
منصوره با اشاره به تحول تاریخی جوامع بشری و رشد مدنی برخی کشورها و جایگاه امروزی زنان در دنیای مدرن میافزاید: «باید اعتراف کرد که تغییرات زیادی در همه جای دنیا حتی در جوامع عقبمانده صورت گرفته، ولی با این حال زنانی که درگیر چنین مشکلی هستند در همه جوامع دیده میشوند.»
وی با اشاره به اینکه برای نجات یک جامعه باید به زنان آن جامعه توجه بیشتری کرد میگوید: «با علم به جایگاه محوری زنان، باید توجه داشت که عامل اصلی و قدم اول عوامل درونی زنان است و باید به آن پرداخت، در این صورت است که می توان پایه خانواده را مستحکم کرد و سپس به کل جامعه رسید.»
این بانوی هنرمند درباره تکنیک کارهای خود به دو رنگ اشاره میکند: سرخ و خاکستری؛ و ادامه میدهد: «برای من مرگ و زندگی روحی زنان در کارهایم مد نظر بوده، رنگ قرمز نشانه جسارت و زندگی زنانه است، رنگ خاکستری صورت زنان نیز بیانگر زنان مرده است که به ظاهر زنده هستند، چرا که به نظر من، کسی که خودش را سانسور میکند درواقع خود را انکار میکند و چنین زنی زنده نیست؛ در واقع این زن یک انسان مرده با پوست خنثی و خاکستری است. همچنین خواستهام تا با نشان دادن اشیای تیز روی اثارم زخمها و ضرباتی را که در طول تاریخ بر روح و پیکر زنان اثر گذاشته به نمایش بگذارم. در برخی نقاشیها چهرهها ساده است، اما برخی آرایش دارند که نشان از سرخوشیهای گذرای زنانه است، همان نقابی است که غم را در چهره زن پوشانده است.»
شاید منصوره پناهگر به گفته خودش تنها یک راوی بوده و قصد داشته تا خودسانسوری را با رنگ و فرم، روایت کند و نقابها را در نقاشیهای خود کنار بزند بدون آنکه قصد داوری داشته باشد. اما چه کسی می تواند باور کند که یک زن، با تمام فشارهای موجود، حتی در رنگ و طرح، بر خودش قضاوتی نداشته باشد و با شکستن اجزای شکلدهنده بر بوم، شخصیت ساخته و پرداختهاش را خود، محکوم یا پیروز ماجرا نداند.
منصوره خواسته است تا تنها روایتی بر واقعیت خودسانسوری زن داشته باشد، اما این پرسش بر ذهن مخاطبان او شاید بیپاسخ نماند که او در حفظ این داوری نکردن چقدر موفق بوده و آیا چهرههای خلقشدهاش را با رنگ و طرح اجزا، محکوم نساخته است؟
پیتر پرادا یکی از بازدیدکنندگان فرانسوی این نمایشگاه میگوید: «جالب توجه موضوع زنان است؛ به نظر من هنرمند به موضوعی اشاره کرده که شاید برخی از زنان به آن توجهی نداشته باشند. این نشانه دقت و تلاش جدی هنرمندی است که توان و قدرت بالایی در ارائه آثار و دغدغههای خود دارد.»
میشل سوایه که برنامههای فرهنگی در پاریس سازماندهی میکند و برگزارکننده این نمایشگاه در گالری مونالیزا نیز هست میگوید: «ما خوشحالیم که در این نمایشگاه یک نقاش و هنرمند زن ایرانی حضور یافته و بیانگر روند تحول زنان ایرانی و تعالی هنر نزد آنان است و این موضوع در اینجا به خوبی به فرانسویها نشان داده شده است. به نظر من این نقاشیها بسیار مهم هستند چرا که روایتگر رشد تاریخی و فرهنگی زنان، آن هم به شکلی مدرن و زیبا همراه با پیامی درونی است.»