پیوند سماواتی – ٢۴ آوریل، سالروز نسلکشی ارامنه است. این فصل از تاریخ ارمنیان با وجود حضور اقلیت ارمنی در ایران در درازای سدهها و هزارهها و با وجود اینکه بخشی از ایرانیان ارمنی را نوادگان بازماندگان نسلکشی در ترکیه عثمانی تشکیل میدهند، چندان برای بیشتر ایرانیان آشنا نیست.
شروع جنگ جهانی اول فرصت مناسبی را در اختیار طراحان نسلکشی ارامنه در حکومت «ترکهای جوان» یعنی طلعت پاشا، انورپاشا و جمال پاشا قرار داد تا نقشهی خود را که در کنگره سرّی حزب «اتحاد و ترقی» در سال ١٩١٢به تصویب رسیده بود عملی سازند. درشب ٢۴آوریل ١٩١۵ بیش از ٢۵٠ نفر از رهبران و روشنفکران جامعهی ارمنیِ استانبول و دیگر شهرهای ترکیه دستگیر و به تبعید فرستاده شدند که بیشتر آنها را در راه کشتند. به همین دلیل ٢۴ آوریل روز گرامیداشت خاطره قربانیان نسلکشی ارامنه است.
با آغاز جنگ، طراحان نسلکشی مردان جوان و میانسال ارمنی را از مناطق روستایی و شهرهای کوچک برای بیگاری و انجام کارهای طاقتفرسا، مانند کندن خندق و حمل بار و تسلیحات سنگین، روانه جبهه جنگ و نقاط دورافتاده کردند تا آنها را به کام نابودی و مرگ بکشانند. بسیاری از اینان قربانی کشتارهای منظم و از جمله جدا کردن سرهایشان میشدند. عکسهایی از چنین جنایاتی باقی مانده که سربازان ترک را با افتخار در کنار سرهای جداشدهی ارمنیان نشان میدهد. شباهت این نوع کشتار با روشهای کشتار داعش در زمان ما قابل توجه است.
حکومت، با جدا کردن مردان، ابتدا روستاها و شهرهای کوچک ارمنینشین را بیدفاع نمود و سپس مرحلهی جابجاییِ زنان، کودکان و مردان و زنان سالخورده را با بهانهی ملاحظات زمان جنگ و راندن آنها به بیابانهای سوریه و عراق شروع کرد. در راه این کوچ اجباری و طاقتفرسا، آوارگانِ به شدت خسته و رو به مرگ ارمنی مورد حمله، چپاول، تجاوز و کشتار سربازان ترک و برخی از قبایل کرد قرار گرفتند و بیشترشان نابود شدند.
به این ترتیب، از جمعیت بالای دو میلیون نفری ارمنیان عثمانی قبل ازنسلکشی، امروزه تنها چیزی در حدود ۶٠ هزار نفر، آن هم بیشتر در استانبول، باقی مانده است. با تخمینهای واقعبینانه بیش از یک و نیم میلیون از این جمعیت در اولین نسلکشی قرن بیستم جان خود را از دست دادند.
اسناد و شواهد تاریخی نسلکشی انکارناپذیر است و مراکز علمیو وجدانهای بیدار و عدالتخواه دنیا شکی در آن ندارند . حجم عظیمیاز اسناد و شواهد در موزهها و مراکز مختلف دنیا و مهمتر از همه در موزه بنای یادبود نسلکشی ارمنیان در ایروان محفوظ است که هر سال مورد بازدید افراد زیادی قرار میگیرد. با وجود این، ترکیه و قدرتهایی مانند آمریکا و بریتانیا- هر چند که چرچیل جوان بر نسلکشی ارامنه صحه گذاشته بود- آن را انکارمیکنند.
یکی از آخرین کارهای پژوهشی در زمینه نسلکشی ارامنه کتاب «فرامین کشتار» اثر تانر آکچم، تاریخنگار و جامعهشناس سرشناس ترک است. او در این کار موفق به یافتن و کشف رمز از مکاتبات و تلگرامهای طلعت پاشا، یکی از طراحان اصلی نسلکشی شده است که حاوی دستورهایِ نابودی ارمنیان به مسئولین ولایت شرقی ترکیه هستند. هرچند دولت ترکیه در مقاطع مختلف تلاش نموده است این اسناد را نابود سازد، ولی موفقیت آکچم در این زمینه مدیون آن است که آرشیو ترکیه عثمانی بر اساس مدل آلمانی بنا شده بود و از یک سند چندین نسخه در مراکز مختلف نگهداری میشد. آکچم با این کتاب، کار انکارکنندگان نسلکشی ارامنه را دشوارتر کرده است.
این پژوهشگر ترک در سخنرانیهای اخیر خود در لندن به مناسبت رونمایی از کتاب «فرامین کشتار» دست روی نکته مهمی گذاشت. او گفت با وجود اینکه کارهای تحقیقاتی امثال او کار انکارکنندگان را دشوارتر میکند، ولی در نهایت این موازنهی قدرت در جهان است که این کارزار را به سرانجام میرساند. یعنی اگر قدرتهای جهانی این نسلکشی را به رسمیت بشناسند ترکیه دیگر نمیتواند آن را انکار کند. توصیه و تاکید تانر آکچم همواره بر ایجاد و حفط ارتباط بین ارمنیان و جامعه مدنی که برای دموکراسی مبارزه میکند، بوده است. واقعیتی است که رابطه بین ملت ارمنی و ترک به بدگمانیها و خصومتهایی آغشته است که هرچند قابل فهم هستند، ولی مانع از ایجاد ارتباطِ معنادار و تاثیرگذاری متقابل بین جامعه مدنی و فعالین حقوق بشری و اقشار پیشرفتهی ارمنی و ترک میشود. در کنار موازنه قدرت جهانی که به ضرر ارمنیان است، کمکاری ارمنیان از نظر پیوند دادن صدای حقطلبانهی خود با گفتمان مدرن حقوق بشری، نقش بازدارندهی خود را داشته است.
اما چرا باید چراغ این فانوس روشن نگه داشته شود. نخست آنکه بیش از یک و نیم میلیون ارمنی صرفاً برای ارمنی و مسیحی بودن به کام نیستی فرستاده شدهاند. دوم آنکه با از بین رفتن بسیاری از اندیشمندان و فعالین فرهنگی ضربهی عظیم معنوی بر ملت ارمنی وارد شده است. سوم آنکه ارمنیان از نظر مادی و مالی آسیب بزرگی متحمل شدهاند که به هیچ وجه عادلانه نیست. به قول باگراد نظریان که در زمینهی نسلکشی پژوهشهایی دارد، ترکیه با اتکاء به همپیمانان خود مانند آمریکا و بریتانیا واقعیت نسلکشی را انکار میکند زیرا میداند که به رسمیت شناختن نسلکشی تنها یک واژهی خالی نیست و به دنبال آن پرداخت غرامتهای سنگین به ارمنیان خواهد آمد.
علاوه بر مسائل فوق ، صاحبنظران بر این عقیده هستند که رویدادهای دهشتناک در درازای تاریخ ملت ارمنی و بخصوص نسلکشی و انکار آن توسط دولت ترکیه چنان در روح و روان ملت ارمنی زخمی عمیق و خشمی سرکوبشده ایجاد کرده است که بازدارنده و فلجکننده است. روزی باید حتماً این زخم و خشم از روح و روان ارمنیان زدوده شود. پذیرش مسئولیت نسلکشی و برقراری عدالت شاید بیشتر از پرداخت خسارت به نوادگانِ بازماندگانِ این نسلکشی- چیزی که حکوت آلمان در برابر یهودیان پذیرفته است و به آن دقیقاً عمل میکند- در التیام این زخم و خشمزدایی موثر خواهد شد.
به قول رافی سرکیسیان، مدیر کمیته شناسایی نسلکشی ارامنه در بریتانیا «دست شستن از انکار این واقعیت تاریخی برای خود ترکان هم لازم است. آنها تا کی میتوانند این واقعیت تاریخی را انکار کرده و با دروغ زندگی کنند. آنها هم باید با این گوشه از واقعیت تاریخ خود آشتی کنند.»
ارمنیان در چند دهه گذشته با برگزاری گردهمآییها و تظاهرات در ارمنستان و شهرهای مختلف دنیا در پی آن بودهاند که صدای حقطلبانهی خود را به گوش جهانیان برسانند. نقطه اوج مراسم گرامیداشت، راهپیمایی هزاران نفر در سکوت به سوی بنای یادبود نسلکشی ارمنیان در ایروان و گلباران آن است. در تهران هم در این روز ارمنیان در محوطه کلیسای سرکیس مقدس در اطراف بنای یادبود قربانیان نسلکشی گرد هم میآیند. در لندن هر سال در حوالی ۲۴ آوریل تظاهرات بزرگی از ماربل آرچ تا روبروی شماره ١٠ داونینگ استریت و گذاشتن تاج گل در پای بنای یادبود قربانیان جنگ جهانی اول برگزار میشود که با تسلیم نامه اعتراضی به عدم شناخت نسلکشی ارامنه توسط دولت بریتانیا ختم میشود.
ارمنیان با ریشه ارمنی عثمانی در ایران
بیشتر ایرانیان، ارمنیان را ملتی هنرمند میشناسند که به دنبال موسیقی، رقص، آواز و مشروب هستند. ولی واقعیت آن است که در پس این ظاهر غمی جانکاه و کهنه و خشمی سرکوبشده در روح و روان ارمنیان ریشه دارد که از تاریخ خونبار این ملت و بخصوص نسلکشی ارامنه نشأت میگیرد.
در جریان و به دنبال نسلکشی، بازماندگان این فاجعه از چند مسیر از ترکیه فرار کردند. شماری به صورت دستههایِ آوارگان به مناطق عربنشنین عثمانی رسیدند و به مرور در شهرهایی مانند حلب و بیروت مستقر شدند. امروزه نوادگان آنها جامعهی ارمنی سوریه، لبنان، عراق، اردن و اسراییل و برخی دیگر از کشورهای منطقه را تشکیل میدهند. حضور انبوه آنان در این کشورها به شناخت بیشتر ساکنان آنها از نسلکشی ارامنه کمک کرده است. شماری هم عمدتاً توسط سازمانهایِ خیریه به کشورهایِ اروپایی مانند فرانسه، قبرس و یونان و آمریکا کوچانده شدند. ارمنیانی که نزدیک به مناطق مرزی با روسیه تزاری و ایران زندگی میکردند- مانند اهالی ولایت وان- به روسیه تزاری و یا ارمنستان شرقی گریختند. اما چرا با وجود نزدیکی به ایران آنها بلافاصله به ایران فرار نکردند.
روبن گالچیان، کارشناس نقشههای تاریخی ارمنستان و خاورمیانه در این مورد توضیح میدهد که «به دلیل تمرکز گروههای کردِ مسلح در مرز بین ایران و عثمانی، که حکومت به آنان اجازهی هر نوع برخوردی با آوارگان ارمنی را داده بود و با توجه به عدم حضورارتش روس در این مناطق، این گروه از ارمنیان عثمانی به سوی روسیه تزاری و یا ارمنستان شرقی فرار کردند. امروزه بخش بزرگی از شهروندان ارمنستان را ارامنه با ریشه ارمنی عثمانی– ارمنستان غربی– تشکیل میدهند. ارمنستان سه سال بعد از نسلکشی در٢٨ ماه مه ١٩١٨ اعلام استقلال کرد و به صورت جمهوری ارمنستان درآمد. دو سال بعد از آن، توسط بلشویکها تصرف و به یکی از جمهوریهای شوروی تبدیل شد. به دنبال این تحولات اکثریت ارمنیان عثمانی نظر مساعدی نسبت به حکومت شوروی نداشتند و بخصوص بعد از سرکوب قیام به رهبری حزب داشناک درفوریه ١٩٢١ علیه حکومت تازه به قدرت رسیده– که نخستین قیام در بلوک کمونیستی به شمار میرفت- شماری از سیاسیون و نیز مردم عادی با ریشهی ارمنی غربی به ایران فرار و یا مهاجرت کردند.
این جابجایی که عمدتاً به شهر تبریز در آذربایجان ایران ختم میشد به صورت امواجِ انبوه مهاجران و پناهجویان، مشابه آنچه به سرزمینهای عربی و فرانسه و آمریکا صورت میگرفت، نبود. این امر توضیح میدهد که چرا ایرانیان چندان از این فصل تاریخ هموطنان ارمنی خود اطلاع ندارند و نمیتوانستند هم داشته باشند. ولی به مرور تعداد اینگونه مهاجران ارمنی چنان افزایش یافت که امروزه در تهران انجمنی به نام انجمن ارمنیان وان- و یا «واسپوراکان» به زبان ارمنی- وجود دارد که نوادگان همان مهاجران تاسیس کردهاند.
اکثریت ارمنیان ایران از دو بخش اصلی تشکیل شده اند. ١) ارمنیان بومی آذربایجان ایران ٢) نوادگانِ ارمنیان نخجوان و اطراف ایروان که در سالهای ١۶٠۴-١۶٠۵ میلادی توسط سپاهیان شاه عباس به زور به مناطق مرکزی ایران کوچانده شدند. تعداد بیشماری هم در این کوچ اجباری و مراحل نخست اسکان در ایران از بین رفتند.
ارمنیان با ریشه ارمنی عثمانی با حضور و ادغام خود در میان ارمنیان ایران، خاطرات دوران دهشتناک خود را در عثمانی با همزبانان خود در ایران شریک شدند و طبیعی هم بود که میزبانان آنان در رنج و اندوه تازهواردان شریک شوند و به تدریج درد جانکاه آنان را متعلق به خود نیز بدانند.
در پایان یادآوری میشود که برخی از ایرانیان در زمان وقوع کشتار بزرگ ارمنیان از آن با خبر بودهاند. از جمله نویسنده شهیر ایرانی، محمدعلی جمالزاده در خاطرات خود از سفرش از راه عراق به استانبول از روبرو شدن با آوارگان ارمنی در عراق تصویر دلخراشی از آوارگان ارمنی ترسیم میکند. البته نمیتوان انتظار داشت که این واقعهنگاری جمالزاده برای عموم مردم ایران آشنا باشد.
…وامروز اردوغان و تشکیلات اسلامی تبهکار او میخواهند همان نسل کشی وحشیانه را با وسایل کشتارمدرن تری در مورد کردها تکرار کنند. غافل از اینکه روزی خواهد رسید که جامعهٔ جهانی فصل دومی از برسمیت شناختن جنایت «نسل کشی» ترکها را آغاز خواهد کرد.