فرد صابری – بحرانهایی که امروز دامن حکومتهای ایران و ونزوئلا و حیرتانگیزتر از آن اتحادیه اروپا را گرفته ظاهرا متفاوتاند، اما ریشه واحدی دارند.
اتحادیه اروپا که با وعدههای بهشتی و اشتراک منافع اقتصادی و اجتماعی و رفاهی تشکیل شد در واقع فقط یک اتحادیه اقتصادی بود که از همان دوران کودکی با انتقادهای شدید روبرو شد و پایه و اساس آن به شدت مورد انتقاد شهروندان اروپایی قرار گرفت. با این وجود، اقتصاد گلوبالیست- جهانگرا که از سوی عدهای انگشتشمار از رؤسای موسسات مالی و سرمایهداران کلان دیکته میشد بیتوجه به اعتراضات کارشناسان اقتصادی و اجتماعی و با تحریف انتقادات این کارشناسان به سرعت به توسعه و یارگیری در کشورهای اروپایی پرداخت و اعضای آن را که همگی– بجز سه یا چهار کشور معتبر– تنها به دلیل دسترسی به پولهای اعتباری بانکهای ثروتمند اروپا به آن پیوسته بودند را به خدمت درآورد. و همچنین، در ونزوئلا مردم این کشور بدون هیچگونه آگاهی از بلایای اقتصاد سوسیالیستی به وعده و وعیدهای رهبران افراطی سوسیالیست گوش سپردند و در واقع سوسیالیسم را به نان ترجیح دادند .
در ایران چه خبر است؟ وعده و وعیدهای نظام آسمانی جای واقعیتهای زمینی نشست و بخشی از مردم ایران با دیدن یارانهها آینده دوزخی خود را ندیدند. بحران عمیق و غیرقابل اجتناب در عرصه اجتماعی ایران امروز مولود همین بیاعتنایی بخشی از ساکنان مملکت است که نسبت به ماهیت نظام فرمانروا بر خود توهم داشتند. اگر خوب دقت کنید سادهلوحی و خوشباوری بخش بزرگی از مردم جوامع بزرگ اروپا و ونزوئلا و ایران ناشی از همین تن دادن به فریبکاری و حیلههای صاحبان ثروتهای بزرگ جهانیست.
با این وجود، جمهوری اسلامی تبهکار اولین نظامیست که در مقابل پیامدهای مردم فریبکاری و حیلهگری خود به صورتی آشکار به عمق ذلت و تسلیم فرو افتاده است. اقتصاد اسلامی رژیم در طول چهل سال بار بزرگی را به صورت قطرهچکانی بر دوش مردم گذاشت و در مواقع گوناگون با عذرهای مندرآوردی قادر بود چپاول ثروت عظیم ایران را توجیه کند. امروز با آشکار شدن تمام و کمال ایدئولوژیاش، این نظام تبهکار آخرین حربه فریب و فرافکنی را از دست داده است.
زمانی که بالاترین مرجع سیاسی در ایران اعلام میکند که اروپا را رها کرده ولی به مراودات خود با اروپا ادامه میدهد، این معنایش چیست؟ تهدید! مراد این است که اگر اروپا صدقهای به ما ندهد، اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در خاک کشورهای اروپایی نموده و بساط ترور را از نو علم میکنیم. در مقابل اتحادیه اروپا نیز با دریافت پیام مستور در این گفتار به دلربایی و مصلحتاندیشی در مورد رژیم ج الف پرداخته و تلویحا فریاد میگوید: آخر ما گناهی نداریم. به ما رحم کنید! البته اتحادیه اروپا مستوجب چنین ذلت و خواری است. سالیان دراز بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی به زیادهخواهیهای کمونیستها و سوسیالیستها که در لباس پاسیفیسم و انفعال و مخالفت با جنگ فعالیت و افکارسازی میکردند بیتوجه بوده است. اما برای اتحادیه اروپا و ج الف واقعیات بالاخره روی سخت خود را نشان دادند .
این واقعیتها چیست؟ خیلی ساده است: یا رومی روم یا زنگی زنگ! یا اتحادیه اروپا میپذیرد که در کنار روسیهی پوتین، کشوری اتمی در دست ملایان تهدید عینی دیگری علیه غرب بشود؛ یا باید بساط هستهای رژیم ایران را از بیخ و بن به چالش بکشد. نکته همینجاست. خطر اتمی شدن رژیم ایران در جوار روسیه سناریوی قابل تردیدی نیست، البته به شرط تائید ولادیمیر پوتین. هستهای شدن رژیم ایران بدون هیچ شک و شبههای حملات مرگبار اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. و این چیزی ورای تائید ولادیمیر پوتین و یا هر دیکتاتور دیگریست. در نهایت، عدم همکاری اتحادیه اروپا برای جلوگیری از هستهای شدن رژیم ایران مهر تائید دیگریست بر همراهی اروپا با یهودستیزی رژیم جمهوری اسلامی در ایران که بحث جداگانهای است.