اسماعیل پهلوان – آوا تودی: «…کولبر کرد اهل جوانرود… با شلیک مستقیم نیروهای سپاە پاسداران در مرز نوسود از توابع پاوە جان باختە است.»
سالهاست که در رژیم دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی ایران هر از چند گاهی خبر کشته شدن یک کولبر کرد یا یک سوختبر بلوچ یا یک جوان قاچاقبر اهل سواحل یا جزایر جنوبی ایران توسط نیروهای گوش به فرمان رژیم ولایت مطلقه فقیه را میبینیم، میشنویم و یا میخوانیم و اغلب در واکنش به این خبر جانسوز، سری به علامت افسوس تکان میدهیم و اگر انسان خیلی دلسوزی باشیم میگوییم: بیچاره! خدا بیامرزدش! اما دریغ از یک واکنش درخور به این آدمکشیهای ناجوانمردانه از سوی ما!
جان باختن دردناک این هموطن کرد هر چند در جای خود بسیار با اهمیت و قابل تامل است، اما آنچه ماجرای مرگ او را حزنانگیزتر میکند عبارت به کار رفته در سطر نخستین آگهی ترحیم اوست، عبارتی با عنوان: با رضایت به تقدیر و مشیت الهی…
با کمی تفکر و تامل در این جمله شاید بتوان از اینهمه انفعال و سکوت مرگبار جامعه در برابر این همه ظلم و ستم رژیم سفاک جمهوری اسلامی مقداری رمزگشایی کرد.
آیا واقعاً تقدیر و مشیت الهی بر این قرار گرفته که هموطنان ما بطور اعم و مرزنشین غیور ما بطور اخص در فلاکت و نکبت روزگار بگذرانند و به خاطر بیکفایتی و فساد سردمداران این سرزمین در مهیا ساختن زمینههای اشتغال سالم و آبرومندانه برای ایشان، جان بر کف نهاده و به کوه و بیابان و دریا زده تا لقمه نانی بر سر سفره خانواده خود بیاورند و از سوی دیگر اینگونه مظلومانه توسط مزدوران از خدا بیخبر جمهوری اسلامی به بهانههای واهی مبارزه با قاچاق، عبور غیرقانونی از مرز و یا مبارزه با خطر ورود تروریستها به ایران و… به راحتی به خاک و خون کشیده شوند؟!
واقعاً پاسخ این خونهای به ناحق ریخته، والدین داغ فرزند دیده، فرزندان پدر از دست داده و زنان بیهمسر شده را چه کسی خواهد داد؟!
آیا زمان آن نرسیده که کمی درباره این باورهای پوسیده و متحجر که سالهاست در تار و پود فرهنگ شرقی و ایرانی رخنه کرده بیندیشیم و آنها را از ذهن و زندگی خود دور سازیم؟! باورهایی نابخردانه که از دلایل اصلی وضعیت اسفناک کنونی ملت ایران و ادامه حیات حکومت خودکامه، فاسد و خونریز آن است.
دستت درد نکنه عزیزم که بر آه مردمان قلم زدى.
من از شنیدن کلمه کولبر غم در جانم جارى مى شود.
چه کردید، حرب دموکرات کردستان؟ چرا با نظام شاهنشاهى دشمنى کردید؟
دستان شما در هر خونى که از کردستان ریخته است، آلوده است.
اگر نظام پهلوى ادامه مى یافت کردستان اکنون قسمت مهمى از سرزمین رویایى ایران بود.
اشک هایم، نفرین است. نفرین بر همه آنانى که این قسمت از سرزمین زیباى ایران با مردمى میهمان نواز را به ویرانه اى تبدیل کردند.