عبدالستار دوشوکی – داماد خواهر احمدی نژاد در مدح و ذم باز حادثه آفرید. فحاشی و توهین به همسر پیامبر اسلام (بر خلاف نصح صریح قرآن که زنان پیامبر را مادران مومنین (ام المومنین) میخواند) و سه خلیفه بعد از او توسط داماد خانواده احمدی نژاد در شبکه پنج صدا و سیمای جمهوری اسلامی، آنهم در „امالقرای جهان اسلام“ اتفاق تازه و یا ناهنجاری و انحراف غیرعادی نیست. کلیپهای ویدئویی فراوانی از برنامههای صدا و سیما و یا مراسم مذهبی در نقاط مختلف ایران وجود دارد که در آنها فحاشیهای مشابهی صورت گرفته. توهینهای افرادی نظیر شایان مصلح (فوتبالیست تیم پرسپولیس و مداح مراسم مذهبی)، حجت الاسلام مهدی دانشمند، مهران مدیری در برنامه «دورهمی» فقط نمونههای شناخته شدهای هستند. در برخی از مراسم مذهبی، که ویدئوهای آنها در اینترنت موجود است، مداحان فحشهای بسیار رکیک به همسر پیامبر خود نثار میکنند، و با افتخار آن را عین دیانت و محبت به پیامبر و اهل بیت او میدانند. نگارنده در برنامه تلویزیونی هفتگی خویش شب سه شنبه (٢٨ مه یا ٧ خرداد) به نام „ایران ـ رنگین کمان پنهان„ ساعت هشت و نیم شب به وقت ایران در تلویزیون «اندیشه» به تفصیل به این مقوله میپردازم.
همانگونه که برخی از گروههای زشتخوی درشتگو، متعصب، جاهل و جاعل (جعلکننده و آورنده بدعت) نظیر داعش در بین اهل سنّت، تکفیر و توهین به مسلمانان شیعه را بخشی از باورهای اعتقادی خود میدانند و از ره خیرهسری و جهالت شیعیان را رافضی و کافر میدانند، در آنسوی سکه بیخردی شیعیان غالی (غلوکننده) مدح اهل بیت و ذم دشمنان اهل بیت (به باور غلط و گمراه آنها) را دو سوی سکه ایمان میدانند که بعد از گذر قرون هنوز از رواج نیفتاده است. در ذهن مشوّش آنها قدیس و ابلیس دو روی جداییناپذیر سکه مدح و ذمّ هستند. آنها همانند تکفیریون جاهل سنّی مذهب با نگاهی بدعتمحور و باطل و با استناد به آیات قرآنی در مورد لعن دشمنان خدا و رسول، نظیر آیه ۵٧ سوریه احزاب که میگوید: „إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّه وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّه فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً“ به نادرستی لعن را مکمل مدح و تمجید میخوانند. در کتاب „میزان الإعتدال“ آمده است که اگر ما بعد از نماز از اعداء آل محمد تبرّی نکنیم و آنها را لعن نکنیم، معلوم نیست این نماز قبول باشد یا نباشد.
ثقهالاسلام کلینی در کتاب „کافی“ نیز در مورد ضرورت لعن به اصطلاح „دشمنان اهل بیت“ روایات فراوانی آورده است. دشمنی با سه خلیفه و مخصوصا خلیفه سوم، جایگاه ویژهای در ادبیات و آئین شیعه دارد. به همین دلیل „مراسم عُمرکُشان“ در تقویم برخی از شیعیان غالی به عنوان „عید الزهرا“ یا „فَرحَهالزهراء“ و جشن غدیر دوم محسوب میشود. علامه مجلسی در این رابطه در کتاب بحارالانوار جلد ۳۱ صفحه ۱۳۲ مینویسد: «بین شیعیان در زمان ما مشهور است که به قتل او در روز نهم ربیعالاول میباشد؛ و آن روز یکی از اعیاد است.» البته باید اذعان کرد که در سالهای اخیر مراسم علنی عُمرکُشان در ایران ممنوع شده است. در گذشته قبر ابولؤلؤ (قاتل خلیفه دوم عمر) در کاشان یکی از امکان برگزاری این مراسم بود.
و اما چرا هتاکی مداح احد قدمی (داماد خواهر احمدی نژاد) در شبکه پنج که بر طبق اعتراف خودش در این ویدئو تحصیلات حوزوی داشته و در سپاه و حوزههای حراست فعالیت داشته و عاشق „موتور سنگین“ است، اینهمه جنجال بپا کرد؟ ظاهرا قبح هتاکیهای ایشان که رضاشاه و آتاتورک را هم لعن میکند، بیشتر از بقیه نیست. اما از نظر مصلحت نظام ایشان زمان و مکان نامناسبی را برای „ذمّ“ ی که حداقل از زمان شاه اسماعیل صفوی در ایران عادی بوده، انتخاب کردند که در شرایط به اصطلاح جنگی امروز که بخشی از جهان اهل سنّت در کنار آمریکا قرار دارد، و وحدت شیعه و سنّی (یا حداقل سکوت همراهگونه) میلیونها سنّی ایرانی با حاکمیت در این شرایط حساس از اوجب واجبات است. دوم اینکه ایشان از طایفه احمدی نژادیها است که فعلا مغضوب هستند. سوم اینکه این حادثه علنی شد و باعث اعتراض گسترده اهل سنّت شده که ممکن است به یک معضل امنیتی تبدیل شود. وگرنه جمهوری اسلامی دلش برای سنّیها نسوخته، تا بدانجا که نه حق مشارکت در مدیریت کلان کشوری و لشکری را دارند و نه حتی حق داشتن مسجد در تهران و شهرهای بزرگ ایران را دارند. در نتیجه همه این تعارفات صوری و ظاهرسازیها و حتی „تقیهها“ در راستای مصلحت نظام است زیرا این ادعای وحدت و برادری و برابری نه در اندیشه باورمندانه است و نه در عمل صادقانه.
در پایان باید گفت تا زمانی که جنبش بنیادین رفورماسیون یا اصلاح و بازسازی باورهای غلط به ارث رسیده از دوران سیاه قرون وسطا (آنگونه که در مسیحیت اتفاق افتاد) در هر دو مذهب اصلی اسلام، یعنی شیعه و سنّی، صورت نگیرد و نگاهها به صورت اساسی و ریشهای در راستای انسانگرایی و احترام باورمندانه متقابل متحول نشود، وجود این گسل عقیدتی بین شیعه و سنی همواره منشاء زلزلههای اتفاقی یا هدفمند خواهد بود. اهل تسنن باید با اراده قویتری، تکفیریهای ستیزهجو و پرخاشگر را از خود طرد کنند و بدانند همانگونه که امامت جزو اصول دین نیست، خلافت نیز جزو اصول دین نیست که اگر کسی آن را نپذیرفت، از دین خارج شده است. هموطنان محترم شیعه نیز باید بپذیرند که توهین و فحاشی علیه همسر پیامبر دین خویش و جانشینان بعد از او، یک اندیشه کاملا اشتباه و نابخردانه ای است که شاه اسماعیل صفوی، برای مقابله با اعراب و امپراتوری عثمانی، با غلبه بیرحمانه توانست آن را به اکثریت مردم ایران که تا آن زمان سنّی مذهب بودند، قالب کند.
شوربختانه در طی یک قرن اخیر اسلام شیعه و سنّی هر دو، بجای ورود به عصر روشنگری و مدرنیته، با جمود و خمود اندیشه تحت عناوین جذاب و فریبنده نظیر „بازگشت به خویشتن“ امثال آل احمد و شریعتی از یکسو، و بازگشت به سلَف صالح و صدر اسلام (سلَفیگری) امثال سیدقطب و محمد بن عبدالوهاب و محمد عبده و جمالالدین اسدآبادی و همچنین حمایت مالی گسترده کشورهای عربی از مدارس و تفکر بنیادگرایانه بریلوی و بخصوص دیوبندی در شبه قاره هند که بر روی سنّیهای افغانستان و جنوب و شرق ایران نیز عمیقا تاثیرگذار هستند و مخربانه باعث رشد بنیادگرایی و سلفیگری شدهاند. در ایران نیز مؤلفه تساهل و تسامح که توسط برخی از اصلاحطلبان و نواندیشان دینی در راستای „دین پیرایی“ و در مقیاسی سطحی و نه ریشهای و به شیوه نوعی لطف و بزرگواری در حق دیگران ترویج و تبلیغ میشود، تا به امروز ره بجایی نبرده است. تساهل و تسامح بر بنیاد بخشش، صبوری و تحمل (tolerance) عقاید دیگران بنا شده و نه بر اساس پذیرش (acceptance) حق مساوی دیگران از منظر باورمندی. منش و تغییرات فکری باید پایهای و اساسی باشد و نه نوعی خیرات خیرخواهانه گشادهدستان مذهبی سخاوتمند. زمان آن فرا رسیده است که با چشمانی باز باورهای کهنه را باید شست، جور دیگری باید دید.
*عبدالستار دوشوکی از مرکز مطالعات بلوچستان
ایا وجود رژیم جمهـورى اسلامى یک توهـین نیست به ملت ایران؟!؟!؟(سنى زرتشتى بهـاءى مسیحى شیعه ووووووو )?
اینها به همه توهین می کنند. به همه ادیان و مذاهب. آقای دوشوکی عزیز ناراحت نشوید. اینها مثل نیش عقرب می مانند. طبیعت و ذات فحاش اینها اینجور است.
هنر بعضى فقط فحاشى با لغت هاى دهان پر کن است.
جناب دوشکى! اینان چه هدفى را دنبال مى کنند؟
چون آخوند شیعه مذهب ایرانی وجود نداشت. صحبت از چند خاندان محلی شیعه می کنند و ادعا می کنند بنابراین همه مردم ایران شیعه بودند.بجای توهم و ادعا، گاهی کمی عقل، کمی شعور، کمی استدلال منطقی و کمی مطالعه گاهی لازم هستند. با چنین متعصبان شیعه مذهبی، بیخود نیست نظام جهل و جورو جنایت چهل سال است دوام آورده است. خوش باشید با مذهب جعفری دوازده امامی اتان که وقیحانه و مذبوحانه و ابلهانه آن را به تاریخ ایران می چسبانید. بی شرمی وقتی با حماقت مخلوط شود، نتیجه ایی بهتر حاصل نخواهد شد. جناب دکتر عبدالستار دوشوکی بداند که با چه فاشیستهایی سر و کار دارد.
اختراع تشیع توسط ایرانیان یکی از جفنگیات مسلم ابلهانه است که فقط تهی مغزان و کله پوکان شیعه-ایرانی آن راباور دارند و به آن افتخار می کنند. ضمن اینکه برای این ادعای احمقانه خود که چرا ایرانیان تشیع را اختراع کردند،دلیلی نمی آورند و فقط قمپز در می کنند. ایران تا زمان یورش ترکهای صفویه، مطلقا سنی مذهب بود. همه بزرگان تاریخ ایران، شامل شعرا، ریاضی دانان، مورخان، ادیبان، فیلسوفان،جغرافی دانان و غیره، از ابتدای حمله اعراب تا صفویان، سنی مذهب بودند. ایران پسا-اسلامی تا صفویان، بخشی از امپراتوریهای سنی مذهب عباسیان، مغول، سلجوقیان، غزنویان و تیموریان بود. پس از اشغال ایران توسط ترکهای شیعه مذهب صفویه، مجبور شدند آخوند از جبل عامل و دره بعلبک لبنان وارد کنند،
از نا آگاهى همان اندازه بس که شیعیان طبرستان و علویان و آل بویه که قبل از صفویه بودند نادیده گرفته مى شود.
سلسه شیعه سادات آل کیا در بیه پس گیلان هم قبل از صفوبه بوده است. نظر دادن خوب است حتى اگر از اندک دانش باشد. توهین بد است و شخصیت توهین کننده را نشان مى دهد. گستاخى هنر خوبى نیست.
شاه اسماعیل صفوى مذهب بود و قبل از کشتار اهل سنت، شاهزادگان شیعه آل کیا را کشت. او خردى خود را در گیلان سپرى کرده بود.
کج فهمى هم هنرى است، بخصوص اگر با نادانى توام باشد.
بسیارى از محققین ریشه ایرانى شیعه گرى را بررسى و نقد کرده اند. اخوان ثالث که یکى از دنبال کنندگان تاریخ باستان ایران است بر این اساس شعرى سروده است. از نظر آنان دوازده امام کپى روایت باستانى ایران است و امام دوازدهم هم کپى روایت داستانى فریدون و یا بقول م امید بهرام است.
کاوه آهنگر دوازده فرزند دارد که در هنگام کشتن فرزند دوازدهم او قیام کاوه و فریدون شکل مى گیرد.
و بدین ترتیب شیعه گرى رکن اصلى ایرانى نیست و این فرهنگ باستانى ایران است که مهر خود را نه تنها بر شیعه گرى که بر اسلام و مسیحت و حتى زرتشت زده است. قدرت و نفوذ آئین مهر بسیار بوده است.
سپاس خداوند عز و جل که یکی از کامنتگزاران لطف کرده و کردها و بلوچها و ترکمن ها را حتی با وجود سنی بودن، ایرانی می داند. گویی تشیع و شیعه ایسم رکن اصلی هویت ایران است و ایرانیان شیعه آنقدر بزرگوار هستند که بقیه را به عنوان ایرانی، شاید از نوع درجه دوم، تحمل می کنند. آقای دوشوکی خوشا به سعادتتان. انقدر از خلافت شیعه ننالید!!!!!!!!!
بغیر از برخی قبایل عرب زبان کوچک و کمجمعیت وپراکنده ساکن در کویر جنوب قم که شیعه بودند، اکثریت قاطع ایرانیان سنی مذهب بودند. این قبایل شیعه همواره مورد کشتار و آزار و اذیت ایرانیان قرار داشتند. به هر روی، ماجراجویی ترکهای قفقاز جنوبی و برخی ملاحظات ژئوپلیتیک قدرتهای اروپایی در مقابله با تهدیدات امپراتوری عثمانی باعث شد تا ایران شیعه شود و عمر ستیزی و عایشه هراسی و سنی گریزی تبدیل شدند به عامل وحدت و یکپارچگی این کشور عجیب!!!!!
آقای عبدالستار دوشوکی یکی از معدود ایرانیان فرهیخته و اندیشمند هستند و مقالات روشنگرانه ایشان با قلمی شیوا و رسا و روان نگاشته می شوند. بنظرم اختلاف ماهوی و معرفتی بین تسنن و تشیع وجود ندارد. تنها مایه اختلاف بر سر جانشینی و تقسیم امپراتوری اسلامی بین عموزاده های پیغمبر بود. در نهایت، بخش غربی به فرزندان ابو سفیان ( سلسله امویان)، بخش میانی به فرزندان ابو طالب ( سلسله فاطمیان) وبخش شرقی (شامل ایران) به فرزندان عباس( سلسله عباسیان) رسید. تشیع تا زمان صفویان، هرگز در ایران با اقبال مواجه نشد.
٢-
اندک اندک در میان خواص تنفر از خلیفه دوم و به بهانه این تنفر دوستى با اهل بیت شکل دینى گرفت تا توان خالى کردن عقده ها را داشته باشد.
فرهنگ ایرانى و اهراب عربستان مثل آب و روغن است.
توجه کنید خلیفه اول و سوم چندان در میان شیعیان مورد توهین نیستند.
شما، کردها و حتى اعراب ایران حتى با مذهب اهل سنت ایرانى هستید. این توهین ها را بخود نگیرید. باز مى گویم این توهین ها مبناى دینى ندارد.
با این وجود توهین کردن شایسته هیچ ملتى نیست و توهین به سه خلیفه و اهل سنت در اکثر دعاهاى شیعه نهادینه است.
١-
جناب آقاى دوشکى!
اسلام با شعار برابرى آمد ولى هیچگاه مسلمانان عربستان ایرانیان مسلمان را برابر ندیدند و از هرگونه توهین به آنان ابایى نداشتند (این از عقده هاى اعراب به دلیل فرهنگ ارزشمند ایرانى بود) و از این رو ایرانیان تنفر از خلیفه دوم را که اشغالگر ایران بود در ضمیر خود دارند.
این تنفر مبناى دینى ندارد و حتى ربطى به نگرش خلیفه دوم ندارد. حاصل عملکرد آن دوران است. خلیفه دوم بدست یک سردار اسیر ایرانى کشته شده است.
توهـین در جمهـورى نکبت اسلامى یخشى از باورهـاى این فرقه میباشد ( توهـین به ملت ایران توهـین به فرهـنگ ایرانى و حتى توهـین به کشورهـا و ملتهـاى دیگر )
بنابراین هـم میهـنان سنى ایرانى هـم یخشى از این سناریو است