فرد صابری – جنایاتی که رژیم اسلامگرای حاکم بر ایران متوجه اسرائیل کرده معادل همان جنایاتی است که این رژیم در طول چهل سال اخیر بر سر مردم ایران آورده است.
اول اینکه رژیم ایران یک رژیم تبعیضگرا در قبال شهروندان ایرانی است که همین امر در باب اسرائیل و یهودستیزی رژیم هم صدق میکند. ثانیا اینکه رژیم ایران شاگرد جنبشهای فلسطینی است، که از یکسو با ایرانیان و از سوی دیگر با اسرائیل دشمنی دارند.
با این وجود، جنبشهای فلسطینی همه لزوما در سودای احساسات مذهبی نیستند، بلکه به دنبال زمین و کاشانه و آبادی هستند، اما حکومت تروریستی اسلامی در رویای ایجاد «دارالحرب» یا میدان جنگ برای حفظ اسلام است همچنین رهبران فلسطینی تا حد امکان از نزدیک شدن به گروههای یهودستیز پرهیز میکنند ولی رژیم تهران علنی یهودستیز است و از جریانها و گروههای یهودستیز در غرب حمایت میکند.
اسرائیل در راستای حفظ امنیت شهروندان خویش تا کنون به تنهایی از عهدهی مقابله با خطرات رژیم ایران برآمده و در تنهایی مطلق موفق به ایجاد همگرایی منطقهای و جهانی ضد جمهوری اسلامی شده و حتی توانسته چین و روسیه را نیز با خود همراه کند. نتیجهی چنین تلاشهای اعجابانگیزی وضعیت رقتبار سپاه پاسداران و حزبالله لبنان در منطقه است. اما این تردستی و شگردهای اعجابآور و تحسینبرانگیز اسرائیل زائیدهی چیست؟ مهمترین عامل این تحرکات بهتآور از جانب اسرائیل، تاکید سیاستمداران این کشور بر «واقعیتهای موجود» است.
اسرائیل میداند که رژیم ایران رژیمی آدمکش و جنایتکار است که سودای ایجاد «رایش چهارم» نه تنها در خاورمیانه که در سرتاسر جهان دارد و این همانا هستهی مرکزی تفکرات خمینی است که در شیعهگری آپوکالیپتیکِ (آخرالزمانی) وی نهادینه شده است.
چنین امریست که اسرائیل دقیقا میداند هیچگاه قابل چشمپوشی یا مذاکره نخواهد بود و تنها راه و چارهی آن انهدام کامل ماشین جنگی رژیم «پیشوایان ترور» است.
بر مبنای چنین پایداری و اصرار بر واقعیات تلخی است که اسرائیل فریب نمیخورد، به تحریک دیگران اعلان جنگ نمیدهد، پیروزیهای نظامی را بر تارک دروازههای اسرائیل و در اتاق خواب نمیآویزد، ولی مکتب سیاسی اسرائیل را در همه جا و در تمام ادوار پیروزمندانه به پیش میبرد.
اسرائیل نمیگوید: «آنها که خواهان جنگ هستند حسابشان جدا است» بلکه میگوید: «تعرض به یهودیان و سرزمین آنها جواب دندانشکنی به دنبال خواهد داشت.»
جنگ خواستِ هیچ انسان معقولی نیست. اما اگر اعدام و تجاوز و ترور و راهزنی در گوشه و کنار جهان جنگ را الزامآور نمود آنوقت چطور؟ اینکه کسانی در غرب در پناه نیروهای نظامی کشورهای دموکرات و لیبرال جهان باشند و برای گرفتاران در چنگال فاشیستها و اسلامیستها در خاورمیانه در نکوهش «جنگ ناخواسته» قلمفرسایی کنند چیزی از حقیقت جنگطلبی جنایتکاران کم نمیکند.
پرسش اینجاست که چرا در برابر یهودستیزان رژیم اسلامگرای فاشیستی جان شهروندان اسرائیلی باید با سلاحهای پیشرفته حفظ شود، اما حفظ جان میلیونها ایرانیِ اسیر رژیم نباید هیچ پشتوانهای داشته باشد؟ مردم ایران چگونه باید با این رژیم اهریمنی مبارزه کنند و آن را براندازند؟ با مبارزه مدنی با دست خالی؟ و فوت کردن به ابرها؟ یا با یک بطری پلاستیکی آب در دست؟ استفاده از اسلحه گرم هم که در توان مردم عادی کوی و برزن نیست. پس چاره چیست؟
حقیقت این است که مردم ایران یارای مبارزهی مسلحانه با دشمن مشترک ایرانیان و یهودیان و غرب را ندارند گرچه نزدیکترین و صمیمیترین دوست ایرانیان از پشتیبانی عاجل نظامی مبارزات آشکار و نهان آنان هرگز طفره نرفته، چرا که نکبتی چهل ساله گریبان ایران را گرفته و این فقط شوربختی مردم ایران نیست؛ مردم اسرائیل نیز از ابتدا در این شوربختی سهیم بوده و هنوز هم هستند.
شما بدرستى پرسش کردید
جوانان ایرانى مثل نسل سیاه ۵٧ ى چریک نیستند و تعلیمات چریکى (محسن چریک ) ندیده اند
وبا بستن دسبند سبز و هـوا کردن بادبادک سبز ج ا سرنگون نخواهـد شد
متاسفانه افراد تاثیر گذار بر جامعه برانداز هـم در این حد میفهـمند ونه بیشتر ( شاید این هـم یک بازى است )
درود بر ملت و کشور إسرائیل