هوشمند رحیمی – در هفتم و هشتم خردادماه سال جاری دو خبر در فضای رسانهای ایران منتشر گردید، نخست قتل همسر دوم یکی از سیاستمداران منتسب به اصلاحطلبان، محمدعلی نجفی، که در دوران ریاست خود بر شهرداری تهران حواشی بسیاری داشت و دیگری قتل امام جمعه کازرون توسط یک شهروند عادی به نام حمیدرضا درخشنده. فارغ از اینکه این دو پرونده هرکدام مختصات خاص خود را دارند و با یادآوری این نکته که نگارنده این سطور با هر نوع مجازاتی که مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر و کرامت انسانی باشد، از جمله اعدام، مخالف بوده و تردیدی در مضموم بودن اعدام ندارد، صرفاً رفتار دستگاه قضایی ایران در اینجا محل بحث میباشد. پیش از ورود به بحث ذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که اولاً هر دو قتل بلاشک انگیزههای سیاسی در پس پرده داشتهاند و ثانیاً پیشتر مفصلاً در خصوص جرم قتل و پرونده آقای نجفی در مقالهای با عنوان «محمدعلی نجفی، قاتلِ قربانی یا قربانیِ قاتل؟» نگاشتهام بنابراین در اینجا از تکرار آنها چشمپوشی میکنم.
صبح امروز ششم شهریورماه ۱۳۹۸ خورشیدی، دو خبر اذهان عمومی را به خود جلب کرد: «قاتل امام جمعه کازرون اعدام شد» و «محمدعلی نجفی آزاد شد». شگفتا! هر دو قتل عمد مرتکب شده بودند، چگونه میشود که یکی در انظار عمومی به دار آویخته گردد و یکی علیرغم تمام پافشاری اولیاء دم، در آخرین دقایق مورد عفو قرار بگیرد؟ عدهای حتی پا را فراتر از این گذاشته و اساساً منکر شدهاند که نجفی مرتکب قتل شده است! شاید به زودی بشنویم تمام آن عکسها فتوشاپ بوده و اصلاً میترا استاد وجود خارجی نداشته و اصلاً پرونده قتلی مطرح نبوده است! به هر روی با هر انگیزهای که به موضوع آقای نجفی و خانم استاد بنگریم، فارغ از رنگ و بوی سیاسی آن، اعترافات شخص نجفی وجود دارد که به قتل اقرار نموده است گرچه در تلاش است آن را غیرعمد جلوه دهد.
حمیدرضا درخشنده از سوی دیگر، شهروندی کازرونی بود که از فساد و فقر و فشار بر مردم که نتیجه حکومت ملایان بر ایران است به تنگ آمده بود و یکی از ایشان را به قتل رسانده بود. باید توجه داشت که نگارنده به هیچ عنوان نه میخواهد و نه مایل است تا این عمل را توجیه و آن را نیکو جلوه دهد و معتقد است قتل عملی است مجرمانه و هرکس با هر قصدی آن را مرتکب شود باید مجازات شود، چراکه ما مختار به سلب حق حیات انسانهای دیگر در هیچ مقام و منصبی نیستیم، اما آنچه بر حمیدرضا درخشنده گذشت و اعدام او در ملاء عام بیشتر رنگ و بوی ارعاب و ایجاد بیم میان افراد جامعه بود که بدانند رژیم جمهوری اسلامی از هرگونه اعتراضی مصون است و هر که بخواهد اقدامی علیه آن انجام دهد در کوتاهترین زمان ممکن و به بدترین شیوه ممکن مجازات خواهد شد.
زمانی که انتقاداتی به نحوه برخورد پلیس آگاهی با محمدعلی نجفی شد، در مصاحبهای بیان داشتند این برخورد با تمام متهمان صورت میگیرد و پلیس همواره به ایشان احترام میگذارد، البته به شخصه در کل دوران وکالتم به خاطر ندارم یک مرتبه رفتاری مانند آنچه با آقای نجفی صورت گرفته بود دیده باشم ولی فیلم دستگیری آقای درخشنده قصه را به گونهای دیگر بازگو میکرد.
از سوی دیگر، وفق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵: «هرکس مرتکب قتل عمد شود و… شاکی… گذشت کرده باشد… دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال محکوم مینماید.» یعنی با گذشت اولیا دم میترا استاد، محمدعلی نجفی باید دستکم حکم ۳ سال حبس دریافت میکرد و پس از سپری کردن یک سوم آن یعنی یک سال میتوانست با قید وثیقه و به صورت مشروط آزاد شود، نه اینکه پس از ۳ ماه آزاد گردد.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در این فقره به خوبی ماهیت خود را نمایان ساخت و نشان داد که عدالت در جمهوری اسلامی امری است نسبی و جرم با توجه به مجرم میتواند مجازات داده شود، بدین توضیح که در مورد آقای نجفی استدلال شود که حالا یک تیری هم در رفت و یک زنی هم مرد، مهم بخشش بود که توسط خانواده مقتوله به نمایش درآمد ولی در پرونده دوم وا اسفا که یک فرد عاصی علیه نماینده خدا بر روی زمین شوریده و امام جمعهای که «منصوب از سوی ولی امر مسلمین جهان بوده است را مظلومانه! به شهادت! رسانده» که ابداً مسئلهای قابل چشمپوشی نیست و باید در جلوی دیدگان مردم به دار مکافات آویخته گردد.
در پایان روی سخنم با هممیهنانم است که صبح روز ششم شهریور ماه به تماشای اعدام این فرد رفتند، این فرد با هر انگیزهای که چنین کرده بود، مستحق نبود تا زندگیش را از دست بدهد و شما ملت همیشه در صحنه رفتید تا چه چیز را نگاه کنید؟ جان کندن یکی از خودتان را؟ در آن لحظه شاید با خودتان گفتید، این برای من اتفاق نمیافتد! متاسفانه باید به اطلاعتان برسانم روزانه بسیاری مانند این فرد توسط رژیم سلاخی میشوند و خونشان بر زمین میریزد و بعید نیست اگر روزی شما هم از روزگار خسته شدید فقط برای گفتن سخنانی به چنین سرنوشتی دچار شوید. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی امروز با این اعدام و آزادسازی آبروی نداشته خود را برد و تنها قربانی مهم این دو ماجرا عدالت است! عدالتی که دیگر فقط نامیاز آن باقی مانده است. البته که عدالت به معنای مساوات نیست ولی در این فقره خاص و رسیدگی در محاکم اسلامی باید همه چیز دست کم در یک سطح از استاندارد صورت میپذیرفت که ای کاش با حمیدرضا درخشنده هم مانند محمدعلی نجفی برخورد میشد و حین صرف چای و شیرینی گپ و گفتی پیرامون ماوقع داشتند و نهایتاً آزاد میشد اما…
«دریغا
ای کاش
ای کاش
قضاوتی
قضاوتی
قضاوتی
در کار
در کار
در کار
میبود*»
*شعر از احمد شاملو
*هوشمند رحیمیوکیل پایه یک دادگستری