سیاست و تصمیم

- اپوزیسیون بیرون از مملکت لازم است بداند مردم کشور و جامعه جوان ایران درباره شصت یا هفتاد سالگان کنونی (انقلابیون دیروز) چه می‌اندیشند و چه می‌گویند تا دیگر کسی از آنها هوس کسب اقتدار نکند.

جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ برابر با ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۹


نصرت واحدی – دو اتفاق، یکی حمله موشکی- پهپادی جمهوری اسلامی به واحد «آماده‌سازی نفت خام برای صدور» درعربستان سعودی و دیگری اعلام موجودیت گروهی به نام «شورای مدیریت گذار» در لندن همراه با ندانم‌کاری‌های اپوزیسیون نشانه‌ای از یک گیجی سیاسی دارد.

هر تصمیمی خودش یک راهکار است. خصوصیتی که نه تنها تابع شرایط زمان و مکان است بلکه به دلیل اقتضایی بودنش می‌تواند مورد پرسش قرار بگیرد و تشنجات، مخالفت‌ها و درگیری‌هایی را بیافریند

آخر دولت و مردمی که پس از چهل سال تجربه و شکست هنوز هم به معنی سیاست در زندگی روزانه واقف نیست ولی مدام از سیاست سخن به میان می‌آورد بدون شک تصمیمات و اندیشه‌هایش  جز بی‌اثری و پوچی چیز دیگری به بار نمی‌آورد.

دکتر نصرت واحدی استاد فیزیک و ریاضی دانشگاه‌های صنعتی آریامهر، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ

بی‌اثری تصمیم حمله به عربستان سعودی و پوچی اعلامیه «شورای مدیریت گذار» مثال بارزی از ناآگاهی به واژه سیاست است. به ویژه که سیاست در نوشتن و گفتن معنی پیدا نمی‌کند بلکه مردم می‌بایستی آن را لمس کنند. اگر چنین نباشد جامعه به دوگروه سیاسی و غیرسیاسی تقسیم خواهد شد که فاجعه‌بار است.

اعلامیه «شورای مدیریت گذار» خشک و تهی است زیرا خواست‌ها و شعارهایش نه تنها در این چهل سال مدام از سوی گروه‌های مختلف اپوزیسیون بی‌نتیجه به کار برده شده و به این شکل بی‌اعتبار گردیده است،  بلکه اینها خواست‌های جوانان معترض و مبارز داخل کشورهم نیستند.

کسانی که مدیریت گذار را به عهده می‌گیرند لازم است بگویند گذار به کجا؟ با کدام راهکار؟ تازه هر راهکار خودش اقتضایی، چندگونه‌اى با احتمال برابر، است.

بعلاوه مسئله مردم که پادشاهی و یا جمهوری نیست! مسئله مردم که  رهبرِ موروثی و یا غیرموروثی نیست! مسئله مردم انتخابات آزاد و سه قوه سیاسی مجزا از هم نیز نیست که امروز قوه چهارم یعنی رسانه‌های گروهی هم به آن اضافه شده است! همینطورمسئله مردم با مطالباتی که مورد به مورد ذکر می‌شوند و «شورای مدیریت گذار» می‌خواهد آنها را نهادینه کند نمی‌تواند حل بشود. بعلاوه مدیریت (مهار) گذار در جامعه‌ی اضطراری ایران (با ترکیب‌های مختلف  محتمل) ناممکن است.

طرح‌های ارائه شده از سوی «شورای مدیریت گذار» ودیگران نشان می‌دهند که غالب فعالین سیاسی ایران توانا به ارائه اندیشه‌ای انتزاعی، آبستراکت، نیستند که خودش بتواند یک یک این مطالبات را برآورده سازد. اگر خوب نگاه شود این موارد ذکرشده جمعا تقلیدی از نظام‌های سیاسی کشورهای غربی است که سرهم کردن آنها تنها یک نشخوار است.

از این رو مادامی که معنی دستگاه سیاسی و مکانیسم آن، یعنی سیاست، معلوم نشود هرگز نمی‌توان طرح پویایی را ارائه داد تا با آن و با مردم (نه با افراد و گروه‌ها) راه نجات مملکت از ورطه نابودی  پیدا شود.

جوانان مبارز ایرانی

سیستم سیاسی و مکانیسم آن (سیاست) تنها دستگاهی است که فونکسیون (کارمایه) ویژه‌ى آن تصمیم‌گیری برای کلّ جامعه و اجرای آن است. این تصمیم همیشه برآمده از گفت و شنود است (حتی در قدیم هم اینگونه بوده است). اما این گفت و شنود امروزه شبکه‌وار صورت می‌گیرد (هر سخنی می‌تواند درمذاکرات روزانه مردم با وزنه‌ای در تصمیم دولت وارد شود). پس به این شکل هر گفته و نوشته‌ای در جامعه، سیاسی می‌شود.

با این همه فونکسیون ویژه دستگاه سیاسی برخلاف دیروز، نظم جامعه و حفظ آن و یا رفاه جامعه نیست. اینها همه الزامات اجرای یک تصمیم هستند. همانطور که اجرای یک تصمیم نیاز به قدرتی انحصاری دارد. ولی این قدرت انحصاری می‌بایستی با کلیدی دوسویه مقید شود تا خودسرانه عمل نکند.

به این ترتیب هر تصمیمی خودش یک راهکار است. خصوصیتی که نه تنها تابع شرایط زمان و مکان است بلکه به دلیل اقتضایی بودنش می‌تواند مورد پرسش قرار بگیرد و تشنجات، مخالفت‌ها و درگیری‌هایی را بیافریند.

این دشواری به ویژه هنگامی حاّد می‌شود که تصمیمات دولت ابزاری بشود. یعنی برای حفظ منافع افراد خودی یا بیگانه، حفظ نظام سیاسی و یا حفظ  رهبرِ مملکت  صورت گرفته باشد. درچنین موردی نظام کشور،  نظامی استبدادی و رهبری دیکتاتور است.

برای رفع این گرفتاری بایستی روش تصمیم‌گیری را دگرگون ساخت. این نواندیشی پایه ایجاد نظام مردمسالار است. همان چیزی که نظام قدیم سیاسی و همراه با آن مکانیسم آن را دگرگون می‌کند.

یعنی این دگرگونی می‌گوید: گرچه نظام سیاسی تنها نظام اجتماعی تصمیم‌گیرنده برای کلّ جامعه است، اما تصمیمات سیاسی می‌بایستی:

همه را مکّلف به خود بکند (جمعی بودن).
خردگرا، به سود مردم  و دارایِ  اعتبار قانونی باشد.

در جمله‌ی «همه را مکّلف به خود بکند» سه مطلب مهّم نهفته است:

۱.مکلّف ساختن همه، یعنی مردم آن را قبول دارند (تصمیم عینیت دارد). به این شکل این تصمیم خودش یک فرض برای تصمیمات بعدی می‌شود (منطق). پس در مردمسالاری کلاسه‌ى تصمیمات به راستی کلاسه‌ی اعمال مورد قبول مردم است.

۲.مکلّف شدن مردم می‌بایستی شکل مؤثری در اجرای آن نیز داشته باشد (برخلاف استبداد). این تأثیر غیروابسته به کار تصمیم‌گیری است. با اینهمه این تصمیمات حالت سیاسی مملکت را عوض نمی‌کند.

۳.امر مکلّف ساختن همه، در رابطه با سیستم سیاسی است. یعنی تصمیمات سیاسی شامل رهبر کشور و اربابان سیاست نیز می‌شود که جزو عناصر سیستم هستند.

به این شکل می‌تواند خواست چند صد ساله ایرانیان، یعنی عدالت و «خودسازی سرنوشت» را  برآورده  سازد.

ملاحظه می‌شود جمهوری اسلامی هر تصمیمی که می‌گیرد فقط تصمیم ابزاری است. این دایره‌ی باطل تصمیم‌گیری بایستی به وسیله جوانان مبارز شکسته شود. بعلاوه مردم لازم است بر هر اندیشه‌ى دیگری غیر از اندیشه‌ی  سیاسی مدرن مُهر باطل بزنند.

اپوزیسیون بیرون از مملکت لازم است بداند مردم کشور و جامعه جوان ایران درباره شصت یا هفتاد سالگان کنونی (انقلابیون دیروز) چه می‌اندیشند و چه می‌گویند تا دیگر کسی از آنها هوس کسب اقتدار نکند.
مونیخ

*دکتر نصرت واحدی فریدی  استاد سابق ریاضی و فیزیک در دانشگاه صنعتی آریامهر («شریف»)، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ دارای کتاب و مقالات فراوان در زمینه‌ی فلسفه و سیاست بر اساس پژوهش‌های ریاضی و فیزیک است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=171811

2 دیدگاه‌

  1. رضا راد

    استاد واحدی! من هم فارغ التحصیل همان دانشگاه هستم ولی یاد گرفتم برای حل مسئله اول آنها را به روش های خاص ساده کنم . متاسفانه ازنقد شما من که نه جناب هایدگر هم نمی تواند نتیجه گیری منطقی کند. چرا وقتی عنوان علمی را یدک میکشیم مجبورهستیم پیچیده بنویسیم و به ناچار در انتخاب واژه ها دچار اشتباه میشویم .موضوعات سیاسی باید آسان بیان شود که به مغز همه بنشیند. البته با مبنای نقد شما موافق هستم واز تلاش شما سپاسگذارم هم وطن.

  2. از دانشگاه سياستمدار در نمى آيد.

    یک جامعه فقط در سطح خود مى تواند زندگى کند.
    دموکراسى کتابى توهم و رویایى بیش نیست و البته توهم و رویایى زیباست.
    اولین دزدها و فاسدها همان کسانى خواهند بود که بتوانند قدرت خود را اعمال کنند. آنان مى توانند همه قانون را با پول مردم که در اختیار دولت است بخرند و در نتیجه قدرت خویش را اعمال کنند.
    من شاه مى خواهم.٣
    شاهى که به این قدرت پنهان فردا جا ه ندهد آزادى هاى اقتصادى و اجتماعى را پایمال کند.’
    ???
    مرگ بر انقلابیون ۵٧
    من استادان دانشگاه شریف را بخوبى مى شناسمو من هم دکتر هستم و با إنان همکار بوده ام.
    با من از ابهت شریف نگویید.
    سیاست از دانشگاه زائیده نمى شود.
    این دکتر بازى شرقى را کنار بگذارید.
    عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.
    خواهش من از همه ایرانیان این است هى نگویید دکتر فلان از فلان دانشگاه. بگوئید نظراتشان چیست و چه فعالیت هاى منتج به نتیجه اى داشته اند. این دو مهم است و هر کدام سر جاى خودش.
    با زور دکتر چپان نکنید.

Comments are closed.