فرد صابری- امروز سیاست نوین جهانی پا درعرصهی ارزشسالاری خود گذاشته و سیاستمداران مماشاتگر، راهی جز تبیین و تعریف یک موضع مشخص ندارند وگرنه تنها به عنوانِ تماشاگرِ رویدادها باقی خواهند ماند.
بعد از چهار دهه اشتباهات غرب که با غائلهی خمینی آغاز شد و اسلامیستها در مرکز آن قرار گرفتند، حال با شکست کامل آنها مواجه شده است. در طول سالیان حضور اسلامگرایان در کنار بیتوجهی دولتهای مختلف به عواقب و عوارض این غدهی بدخیم، اکنون محرز شده وجود آنان خطری بزرگ همراه با زیان فراوان بوده و باید به جراحی اساسی آن پرداخت.
بعد از روی کار آمدن پرزیدنت ترامپ سیاستهای شفافِ مبتنی بر ارزشهای دمکراتیک پا به میدان گذاشت و این روند هر روز بیشتر خود را نمایان ساخته است. با نهادینه شدن فرهنگ سیاسی، ناقوس مرگآفرینیِ تروریستهای اسلامی در دنیا بیشتر به گوش میرسد، و شهروندان غربی هر روز سخن از سیاست ارزشها به میان میآورند؛ به همین دلیل، اسلامیستها در تنگنای فکری و ادامهی فعالیتهای خرابکارانه، در رسانههای اجتماعی نیز با برخورد قاطع و حذف اکانتهایشان روبرو میشوند.
از آنجا که سیاستمداران مصلحتگرا هنوز نمیخواهند دست از گفتمان غلطِ عمدیِ خود بردارند، با در اختیار داشتن رسانههای مختلف دولتی و غیردولتی، سعی در وارونه جلوه دادن واقعیاتی دارند که، روزانه با آن مواجه هستند.
از زمان پیدایش داعش در منطقه، مساجد و انستیتوهای مختلف اسلامی و مدارس اسلامی در کشورهای اروپایی بیکار ننشستند و برای تعلیم آدمکشان و یهودستیزان کارشان بیشتر رواج پیدا کرد و گروه گروه آموزشدیدههای چاقوکشِ خود را به کمک داعش فرستادند.
امروز کاسبان سیاسی مماشات یا همانهایی که مانند همیشه خود را به خواب زدهاند، به دفاع از تروریستها و خانوادههای آنها پرداخته و صحبت از حقوق بشر به میان میآورند. آیا حقوق بشر فقط در مورد آدمکشان و خانوادههای آنها باید اجرا شود؟
با نگاهی به سیاستهای دموکراتهای چپگرای آمریکا در رفتار و برخوردشان در مقابل حقوق بشر، هر چقدر سیاست ارزشمحور آمریکا پررنگتر میشود، آنها در کنار دیگر مماشاتگران به اشتباهات خود بیشتر میافزایند و چهرهی واقعی خود را بهتر نشان میدهند.
همهی این سالها نشان داده شده که نامههای اعتراضی در مقابل جنایت علیه بشریت کارآمد نبوده بلکه باید سران جنایتکار را به دادگاههای بینالمللی کشاند.
سازمان ملل متحد در چهار دههی گذشته زیر فشار و لابیگران به کلوپ خانوادگی چپهای کاسب تبدیل شده و هر کشوری با خریدن سیاستمداران کژاندیشِ چپ، خود را در این محل جا داده بدون اینکه هیچ سیاست بیطرفانه-منصفانهای در آنها دیده شود.
در همین زمینه عدهای هم– حامیانِ خریداری شده توسط جمهوری اسلامی- جهتِ این سازمان را به یک جبههی ضد اسرائیلی و مظلوم نشان دادن فلسطین، آنهم از نوع انتحاریاش منحرف کردهاند.
همپالکیهای جمهوری اسلامی در سازمان ملل، دائم در حال صدور قطعنامه علیه اسرائیل هستند و کمترین تلاشی برای جلوگیری از حمایتهای مالی- نظامیِ رژیم اسلامی در ایران به نیروهای تروریستی فلسطینی انجام ندادهاند. آیا به راستی سیاستمداران مماشاتگر دنبال فاجعهای بزرگتر هستند؟ حقوق بشر از نظر آنها به چه معناست؟
از سوی دیگر عدهای از نمایندگان اتحادیه اروپا که واقعا طرفدار سیاستهای ارزشمحور و حقوق بشر هستند با صدای بلند در صحن پارلمان اروپا کشتار و جنایت علیه بشریت در ایران را محکوم کرده و به پشتیبانی از مردم ایران، جمهوری اسلامی را عامل بیثباتی و آشوب خطاب قرار دادهاند.
آنچه مشهود است هرقدر دولت آمریکا و اسرائیل بیشتر بهم نزدیک میشوند، سیاستهای ارزشمدارانه و حقیقی حقوق بشر در مرکز قرار میگیرد و البته سیاستمداران دوزیست در اروپا و آمریکا با دستگاههای تبلیغاتی خود به دفاع از رژیم ملایان به عنوان مرکز تروریست و فساد میپردازند و همانند ولایتمعاشان تمام تقصیرات را از سیاستهای دولت فعلی آمریکا میدانند؛ ولی هرگز از خود سئوال نمیکنند که دولت فعلی آمریکا فقط سه سال است بر قدرت نشسته و رژیم جهل و جنایت علیه بشریت بیش از چهل سال است که انسانها را قربانیِ توحش خود میکند.
آیا جا ندارد که این سیاستمداران مماشاتگر که طی مدت سه سال حضور دولت ترامپ چوب لای چرخ دولت کنونی آمریکا میگذارند، اندکی به رفتار خانمانسوز خود بنگرند و از زمانی که اوباما با جعبهی موز پول نقد با هواپیما برای پدرخواندهی تروریسم در دنیا ارسال میشد سخن به میان آورند؟
بعد از رونمایی طرح صلح خاورمیانه از طرف رئیس جمهور آمریکا در تاریخ بیست و هشتم ژانویه ۲۰۲۰، بلافاصله چپهای و فمینیسلامیستها که وزارتخانهها و رسانههای دولتی را در انحصار خود میدانند، دایهی مهربانتر از مادر فلسطین شده و زبان به انتقاد از پرزیدنت آمریکا و طرح صلح خاورمیانه گشودهاند.
ورشکستگان سیاسی بجای چارهجویی در طرح صلح خاورمیانه و همفکری، به توهین شخصی علیه رئیس جمهوری آمریکا پرداختند و دائم سخن از استیضاح و محاکمهی او سخن به میان آوردند. حامیان آیتاللهها در ایران، با وقاحت تمام چنان از دادگاه و اختلاس نخست وزیر اسرائیل سخن میگفتند، که انگار نه انگار کشور اسرائیل تنها کشور دموکراتیک منطقه است و پارلمان و دستگاهای صالح بهتر از سیاستمداران چپ اروپا و آمریکا از قوانین خود پاسداری میکنند.
منتقدین طرح صلح دونالد ترامپ، نه محتوای طرح پیشنهادی را خواندهاند و نه به آرامش و صلح خاورمیانه فکر میکنند ولی، در پرگوییِ بیعمل سرآمد هستند. آنها فقط به یک سیاست میاندیشند؛ اغتشاش و ناآرامی در منطقه، مماشات با رژیمهای تروریستپرور و مظلوم نشان دادن تروریستهای منطقهای مانند قاسم سلیمانی که جز تهدید و کشتار حرفی برای گفتن ندارند و از طرفی نیز کمپینهای جعلی صلحطلبی و ضد جنگ برپا میکنند.
هزینه سیاستهای غلط عمدی و ناآگاهانهی سیاستمداران چپ آمریکا و اروپا را همگان میپردازند جز خود آنان و مدتهاست مردم این کشورها میپرسند آیا آنها جنگ جهانی سومی را در سر میپرورانند؟! این پرسشی است که مردم خاورمیانه و شهروندان اروپا و آمریکا در ذهن خود دارند و هنوز پاسخی از طیف مماشاتگر دریافت نکردهاند.


