قرارداد بارسلون؛ توافقِ پنهانِ رشد اسلام‌گرایی

پنج شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ برابر با ۱۲ مارس ۲۰۲۰


فرد صابری- بعد از انقلاب اسلامی در ایران، فرقه‌ی حکومتیِ شیعی خمینی  به میدان آمد و علاوه بر اوضاع خاورمیانه، اروپا و حتی کل دنیا نیز رفته رفته بهم ریخت و آسایش و امنیت را از همگان به ویژه از ایران و ایرانیان ربود.

نسخه‌ی اسلام  خمینی  با شعار «اسرائیل باید از نقشه خاورمیانه محو شود» کار خود را آغاز کرد و با ایجاد نیروهای شبه‌نظامی در کشورهای مختلف منطقه‌ای و همزمان با همکاری غیرمستقیم اسلامیست‌های  اخوان‌المسلمین و چپ‌ها و سوسیالیست‌ها– بانیان انقلاب اسلامی- همکاری خود را در کشورهای اروپایی تحت عنوان «الهیات اسلام» پیش برده و نیروهای خود را  در کشورهای مختلف اروپایی در انستتیوهای مطالعاتی و دانشگاها و مراکز مهم قدرت به کار گماردند.

پرسش اینجاست که چگونه گروه اسلامی اخوان‌المسلمین و فرقه‌ی شیعیِ خمینی در اکثر کشورهای اروپایی با سرعت فزاینده در عرض ۳۸ سال گذشته  تا به امروز رشد کرده و ارکان مهم کشورهای اروپایی و مراکز مختلف زیر دست آنهاست یا از آنها به صورت مستقیم و غیرمستقیم  پشتیبانی و نظرخواهی می‌شود.

با برپا شدن اتحادیه اروپا، اکثر کشورهای اروپایی علاوه بر اینکه از این رشد مهم و مضر چشم‌پوشی کردند بلکه با استراتژیِ ویرانگر خود که از اواخر سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ در سر می‌پروراندند یعنی، سیاستِ «انرژی و نیروی کار ارزان» به دام ویروسی  تحت عنوان اسلام سیاسی به سرکردگی اخوان‌المسلمین و فرقه‌ی خمینی افتادند.

برای اینکه بیشتر و با دقت به این مسئله پرداخته شود، ارجاع به «قرارداد بارسلون» مفید است و قطعا اکثریت از آن مطلع نیستند. در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۵ در اتحادیه اروپا قراردادی منعقد شد که هیچگاه با شهروندان کشورهای  اروپایی در میان گذاشته نشد و از آنان پنهان ماند.

با توجه به این امر امروز، در اکثر کشورهای اروپایی با دو نوع فرهنگ موازی مواجه هستیم؛ فرهنگ مدرن غربی  و دیگری فرهنگ اسلامی اخوانی- خمینی که تلفیقی از اسلام اخوان‌المسلمین و شیعه‌ی خمینی است.

دو فرقه‌ی اسلامی از هر لحاظ رهبری فرهنگ اسلامی را در اروپا را به دست گرفته و در یک نقطه‌ی کلیدی با هم متحد هستند: غرب‌ستیزی و یهودستیزی اصول راهبردی این انحطاط‌گرایان بوده و همین نکته نیز تعادل و نظم مدرنیته را در کشورهای غربی بهم ریخته است.

قرارداد بارسلون بر چهار اصل و الزامات پایه‌ای بنا شده که روح عملی آنها شامل موارد زیر است:

*اروپا درهای خود را در مقابل مهاجران اسلامی بگشاید.
*جلوگیری از قوانینی که قواعد و بوروکراسی کشورها مانع منافع مسلمانان و اعمال شرعی آنان مطابق آموزه‌های قرآن شود.
*گسترش  اسلام در اروپا تسهیل شود.
*ارائه و ارتقاء نگرش‌هایی که تصویر مثبتی از فرهنگ عربی و اسلامی ارائه می‌دهند.
*مواد آموزشی مدارس در این زمینه بر گناهان فرهنگ اروپایی در برابر اسلام متمرکز گردد و به تبلیغات  مثبت توجه شود.

بنابر همین اصول، امروز سیاست‌های اشتباه به همراه بی‌تجربگی بعضی از سیاستمداران کشورهای اروپایی باعث آشفتگی اجتماعی و سیاسی در کشورهای اروپایی شده و از سوی دیگر منجر به رشد گروه‌های خارجی‌ستیز و ضد یهودی (آنتی سمیتیسم) گشته و باعث شده که بالانس سیاسی- اجتماعی در اروپا لرزان شود و مردم اطمینان خود را از سیاستمداران و احزابی که سال‌ها به آنها رای داده‌اند، از دست بدهند.

با این تفاصیل، سیاستمداران اروپایی نه  تنها هرگز تلاش نکرده‌اند تا واقعیتِ قرارداد بارسلون را  که پشت درهای بسته منعقد کرده بودند با شهروندان خود در میان بگذارند بلکه هر گروه و شهروندی که از این وضعیت انتقاد دارد با برچسب ضدخارجی و اسلام‌هراسی روبرو شده و وضعیت روز به روز بیشتر به سوی وخامت می‌رود و حالا به عنوان یک معضل گریبانگیر اروپاییان شده است.

بعد از روی کار آمدن چپ حزب دمکراتی در آمریکا با انتخاب باراک اوباما،  خاورمیانه  سر به طغیان دیگری گذاشت و نیروهای اخوان‌المسلمین و فرقه‌ی خمینی به گردنکشی و کشتارِ خود در منطقه افزودند و بعضی از کشورهای اروپایی دوباره به اشتباهات خود  ادامه دادند و تا جایی پیش رفتند که، بعضی از سیاستمداران اروپا یکی پس از دیگری  با حجاب اسلامی به آغوش جمهوری اسلامی پریدند و در مقابل  آدمکشان فرقه‌ی تبهکار سر تعظیم فرود آوردند و به زد و بند پرداختند.

در همان روزها بود که گزارشگران حقوق بشر از آمار بالای اعدام‌ها در ایران خبر می‌دادند و رژیم اسلامی همزمان با بشار اسد سرگرم کشتار مردم سوریه بود.

دیری نگذشت که فرقه اسلامیِ دیگری نیز در خاورمیانه  به نام «خلافت اسلامی» (داعش) متولد شد که از طرف اخوان‌المسلمین ترکیه نیز پشتیبانی می‌شد و گروه گروه از کشورهای مختلف اروپا عازم خاورمیانه شدند و به داعش پیوستند.

وضعیت اسفبار پناهنده‌پذیری در اروپا

بعداز حمله‌ی شیمیایی توسط رژیم سوریه، بشار اسد با کمک جمهوری اسلامی و روسیه از یکطرف و کشتار وحشیانه‌ی مردم عراق از سوی داعش، شهروندان آن منطقه از سوی دولت ترکیه به سوی اروپا هجوم آوردند و این‌بار سه گروه به هم پیوستند: خلافت اسلامی، اخوان المسلمین و جمهوری اسلامی؛ سکان روانه کردن کشتی‌های پناهجویان در دست رجب طیب اردوغان اخوان‌المسلمی بود.

این سه گروه از جمله افراد خود را در قالب آوارگان جنگی  به سوی اروپا روانه کردند. از یکطرف داعش افراد خود را قاطی آوارگان به اروپا فرستاد و از طرف دیگر جمهوری اسلامی فاطمیون و زینبیون خود، متشکل از افغانستانی‌ها و پاکستانی‌ها را که در سرکوب مردم سوریه نیز شرکت داشتند در کنار نیروهای اخوان‌المسلمین برای ارشاد اروپاییان به اروپا فرستاد.

سیاستمداران اروپا با فشار چپ‌ها و سوسیالیست‌ها در پارلمان اروپا تصمیم گرفتند که مرزهای خود را  در مقابل این سیل جمعیت باز کنند بدون اینکه ابزاری برای کنترل آن داشته باشد؛ البته بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا حاضر نشدند سیل جمعیتِ بدون  کنترل را بپذیرند و حتی این اتحادیه تا آنجا پیش رفت که انگلیس به خاطر همین اجبار در پذیرش پناهنده از اتحادیه اروپا بیرون رود.

از سوی دیگر رجب طیب اردوغانِ اخوانی که امپراتوری عثمانی را در سر می‌پروراند با آگاهی از قرارداد بارسلون، آوارگان و پناهجویان را به عنوان سپر انسانی علیه اتحادیه اروپا  به کار گرفته است و از این طریق تا کنون مبلغ شش میلیارد یورو نیز از اتحادیه اروپا دریافت کرده تا مرزهای خود را ببندد و پناهجویان را اسکان دهد.

هنوز بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا که بدون کنترل و و ظرفیت خود پناهنده و یا آوارگان جنگی را پذیرفته‌اند با گرفتاری‌های آن دست و پنجه نرم می‌کنند و با آشفتگی سیاسی- اجتماعی و همچنین با نارضایتی شهروندان خود روبرو هستند.

حال اردوغان که در هفته‌های گذشته در سوریه  شکست خورده، دگربار به سراغ اتحادیه اروپا آمده تا به اخاذی اسلامی بپردازد. وی تهدید کرد در صورت رد شدن خواسته‌‌هایش، مرزهای ترکیه را دوباره به سوی اروپا باز خواهد کرد. وی این تهدید را علمی نیز کرد و عده‌ای را به سمت یونان و بلغارستان فرستاد تا شاید با سوء‌ استفاده‌ی از پناهجویان از اروپا باج بگیرد.

اتحادیه اروپا که در اوضاع سیاسی و اجتماعی خوبی بسر نمی‌برد این‌بار با فشار اردوغان مشکلی دیگر بر مشکلاتش افزوده شد و با بیرون رفتن انگیس از این اتحادیه اوضاع نابسامانی پیدا کرده است.

نکته‌ی قابل تامل در اینجاست که اتحادیه اروپا با انتقاد از اسرائیل که چرا از مرزهای خود دفاع می‌کند و دولت این کشور را در مقابل تروریست‌ها محکوم می‌نماید اما از طرف دیگر خودش با ارسال نیرو به مرز یونان قصد دارد از ورود نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و اخوان‌المسلمین و داعش جلوگیری نماید! این همان سیاست دوگانه‌ و غلط اروپاست.

کشورهای اتحادیه اروپا برای بیرون رفتن از بحران کنونی نیازمند تغییر و تحول در سیاست‌های خود هستند که با تدابیر عملی و واقع‌بینانه خود را نجات دهند وگرنه شکل گرفتن یک جنگ مذهبی دور از ذهن نیست.

اروپا باید بداند استراتژی مضحک انرژی و نیروی کار ارزان در قبال حمایت از رژیم‌های ضدبشری مانند جمهوری اسلامی خونخوار و فاسد که بیش از نود درصد مردم به آن «نه» گفته‌اند هیچ کمکی به رفع بحران‌های متعدد آنها نخواهد کرد بلکه برعکس، توسط اسلامگرایان بلعیده خواهد شد.

در نهایت باید به اروپایی‌ها همواره این رویکرد را تکرار کرد که بهترین کار برای آنها این است که به پشتیبانی از مردم  کشورهایی بپردازند که برای آزادی و دموکراسی مبارزه می‌کنند و با قطع دیالوگ ناکام دیپلماتیک با رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی و گروه‌های اخوان‌المسلمین خود را از پیامدهای بحران‌های منطقه‌ای که به اروپا کشیده شده نجات دهند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=188726

یک دیدگاه

  1. ع. حیدری

    ای بابا چرا شایعه درست میکنید؟؟ اسلام پروری چپ های اروپا چه ربطی به Barcelona Declaration داره؟ بعد هم این بیانیه سیاسی مثل پیمان ماستریخ و لیسبون و…. یک سند رسمی و جز اطلاعات عمومی است. از سال ۹۵ هم وجود داشته و چیزی نیست اردوغان تازه ازش مطلع شده باشد. در ضمن سند اصلی ۱۷ صفحه است و رفرنس شما ۲۵ صفحه!!!!

Comments are closed.