نادر کاکاوند – ویروس مرگبار کُرونا که جهان را به چنین التهابی کشانده، میتواند یکی از دلایل دوران سختِ کنونی برای دولتها و مردم باشد، ولی تمام آن نیست. این ویروس که برخی انتقال آن را از خفّاش یا دیگر حیوانات میدانند و برخی دیگر از آزمایشگاههای میکروبی- بیولوژیک چین، چنان ضربات سهمگینی بر پیکره بهداشت، سیاست و اقتصاد جهانی زده که پیامدهای آن را در آینده نزدیک بیشتر خواهیم دید.
در این میان، مشکلات و مواردی که پیشتر در میان کشورهای مختلف جهان وجود داشت، سر باز کرده که کار را هر چه بیشتر پیچیده میکند و در این نوشتار کوتاه تلاش میشود که گوشههایی از این موارد را مرور کنیم.
ترکیه
این کشور چند سالی است در دنیای سیاستِ جهان اسلام، به رهبری حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» که رییس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان هم از همان حزب است، در سودای نفوذ هر چه گستردهتر به دیگر کشورهای مسلمان و داشتن پایگاه است. ترکیه از زمان آغاز راهپیمایی و اعتراضها در سوریه، علیه بشار اسد موضع گرفته و خواهان کنارهگیری او شد؛ به پشتیبانی از معترضان پرداخته، ولی دست آخر پس از روی کار آمدن داعش، ترکها با توجه به علائق اسلامی- سیاسی خودشان، به پشتیبانی از نیروهای تندرو اسلامگرایِ مخالف بشار اسد پرداخته و کمک مالی و نظامی به آنها کردهاند.
ترکیه، نیروهای کُردِ سوری که زن و مرد آنها دوشادوش یکدیگر در برابر داعش از جان مایه گذاشته، جنگیده و کشته شدهاند و دست آخر با کمک ایالات متحده آمریکا، داعش را از سرزمینهای خودشان بیرون راندهاند را دشمن خود میداند!
البته باید به خاطر داشته باشیم که ترکها از دیرباز به نادیده گرفتن حقوق اولیه کردهای ترکیه هم پرداخته و جنگهای خونین داخلی که از دهه ۸۰ میلادی در این کشور میان کردها و ترکها آغاز شده، موجب بدبینی هر چه بیشتر به کردها، به ویژه کردهای سوریه شده است. آنها همیشه این اتهام را متوجه کردهای سوریه کردهاند که آنها شاخه سوری «حزب کارگران کردستان ترکیه» هستند. در محاصره کوبانی توسط داعش که کردهای سوری با سلاحهای سبک و نیروهای بسیار کمتر از دشمن به نبرد در برابر آنها میپرداختند، ترکها به شکست کردها چشم دوخته بودند و دست آخر با فشار کشورهای منطقه و جامعه جهانی، پروانه عبور یک گروه از پیشمرگههای کردستان عراق به کوبانی برای شکستن خط محاصره را دادند.
پس از شکست داعش، ترکها به هیچ روی دوست نداشتند که نیروهای کرد سوری کنترل شهرها و مناطق مرزی با ترکیه را در دست داشته باشند و پس از خروج ناهنگام نیروهای آمریکایی از روژآوا (کردستان سوریه)، ارتش تا بن دندان مسلح ترکیه با عملیاتی به نام «چشمه صلح» به عمق ۳۰ کیلومتری سوریه نفوذ کرده و بر وسعت خاک ترکیه افزودند.
در چند هفته گذشته، نمونه مشابه همین کار را درباره ادلب سوریه اجرا کرده و پس از توافقی که با روسیه داشتند، نیروهای خود را به داخل خاک سوریه برای کنترل این منطقه فرستاده و قدرت و نفوذ خود را هر چه بیشتر گسترش دادهاند.
نقطه دیگری که ترکها در دنیای اسلام به آن وارد شدهاند، لیبی است. در جنگ داخلی که میان نیروهای ژنرال حفتر و دولت وفاق ملی در آن کشور در جریان است، به پشتیبانی از دولت وفاق پرداخته و سلاح و نیرو برای کمک به آنها میفرستند.
جمهوری اسلامی ایران
ماهیت رژیم جمهوری اسلامی برای ما ایرانیان بسیار روشن است. از همان فردای انقلاب اسلامی، تیرباران فرماندهان ارتش که پیشتر اعلام بیطرفی کرده بودند را بر پشت بام مدرسه علوی آغاز کردند و جنایتهای خود را به نوبت در حق همه مخالفان خود روا داشتهاند. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بازوی نظامی خود را سازماندهی کردند تا هم در برابر باقیمانده ارتش شاهنشاهی که جانانه در برابر تازش عراق دفاع میکرد، نیروی خود را داشته باشند و هم به سرکوب داخلی بپردازند. سرکوب و کشتار خارجیِ نیروهای مخالف را هم نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با یاری وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه انجام داده است.
پس از اینکه از جنگ ۸ ساله رها شدند، زرّادخانه نظامی خود را تا آنجا که توانستهاند برای تنشآفرینی در منطقه پر کرده و به گواه اسناد و مدارک، در جنگهای نیروهای شمال افغانستان و طالبان، بوسنی و صربها و بسیاری تنشهای دیگر شرکت داشتهاند.
پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ و فرار صدام حسین، نیروهای رژیم جمهوری اسلامی به آنجا رفته و آن کشور را تا آنجا که توانستند برای نیروهای آمریکایی ناامن کردند. هنگامیکه دیدند با بمبهای کنار جادّهای، جنگهای فرقهای، داخلی و اینگونه موارد نمیتوانند به هدف خود برسند، در میان نیروهای شیعه عراقی نفوذ کرده و تقلبهای گسترده در انتخابات عراق انجام دادند. به پشتیبانی بیچون و چرای خود از نوری المالکی پرداخته (نخست وزیر پیشین شیعه عراق) و با فساد و تبعیض گستردهای که این نخست وزیر با پشتیبانی جمهوری اسلامی انجام میداد، سطح نارضایتی سنّیهای عراق را به جایی رساندند که دست به اسلحه برده و دست آخر داعش را بنیان نهادند.
پس از اینکه جمهوری اسلامی در سوریه هم پشتیبان بیچون و چرای بشار اسد شد، در جنگ داخلی که این کشور درگیر آن بود، به حمایت مالی و نظامی گسترده از حکومت بعث سوریه پرداخت و جنایتهای اسد را با حضور نیروهای لجستیک و نظامی خود، صد چندان کرد. داعش هم که از عراق نبرد را آغاز کرده بود، میدان جنگ را به سوریه گسترش داد. آنگاه به این خاطر که جمهوری اسلامی و ارتشهای ضعیف سوریه و عراق به تنهایی نمیتوانستند بر داعش غلبه کنند، برای کشاندن روسیه به جنگ داخلی سوریه، قاسم سلیمانی (فرمانده پیشین سپاه قدس که توسط آمریکا در بغداد در حمله پهپادی کشته شد) به مسکو رفت و توانست ولادیمیر پوتین را راضی به حضور در جنگ کند. کار روز به روز پیچیدهتر شد و سرانجام با حضور ترکیه، روسیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای نیابتیاش، عراق، آمریکا و متحدان غربیاش، توانستند داعش را شکست دهند، ولی سپاه پاسداران مرده ریگی در عراق باقی گذارد به نام حشدالشعبی که درست مانند سلف خود، قدرتش از دولت مرکزی بالاتر و فسادش سر به فلک میکشد.
جمهوری اسلامی ایران بجز سوریه، عراق و لبنان که از فردای انقلاب اسلامی جای پای خود را در آنجا هم سفت کرده و حضوری همهجانبه با بنیان نهادن «حزبالله» در آنجا داشته، در چند سال گذشته دست به ریسک بزرگ دیگری در جنگهای نیابتی منطقه زده و نیروهای مالی- نظامی خود را به یمن فرستاده است. در جنگ داخلی آنجا، عربستان، امارات متحده عربی، مصر و بحرین در یکسوی ماجرا ایستادهاند که به پشتیبانی از دولت رسمی یمن به رهبری عبد ربه منصور میپردازند و در سوی دیگر، جمهوری اسلامی که یار و یاور حوثیهاست و آنها را «انصارالله» مینامد.
عربستان سعودی
این کشور ثروتمند مسلمان، همیشه داعیه سردمداری جهان اسلام را داشته است. تا زمانی که محمدرضا شاه پهلوی بر سر کار بود، کمابیش توازن قوایی در منطقه وجود داشت و عربستان بر منطقه خود و ایرانِ شاهنشاهی هم بر کشورهای مورد نظر خودش هژمونی داشت. ولی پس از برافتادن دولت شاهنشاهی و روی کار آمدن انقلابیون تندرو، نظم منطقه با قدرتطلبیهای تازه کشورهای ترکیه و جمهوری اسلامی ایران علیه عربستان سعودی بهم خورده است. درست است که کشورهای کوچکی مانند امارات متحده عربی، مصر، بحرین و کویت از یاران همیشگی عربستان هستند، ولی این کشور هیچگاه دوست نداشته که کشورهای غیرعربزبان مانند ترکیه و جمهوری اسلامی ایران چنین بیپروا در سوریه، عراق، فلسطین و لبنان دخالت کنند و آنها را عقب برانند. علاوه بر اینها، نیروهای جمهوری اسلامی در بیخ گوشش در یمن به حوثیها کمکهای مالی- نظامی کرده و کار را هر چه بیشتر پیچیده میکنند.
نیک میدانیم که جمهوری اسلامی به خاطر تحریمهای همهجانبه آمریکا و قطع شریان نفتیاش که مهمترین منبع درآمد آنهاست از نظر مالی بسیار ضعیف شده، ولی این ضعف مالی، مانع از رویارویی با عربستان نشده است.
عربستان سعودی به هیچ روی دوست نداشته که در اختلافی که آنها با قطر (کشور کوچک و متحد دیرین آنها) داشته، ترکیه و جمهوری اسلامی به میدان بیایند و به یاری قطر هم بپردازند؛ به گونهای که خط محاصرهای که عربستان، امارات و بحرین علیه قطر ایجاد کرده بودند را ترکیه و جمهوری اسلامی ایران بشکنند.
روسیه
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دوره نزول قدرت روسیه به رهبری بوریس یلتسین، آن کشور با پدیدهای به نام ولادیمیر پوتین به دنبال بازیابی قدرت از دست رفته خویش بوده که تا حدودی با سر و سامان دادن به امور اقتصادی، نظامی و سیاسی از طرف پوتین، این امر مهیّا شده است (حتی اگر با روشهای غیر متعارف و ضدّ دمکراسی، این رشد صورت گرفته باشد).
برای حضور موثر و قویِ روسیه در سیاست منطقه و جهان، روسها نیاز به پشتوانه مالی خوب و بهینه داشته که فروش نفت یکی از منابع اصلی این برتریجویی است. حدود ۴۰ درصد اقتصاد روسیه بر پایه فروش نفت است. بجز فروش نفت، فروش انواع سلاح هم یکی دیگر از منابع اصلی برای پر کردن خزانه روسهاست که به عنوان نمونه، سامانههای اس-۳۰۰ و اس-۴۰۰ از سلاحهای مورد علاقه کشورهای خریدار است که جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، خود از خریدارن اینها بودهاند.
پس از اینکه قاسم سلیمانی، پوتین را تشویق به حضور در جنگ سوریه کرد و او هم پذیرفت، پای روسها به خاورمیانه هم باز شد. در این میان، پوتین با الحاق کریمه از اوکراین به خاک روسیه، ضرب شستی دیگر به غرب نشان داد که موجب دستاندازهایی در رابطه اروپا و روسیه شده است.
هفته گذشته و در نشست «اوپک پلاس» بنا بود با توجه به دوران ضعف اقتصادی چین که ویروس کُرونا موجب شده روزانه چیزی در حدود ۳ میلیون بشکه نفتِ کمتر از فروشندگان بخرد، میزان تولید را کاهش دهند. این امر با مخالفت روسیه به سرانجام نرسید و افت قیمتها در آدینه گذشته را موجب شد. در برابر این حرکت روسیه، عربستان هم ساکت ننشست و روز شنبه اعلام کرد نه تنها تولید خود را پایین نخواهد آورد، بلکه بالا خواهد برد و حتی به خریداران آسیایی، آمریکایی و اروپای غربی (که بیشتر آنها مشتریان نفت روسیه هستند) تخفیف هم خواهد داد. پیامد این تصمیم، افت شدید قیمت نفت و سقوط آزاد بازارهای سهام در روز دوشنبه در سراسر جهان بود که پس از فروپاشی اقتصادی سال ۲۰۰۸، بیسابقه بود و موجب شد که حتی برای دقایقی بازارهای بورس را ببندند و این روز را «دوشنبه سیاه» بنامند.
کارشناسان هنوز به درستی نمیدانند که این بر پایه توافق پشت پرده روسیه و عربستان برای از میدان به در کردن نفت شیل آمریکا بود یا اینکه جنگ نفتی واقعی میان عربستان و روسیه آغاز شده است. هر چه بود، قیمت نفت برنت برای نخستین بار در ٢٠ سال گذشته در یک روز حدود ۳۱ درصد کاهش یافت و به حدود ۳۱ دلار در هر بشکه رسید. قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت آمریکا نیز با ۲۷ درصد کاهش به رقمی کمتر از ۳۰ دلار در هر بشکه سقوط کرد.
بر اساس برآورد «بانک آمریکا»، طی روزهای گذشته ارزش سهام شرکتهای بینالمللی تحت تاثیر ویروس کُرونا و افت قیمت نفت حدود ۹ تریلیون دلار افت کرده است.
سخن پایانی اینکه سقوط بهای نفت، درآمدهای موجود از فروش قاچاقی آن را برای جمهوری اسلامی ایران را ناچیزتر هم میکند؛ حضور در فهرست سیاه FATF، مجاری تزریق ارزهای معتبر به اقتصاد کشور از طریق تجارت خارجی را تا حد زیادی میبندد و همچنین اضافه شدن گزینه کُرونا به رکود اقتصادی نیز، کسب درآمد دولت از مسیر مالیاتستانی را شدیدا مختل خواهد کرد.