نادر کاکاوند – سالی که گذشت، برای ما با سیل آغاز شد؛ کشتار، دستگیری، شکنجه و اشک و خون در بر داشت؛ فرزندان ایرانزمین و همچنین بسیاری از نخبههایمان را در هواپیما کشتند؛ کولبران را بیش از پیش به گلوله بستند و اینک نیز ویروس مرگبار کُرونا را به جانمان انداخته و خود به کنج عافیت در جزیره کیش و انواع کاخها و ویلاهای چندصد میلیاردی خزیدهاند. در حقیقت، بیش از ۴ دهه است که میهن به زیر فرمانِ متحجّرانِ فاسد و مستبد درآمده، در حال مکیدنِ شیرهی جان آن هستند و پیر و جوان را به زنجیر و خاک و خون کشیدهاند. چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده و مرگ و وحشت آفریدهاند که هر روز این بیت بر زبان ما جاری میشود:
در دیاری که شیخ بر تخت است
مرده خوشبخت و زنده بدبخت است
در تازهترین دسته گلی که به صورت عمدی، به خاطر ادامه پروازهای هواپیمایی ماهان به چین به آب داده و ویروس کُرونا را وارد کشور کردهاند، جان هزاران تن از هممیهنان را تا اینجای کار گرفته و این کشتار همچنان ادامه خواهد داشت. ۷۰۰ طلبه چینی که پس از تعطیلات سال نو خودشان به ایران برگشته تا در قم ادامه تحصیل دهند را بدون آزمایش راه داده و این شهر را بزرگترین منبع ویروس کردند.
بر پایه شواهدی که ایران اینترنشنال به دست آورده، نشان میدهد مقامهای حکومت جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای مطرح شده از سوی حسن روحانی مبنی بر شناسایی نخستین مورد ابتلا به کُرونا از سیام بهمن، از اواخر دیماه از شیوع این بیماری در ایران آگاهی داشتهاند. همچنین دیگر اسناد رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد بر خلاف اظهارات علیرضا رییسی معاون وزیر بهداشت درباره موجود نبودن کیت تشخیص کُرونا پیش از ۲۲ بهمن، شرکت «فردآور آزما ایرانیان» نماینده شرکت سوییسی رُش (Roche) روز پنجم بهمن، پیشنهاد فروش کیت را به جمهوری اسلامی داده بود. شرکت رُش از بزرگترین تولید کنندگان کیت کُرونا در جهان است. اسناد این رسانه فارسیزبان در لندن همچنین ثابت میکند تحریمها مانع ارسال کیت نبوده است.
یک مورد برای ایرانیان بسیار روشن و شفاف است: قم را قرنطینه نکردند تا راهپیمایی ۲۲بهمن و همچنین یک هفته پس از آن، انتخابات نمایشی مجلس یازدهم شورای اسلامی را هر چه با شکوهتر برگزار کنند و این نمایشها برای سران رژیم، بسیار مهمتر و ضروریتر از سلامت مردم ایران است.
پس از آن، چون اقتصادشان زیر بار تحریمهای آمریکا و همچنین فساد و رانتخواری خود و ایادیشان، نیمهورشکسته شده، نمیخواهند فرمان عمومی قرنطینه بدهند. رژیم خوب میداند که قرنطینه کردن مردم در خانههایشان، هزینههای گزافی بر دوش آنها خواهد داشت و دوست ندارند از جیب خودشان چیزی برای مردم خرج کنند. البته در حال پیش بردن یک هدف به کمک دستگاه تبلیغ و پروپاگاندای خودشان هستند: «توپ را به زمین مردم انداختن» که تلاش میکنم در دو بخش کوتاه به آن بپردازم:
۱- با کشاندن جوانان هر شهر به ورودیهای شهرها، زنجیره انسانی در برابر مسافرانِ غیربومیایجاد کردند تا درگیریهای قومی، قبیلهای و منطقهای ایجاد کنند. پس از آن، شعار «در خانه بمانیم» را بدون آنکه ضمانت اجرایی داشته باشد، در بوق و کرنا کردند. بسیاری از مردم با اینکه از نظر مالی در مضیقه فراوان هستند، در خانه ماندهاند، ولی خوب میدانیم که تعدادی از هممیهنان مانند کارگران روزمزد، دستفروشها و… برای سیر کردن شکم خود و خانواده، نیاز به پول دارند و اگر کار نکنند، گرسنه میمانند.
۲- خوب میدانیم یک تعداد اندکی از مردم ایران و همچنین دیگر کشورها، سهلانگار یا قانونگریز هستند، به هشدارهای دولت و پلیس گوش نمیدهند و چاره کار آنها، زور است. ولی رژیم ایران بر خلاف همیشه که متخصص زورگویی بوده، اینبار خواستار انجام این کار نیست و برای جنگ و تفرقهانداختن میان ایرانیان، گزارشگران صداوسیما را به عوارضیها و دیگر نقاط در جادهها فرستاده تا هم ترافیک درست کند و هم گزارشهایی مهندسی شده تهیه کند و با نمایش دادن آنها در تلویزیون مِیلی، اختلافی دیگر میان ایرانیان بیفکند.
همانگونه که اشاره شد، آن عقلانیتی که در برابر کُرونا میتواند ایستادگی کند، عقلانیت نهادی است و نه اخلاق یا آگاهی فردی. وزارت بهداشت، ارتش و نیروی انتظامی که زیر نظر دولت باید باشند، وظیفه قرنطینه کردن را هم میبایست به عهده گیرند؛ ولی در این دوران که دولت در هیچ مسئله ملی، بهنگام و بجا وارد کارزار نشده و کارکرد خود را از دست داده، دیگر امیدی به آنها نیست و کشور عملا «بیدولت» شده است.
اگر نیمنگاهی به ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و آلمان بیندازیم، نقش دولت را در این امر مهم درمییابیم و متوجه میشویم تا هنگامیکه دولتهای آنها با یاری ارتش وارد کارزار نشده بودند، همان تعداد اندک مردمی که قانونگریز هستند و پیشتر اشاره شد، ویروس را در آن کشورهای پیشرفته اروپایی به کل کشور منتقل کردند. در کانادا هم، دولت ایالتی کبک، هرگونه گردهمایی بیش از دو نفر را چه در داخل خانه و چه در فضای باز با چند مورد استثنا، ممنوع کرده است. بر اساس دستور کارِ دیروز دولت کبک، دور هم جمع شدنهای دوستانه یا هرگونه گردهمایی غیرضروری دیگر، در فضای سربسته مانند خانه یا فضای باز مانند پارکها، ممنوع است. افراد یک خانواده، کارکنان شرکتها یا ادارههای دولتی که خدمات ضروری ارائه میدهند، تعمیرکاران، نظافتچیان و کارکنان بهداشتی که به خانهها میروند و سامانه حمل و نقل عمومی، شامل این قانون نمیشوند. دقت داشته باشیم که این قانون به پلیس اجازه ورود و برهم زدن گردهمایی را میدهد و آنها در هر موردی میتوانند بر پایه قضاوت خود، عمل کنند.
جریمههای مختلفی که در این کشورها برای سرپیچی از این قوانین در نظر گرفتهاند، سنگین و حتی گاهی به دستگیری میانجامد.
اکنون بد نیست در اینجا نیمنگاهی به دوران پادشاهی رضاشاه پهلوی بیندازیم تا داشتن دولت توانمند و کارآمد در ایران در برخورد با یک بیماری همهگیر را بررسی تاریخی کنیم.
رضاشاه با کمک کارگزاران و نیروهای دولتی و با دستورها و ارادهای استوار، با دست خالی، تحت عنوان اداره کل صحیه مملکتی (وزارت بهداشت کنونی) با تخصیص بودجه، خرید دارو از آلمان، فرستادن پزشک به نقاط مختلف ایران، قرنطینه شهرها و واکسیناسیون اجباری بیش از ۳ میلیون تن در برابر بیماری همه گیر وبا، ایران را از مرگ و میر وحشتناک نجات داد. احساس مسئولیت حکومت توانمند رضاشاه پهلوی در برابر ملت ایران در آن دوران، ستودنی بود. در آن دوره، بیماری وبا سه بار در سالهای ۱۳۰۶، ۱۳۱۰ و ۱۳۱۸ در کشور همه گیر شد که نبردی همه جانبه را میطلبید. همچنین در سالهای ۱۳۰۹، ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ با دست زدن به کارهای پیشگیرانه، جلوی ورود، همهگیری و یا سرایت بیماری از کشورهای همسایه به داخل کشور گرفته شد. داستان این نبردها با بیماری، در روزنامه اطلاعات آن سالها و اسناد کتابخانه ملی بازتاب یافته است.
به قول م.سحر:
بر این جنون که برشده از مشهد است و قم
توپ خرافهکوب رضاخانم آرزوست!
اینک برگردیم به دوره خودمان تا به یک جمعبندی برسیم.
اگر به اخبار احتکار میلیونی ماسک و دستکش در این روزها نگاهی بیاندازیم، ژرفای فاجعه برای ما روشن خواهد شد. این احتکارها معمولا توسط آقازادهها یا وابستگان آنها رخ میدهد که هم از رانت اقتصادی و هم از رانت اطلاعاتی بهره میبرند. این کفتارصفتان، سیریناپذیرند. در دوران بیدولتی، مردم نمیدانند چه کسی راست و چه کسی دروغ میگوید. تنها چیزی که روشن است، سست و بیبنیاد شدن باور مردم به این رژیم است که کمابیش هیچ خبری را از طرف آنها نمیپذیرند.
هنگامی که از همان روزهای نخست همهگیری کُرونا در ایران، رژیم پیشنهاد کمک دارویی و تجهیزات بیمارستانی از طرف آمریکا را نپذیرفت، درواقع نشان داد که هم در همهگیری ویروس مسبّب بوده و هم به مرگ مردم ایران کمر بسته است. پس از چند روز که تعداد مبتلایان و مرگ و میر بالا رفت، انگیزه اصلی خود را آشکار کرد.
حسن روحانی و محمدجواد ظریف، شروع به نامهنگاری به سران کشورها، دولتمردان و سیاستمداران مختلف در سراسر گیتی کردند تا افزون بر مظلومنمایی، خواستار لغو تحریمهای آمریکا با اهرم فشار محافل سیاسی و رسانهها شوند. حسن روحانی با انتشار نامهای خطاب به مردم آمریکا هشدار داد که در شرایط همهگیری خطرناک ویروس کُرونا، تهران، پاریس، لندن و واشنگتن فاصله چندانی ندارند. روحانی در این نامه همچنین نوشت: «هر سیاست کوتهبینانه و خصمانهای که بخواهد موجب تضعیف نظام پزشکی و محدویت منابع مالی در مدیریت بحران در ایران شود، تاثیر مستقیم بر روند مبارزه با همهگیری کُرونا در سایر کشورها خواهد داشت». پس از آن، لابیهای رژیم در خارج از کشور، در یک حرکت هماهنگ با سلبریتیهای عافیتطلب (بخوانید هنربندان حکومتی)، همراه و همگام با دولت فاسد و رانتخوار، شروع به گردآوری امضا برای شکستن تحریمهای آمریکا کردند. همین که جمهوری اسلامی متوجه شد سازمان ملل بودجهای برای کمک به کشورهای کُرونا زده در نظر گرفته، خواستار دریافت ۵ میلیارد دلار پول هم شد!
به یاد داریم تنها در یک فقره ماجراجویی و گانگستربازی، در روزهایی که فرمانده تروریست سپاه قدس (قاسم سلیمانی) را در بغداد به دیار باقی مورد علاقهاش روانه کردند، مجلس شورای اسلامی که ملغمهای از فرماندهان سپاه، اطلاعاتیهای نظام و انواع مختلف مواجببگیران و فاسدانِ رژیم است، ۲۰۰ میلیون یورو را به سپاه قدس تخصیص داد که همچنان در کشورهای منطقه تنش بیافریند، بکُشد و پاسخگوی هیچکس هم نباشد. علاوه بر آن، ۸۰ میلیون دلار هم برای سر دونالد ترامپ جایزه گذاشتند! ولی هماکنون در این روزهای وحشت و مرگ، کاسه گدایی به دست گرفته و خواهان دریافت پولهای کلان و بادآورده شدهاند.
رد کردن کمکهای بشردوستانه آمریکا در حالیست که هیچ تحریمی بر دارو و کمکهای بشردوستانه وجود ندارد و حتی پیش از همهگیری کُرونا، با تایید فریال مستوفی رییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران، آمریکا با پذیرفتن ایجاد کانال تجاری ایران و سوییس، پروانه صادرات این اقلام را داده بود.
حال این ترفندها را به یک مورد تازه که در چند روز گذشته رخ داده، بیافزاییم تا بدانیم چه بر سرمان میگذرد. ویدئوهایی از رانندگان کامیونهای یخچالدار و ترانزیت ایرانی که بار آنها دارو و تجهیزات پزشکی برای مبارزه با کُروناست و بیش از یک هفته است در مرز رومانی به بلغارستان، پروانه ورود به بلغارستان را ندارند، منتشر شده است. آنها میگویند به سفارت ایران در بلغارستان هم زنگ زده، ولی هیچکس پاسخگوی تلفن آنها نیست!
به خاطر همین فساد و رانتی بودن رژیم است که حتی مردمِ زیر فشار ایران، راضی به دریافت پول نقد از طرف رژیم از جامعه جهانی نیستند و در شبکههای اجتماعی میگویند اگر این پول به دست جمهوری اسلامی بیفتد، مانند دفعات پیش، سر از عراق، لبنان، فلسطین، سوریه و یمن درخواهد آورد.
اگر به گفته خمینی، جنگ برای جمهوری اسلامی «برکت» و نعمت الهی بود، کُرونا هم در این دوره، نعمت چینی است.
باید بدانیم که کُرونای ما از ۵۷ آغاز شد.