یوسف مصدقی- سال تلخ، پر ماجرا و سراسر حادثهی ۱۳۹۸ خورشیدی هم به تاریخ پیوست و ما ایرانیان، فرسودهتر از همیشه، قدم به سالی جدید گذاشتیم. اوراق دفتر ایام سال نو هم که چند روزی است گشوده شده، چنان نویدبخش نمینمایند و بوی بهبودی از اوضاع جهان- دستکم در کوتاهمدت- به مشام نمیرسد. در این میان، نباید فراموش کرد که امید به آینده، هر چند کمرمق و نیمهجان، ضروریتر از هر توشهای برای گذر از این کویر وحشت است و عاملی حیاتی در طی طریق برای بقاء انسان ایرانی.

صاحب این صفحهکلید، بنا به رسوم و آداب معمول، روزهای نخست سال جدید را به عرض تبریک نوروز و احوالپرسی از راه دور دوستان و بستگان گذراند و مقادیر معتنابهی تعارفات تکراری و کلمات امیدبخش را در گوش این عزیزان واگویه کرد. میان این تعارفات و تبریکات، چند گفتگوی طولانی و معنیدار هم با بعضی دوستان اندیشمند رخ داد که یکی از آنها بهانهای شد برای نوشتن این چند سطر.
در گفتگوی نوروزی با دوست گرامیام مجید محمدی، پس از رد و بدل کردن تبریک و مبادله اخبار محلی مناطق سکونتمان در آمریکای شمالی، طبق معمول سخن به اوضاع ایران کشید و سرعت وقوع تحولات در میهن. هر دو بر این نظر بودیم که هر بار مجال همصحبتی دست میدهد آنقدر حوادث غالبا هولناک در ایران رخ داده که حتی اشاره به آنها از حوصله یک مجلس گفتگو، خارج است. همدل بودیم که شتاب تحولات و حوادث جاری، خود نشانهای بر آمادگی دیگ جوشان جامعه برای سررفتن یا حتی انفجار است. معیارهای برآمده از مطالعه تاریخ معاصر ایران نیز مؤید این حکم است که جامعه ایران آماده پذیرش فروپاشی یا هر واقعهای است که وضعیت هولناک کنونی را تمام کند. در نهایت اینکه، تاریخ ما در مواجهه با چنین شرایطی همواره یک گزینه را روی میز جامعه دیده است؛ به دست گرفتن سررشته امور مملکت از سوی یکی از اهل رزم یا بیان ساده: کودتا!
از آنجا که نگارنده و رفیق همصحبت هیچکدام در کسب و کار «پیشگویی» نبوده و نیستیم و از هیچ مسئله پشت پردهای هم خبر نداشته و نداریم، اگر در گفتگوی ما سخن از کودتا یا تحولی شبیه آن رفته، بیشتر ناظر به شباهت شرایط فعلی کشور با آنچه در تاریخ طولانی تحولات ایران بارها رخ داده بوده دارد و نه خیالبافی کور یا آنچه فرنگیجماعت به آن wishful thinking میگویند.
اوضاع کنونی کشور حکایت از تعطیلی و رکود همه فعالیتهای حیاتی اجتماعی- اقتصادی دارد. برای جامعه افسرده وابسته به اقتصاد دولتی رو به فنای ایران، این شرایط فرساینده به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده و از این روست که شورش نابرخورداران جامعه با فواصل کوتاه، هر بار شدیدتر از نوبت قبل، در همه نقاط ایران رخ میدهد. همزمان، تحریمهای کارآمد و خردکننده ایالات متحده، دست مافیای حاکم بر «شرکت سهامی جمهوری اسلامی» را از منابع مالی محدودش کاملا کوتاه کرده و دستگاه عریض و طویل سرکوب حکومتی از تأمین جیره و مواجب ابوابجمعی خودش هم ناتوان شده است. به نظر میرسد که تهمانده صندوق توسعه ملی (یا همان حساب ذخیره ارزی) هم تا چند هفته آینده روبیده خواهد شد و از پس آن، مرحله نهایی انهدام اقتصاد ایران آغاز خواهد شد و تورم اعشاری افسارگسیخته، آن را در هم خواهد نوردید.
ناکارآمدی شگفتآور دستگاه دولت در کنترل و جلوگیری از انتشار ویروس کُرونا هم عامل دیگری است که به فروپاشی اقتصاد نیمهجان ایران کمک خواهد کرد. از شواهد و قرائن پیداست که طی چند هفته آینده، موج دوم و سوم همهگیری این بیماری، نقاط مختلف کشور را درگیر خواهد کرد و از پی آن تمام بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط خصوصی و نیمهخصوصی کشور، کاملا از کار خواهد افتاد. معوقات عظیم بانکی ناشی از عدم پرداخت اقساط وامهای بیپشتوانه این بنگاهها، بانکهای بحرانزده ایران را ورشکسته خواهد کرد و هجوم مردم برای بیرون کشیدن اندک سرمایههای باقیماندهشان، دولت را به افلاس خواهد کشید.
ادامه وضع فعلی در عدم قرنطینه شهرهای بزرگ- تنها به خاطر ترس حکومت از مقاومت بخشی از مردم مستأصل و مُعسر- شرایطی را موجب خواهد شد که ابتلای بسیاری از باشندگان این شهرها را به بیماری کذایی در پی خواهد داشت. دیر یا زود، با شدت گرفتن همهگیری بیماری، به ناچار، نظامیان برای اجرای قرنطینه به خیابانها اعزام خواهند شد و این خود تهدید دیگری برای مافیای حاکم بر کشور در پی خواهد آورد.
همچنین باید در نظر داشت که پراکندگی افراد کلیدی ادارهکننده فرقه تبهکار حاکم که برای حفظ جان و دوری از بیماری از مراکز تصمیمگیری دور شدهاند، خواه ناخواه ارتباط تصمیمسازان سازمان سرکوب را دچار ضعف کرده است. استمرار این فقدان ارتباط، زمینه را برای رفتار خودسرانه زیردستان آماده خواهد کرد و به مرور به بینظمی حاکم خواهد افزود.
حوادث و بلایای سال سیاه ۱۳۹۸، هر چه که نداشتند، لااقل موجب این خیر شدند که در اذهان بیشتر ایرانیان، بر افسانه «امنیت» در حکومت جمهوری اسلامی خط بطلان کشیده شود. از عدم مدیریت بلاهای طبیعی ماههای نخست سال ۹۸ تا افتضاحات پیاپی در ماجرای شیوع کُرونا در آخرین روزهای این سال نحس، از کشتار مردم معترض آبانماه تا شلیک به هواپیمای مسافربری و قتل مسافران آن در ماه دی، از همسرکُشی وزیر اسبق اصلاحطلب در آخر فصل بهار تا جزغاله شدن سردار جنایتکار نورچشمی (نماد امنیت و قدرت جمهوری اسلامی) در آغاز زمستان، همگی نشان از این داشتند که امنیت پوشالی و مبتنی بر وحشیگری اصحاب جمهوری اسلامی، لرزانتر از لانه عنکبوت است. در چنین احوالی، طبیعی است که عموم جامعه احساس وحشت و بیپناهی کرده و آرزو کنند که شخصی به نجاتشان برخیزد.
شباهت اوضاع کنونی ایران با ایام انتهای حکومت قاجار، مثالزدنی است. در آن دوران که مصادف با سالهای وقوع جنگ جهانی اول بود، ممالک محروسه ایران پس از گذراندن سال قحطی، سال وبایی و سپس شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی، دچار فلاکت و انحطاطی هولناک شده بود. چند کرور از باشندگان ایرانی به واسطه فجایع فوق از صفحه روزگار پاک شده بودند و آنها که باقی مانده بودند، غرق در فقر، گرفتار اعتیاد و شکسته از تحقیر خارجی بودند. هرج و مرج و فقدان امنیت همراه با فساد گسترده طبقه حاکم، مردم را چنان جان به لب کرده بود که دست به دعا برداشته و از خدای نادیده، طلب ظهور منجی موعود میکردند. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ظهور رضاشاه، نتیجه قهری و فرخنده چنان اوضاع و احوال و آرزوهایی بود.
امروزِ روز، شرایط مشابهی بر وطن ما حکمفرماست اما شوربختانه، نه تنها از نظامی گردنفرازی در قواره رضاشاه خبری نیست بلکه حتی سربازی که لیاقت برق انداختن پوتینهای رضاخان سردارسپه را داشته باشد – نه میان سرداران شکمباره و اخته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نه میان امیران بیبته و شاخشکسته ارتش فعلی- به چشم نمیخورَد.
اگر شرایط قرنطینه در تهران برقرار شود، اجرای یک کودتای موفق، چندان نامحتمل به نظر نمیرسد. تسخیر نقاط حساس شهر مرگزده و خالی از عبور و مرور، با چند واحد نظامی ورزیده و گوش به فرمان، ممکن است و دستگیری اشخاص کلیدی حکومت که از ترس ابتلا به کُرونا در نقاط مشخصی خلوت گزیدهاند، کاملا مقدور است. در چنین اوضاعی، بعید به نظر میرسد که مقاومت و اعتراضی از ناحیه مردم ناامید، به کودتاچیان فرضی اتفاق بیفتد. چنانکه مجید محمدی در انتهای گفتگوی طولانی ما به نگارنده گفت: «ایرانخانم بیپناه، آماده ازدواج است و به اولین خواستگار جسوری که پا پیش بگذارد، «بله» خواهد گفت».
به بیان اهل منطق، برای انجام کودتا، «مقتضی، موجود است» اما «مانع»، مفقود نیست. تنها مانعی که به چشم میخورَد، چاه وَیل فقدان یک یا چند ژنرال گردنفراز در مسیر انجام این مهم است. عوامانه این سخن، این میشود که: مشکل، نبود «خاویار» کافی میان توپچیجماعت است!
در آخر، بد نیست که این موضوع هم روشن شود که نه صاحب این صفحهکلید و نه دوست دانشمند او، هواخواه کودتا نیستند و آرزوی چنین اتفاقی را هم در سر نمیپرورند. غرض از یادآوری این همه، تنها اشاره به آمادگی جامعه بیپناه و بلازده ما برای پذیرش هر واقعهای است که به وضع فعلی خاتمه دهد. حوادث هفتههای آتی، میزان این آمادگی را روشن خواهد کرد.
سلام ما ملت ایران بی عرضه ایم ینی باعرضه کمه بی عرضه خیلیه کودتا هم بشه باز می افته دست بی عرضه های آخوندی اینبار لباس روحانی برتن نمیکنن
مدت هشت سال جنگ خونین ایران وعراق فرصت به ملایان شیعی داد تا کودکان و نوجوانان فامیلهای دهاتیان عمیقأ مذهبی را مغزشویی ودرتشکیلات شبه نظامی«انتحاری» بنام «بسیجی» درخدمت حفاظت از حکومت مذهبی بگمارند. اینها که اینک کارکشته شده و درتظاهرات خیابانی به سرکوب وکشتارمردم گمارده میشوند ، اکثرأ صاحب زن وفرزند هستند با اینحال بوئی ازانسانیت ومیهن پرستی بمشامشان نرسیده است.
ولی درتظاهرات اعتراضی سال گذشته معلوم شد که برخی از آنها به واژهٔ «بیشرف» حساسیت دارند. درویدئوهائیکه ازتظاهرات آبان ماه گذشته درتبریز دیده شد نشان میدهد که زمزمهٔ «بیشرف ، بیشرف …» که بسوی اینها ازانبوه مردم اعتراض کننده بلند میشد باعث عقب نشینی وحتی فراراینها میشود.
در جمهوری ملایان کودتا ؟
خواندیم و دیدیم که کودتا از برای بدست آوردن ” قدرت ” است بهر وسیله ای و تشکیل دولت جدید و بیشتر هم توسط ارتش و نظامیان انجام میگیرد. کسان دیگری نیز بدست آوردن قدرت را بصورت غیر قانونی کودتا مینامند.
حکیم ابوالحسن خان بنی صدر اما از کودتای خرداد سال ۱۳۶۰ بر علیه رئیس جمهور منتخب مردم ! نام می برد در صورتی که او را از طریق مجلس ملاها، از این مقام خلع کردند. در گذشته اما ابو مسلم خراسانی با لشگری فراوان به خلافت بنی امیه پایان داد و به بنی عباسیان را به اریکه قدرت نشاند ( که بزرگترین اشتباه او بود).
بهر روی ساختار قدرت در نظام ملایان تبهکار ما فیایی گونه به نظر میرسد که هیچ بخشی از قدرت، قادر به نوعی از کوتاه بر علیه بخش دیگر نمی باشد. ارتش نیز هرگز قادر به کودتا بر علیه سپاه و بسیج نیست زیرا تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی و اطلاعاتی مختلف بوده و خود در قدرت نیز شریک است. شورش در میان خود نیروهای نظامی و بسیجی برعلیه یکدیگر به علت وجود دستگاهای اطلاعاتی موازی غیر قابل تصور است. بعد از مرگ خامنه ای و جانشین او امکان چند دستگی و کودتا مابین نظامیان وجود دارد.
وانگهی اصلن اکنون چرا کودتا ؟ مگر همه این نیرو ها در قدرت حاکم فعلی شریک نیستند؟ سپاهی یا بسیجی و یا ارتشی، هم درجه نظامی دارد و هم دیپلمات است وهم وزیر و وکیل و بانکدار و…و…می باشند؟
امروز ام عکسهایی را از نیروهای نظامی را در اینترنت دیدم که در خیابانهای تهران به حرکت درآمده و روی ماشینهایشان نوشته اند:
” عملیات سرکوب کرونا…فرماندهی یگان های ویژه ناجا…” چگونه می خواهند کرونا سرکوب کند خدا می داند؟! نمایش شو قدرت مسخره…
نظام یا از درون آنقدر ناکارآمد و پوسیده خواهد شد تا خود از درون در خود فرو به پاشد و یا اینکه با شورش و قیام همگانی مردم فرو خواهد پاشید !
پاینده بماند ایران
جناب آقای مصدقی الهی که من تصدق شما و همفکران شما و دلسوزان دست اندر کار کیهان لندن شوم، الهی به حق پروردگار اگر وجود دارد وکائنات و مقدسات و …اینطور که میفرمائیدبشود و ایرانیان و نیز بشریت از شر رژیم ایران که میلیونها بار از ویروس کرنا بدتراست نجات یابند، ولی چه کنیم عزیزان که هر بلا و مصیبت را این قماش جان سفت تاکنون از سر بدر بدرکرده اند، اینهائیکه شاید بتوان گفت حتی عزرائیل را ذبح کرده جان می ستانند. متاسفانه از آن ترسم که این بلا را خامنه، روحانی، ظریف حرامزاده، و ۹۵ ساله های خبرگان و سپاهیان ت … حرام عبور دهندو همان بیچاره گیها برایمان باقی بماند
روزگاری که رضاشاه بزرگ درایران «کودتا» کرد با اوضاع امروزایران قابل مقایسه نیست. امروزکسانی درایران وسیله وفرصت کودتا کردن دارند که نیاز وانگیزهٔ لازمی به کودتا کردن ندارند.
اسه بنویس ، همه چی رو ننویس که گربه سانسور میکنه !
بهرحال ، می نویسم ، با ارسال چندین ملیارد دلار برای رژیم اخوندی
منتظر شعله ور شدن مجدد جنگ در سوریه و یمن و عراق و منطقه باشید .
این حمایت مالی ۵ میلیارد دلاری ، بنام مبارزه با کرونا ، فقط برای حفظ رژیم اخوندی و نجات حزب الله و حوثی ها و تروریستهای شیعه عراقی میباشد .
رضاشاه بزرگ را روزگار سخت آن دوران ساخت. هوش ذاتی و نبوغش به همراه متجدد بودنش علیه خرافات دینی و آخوندیسم باعث آن همه زیبایی و شکوفایی شد. در این دوران با تزریق پول مفت نفت در زندگی مردم به ویژه روستاییان و رفاه کاذب ناشی از آن دیگر رضاشاهی پرورده نخواهد شد. همه به فکر آپارتمان و اتومبیل و موبایل و ازدواجند.
ایمان داشته باشید فردی مثل کمال پاشا افسر دولت فاسد و از هم پاشیده عثمانی ظهور خواهد کرد و طومارجمهوری منحوس اسلامی را خواهد پیچید،به امید آنروز
ببخشید آقا یا خانم گرامی نویسنده مقاله ، «معسر» یعنی چی؟
نکنه قلمبه پرانی های اخوند جماعت را هنر در ادبیات پنداشتید که انرا بجای واژه ساده و گویای تنگدست قالب کردید؟!
همانطور که توماس جفرسون گفته اولا که به ده ها دلیل دیگر احتمال کودتا نیست اگر هم یکنفر بخواهد دست به این کار بزند تیمی مجهز در خارج و داخل وجود ندارد که به همراه کودتا کننده اداره کشور را بدست بگیرد. پیش از نسخه نویسی های ناشدنی ابتدا در پی بوجود آوردن نهاد شایسته و توانای جایگزینی در خارج از کشور اگر نشد در درون کشورباشید که در این مسیر روشنفکران و قلم بدستان ایرانی کوتاهی بسیار کرده اند
کودتا ؟؟؟ کودتا ۴۱ سال پیش شد ، یک مشت کفتار مسلک دودی لشکری از یک مشت بیوطن و اجنبی پرست مالیخولیایی درست کردند و کشور را ( غصب ! ) کردند . هنوز هم اسلحه بدست همین کار را میکنند ، این را به صراحت نشان میدهند و میگویند . و فقط امت خودشان را بعنوان فاتح همیشه مخاطب قرار میدهند ، و بقیه را ( با احترام تمام به همه هموطنان در بند ) آدم حساب نمیکنند !
این فرهیختگان نویسنده این مقاله متاسفانه در همان دامی افتاده اند که بسیاری دیگر از فرهیختگان می افتند ، به اینها با نگاهی جز غاصب کردن شخصیت یک دولت میدهند . اینها هرگز یک دولت مشروع نبودند . جمهوری اسلامی یک ( oxymoron ) تلخی بیش نیست .
ایرانیان گرامی ، دوران یک رضا شاه داشتن گذشته است ، برای مبارزه با این کفتاران دودی بیوطن ، باید همه رضا شاه شویم ، من ، تو ، او ، همه . زمان برقراری ارتش های آزادیبخش ملی است ، خود را گول نزنیم .
چنین کنیم میتوانیم ایرانمان را نجات دهیم ، و آگاهانه نظام شاهنشاهی پهلوی را برقرار کرده و بعنوان سمبل پاس داریم . رضا جان داریم ، باید همه رضاشاه شویم .
در این میان باید به همه اقوام های ایرانی ، فارس ، ترک ، کرد . بلوچ ، عرب ، بقبولانیم که رهایی همه ما ، و استقرار آنچه از یک جامعه متمدن انتظار داریم ، با برقراری شاهنشاهی میسر خواهد شد . به هر حال چنین شد که نباید میشد ، راه حل فقط تشکیل ارتش های فراگیر ملی است و همه ما برای نجات مام وطن برای بوجود آوردنش مسیولیم . از آینده کسی خبر ندارد ، ولی این نظریه دور به نظر نمی آید که شاید حتی ایرانیان مجبور شوند تکه تکه این خرچنگ بد طینت را از بدنه ایرانمان بکنند . جاوید ایران .
حالا واضحتر شد چرایی حذف قاسم سلیمانی،
با تله گذاری روسها و هدایت حساب شده واکنش آمریکاییها در زدنش، نه تنها تئوری روسی بودن این بلای کرونا که بجان شرق و بیشتر غرب انداخته و بعد جدیدی از جنگ و تضعیف حریف و رقیب را بصحنه عملیات آورده، روز بروز روشنتر میشود، بلکه بتصور من با پیشبینی مناسب شدن شرایط جایی مثل ایران برای ظهور یک مرد نظامی وجیه المله، مانند سلیمانی که میتوانست نه تنها سپاه و ارتش را از آن خود کند بلکه قشر بزرگی از مردم هم حتما از او حمایت و پیروی میکردند، به موقع خطر وجود این فرد نظامی را از جلوی روی برنامه های خود برداشت. دوستان درست میگویند ما از میان فرماندهان و سرکردگان نظامی، سپاه یا آرتش، که تا بن وجود فاسد و آلوده هستند، نداریم فردی که برخیزد، سلیمانی بود که نیست.
“نباید فراموش کرد که امید به آینده، هر چند کمرمق و نیمهجان، ضروریتر از هر توشهای برای گذر از این کویر وحشت است و عاملی حیاتی در طی طریق برای بقاء انسان ایرانی”
پومپئو میگوید چین، ایران و روسیه در مورد کرونا «اطلاعات نادرست میدهند»
https://www.radiofarda.com/a/pompeo/30507747.htmlپس از انکه حتی ایران وایر و فارین پالیسی ( رسانه مربوط به حکومت ایران ، رسانه غربی که پوتینیسم را در غرب رواج میدهد) ریشه شیوع این دروغ روسی استالینیستی را به روسیه با مدرک ثابت کردند ، رادیو فردا که در دستان ماموران امنیتی ملاها و مارکسیست های روسی نقابدار است ، هنوز از اوردن نام روسیه به عنوان مبدا صدور این دروغ پوتینیستی که خامنف خودش را مضحکه ان کرد تا روسیه و چین را نجات دهد ، طفره میرود .
تلویزیون میهن که در دستان ماموران اطلاعات رژیم است که سبکی دیگر از ماسک روسی بر چهره ولی ظاهر ضد چپ خاص را دنبال میکند ، یک فردی را به عنوان متخصص اورد ، ضمن اینکه این ادعای روسیه و چین را به کلی رد کرد ، اما همان ادعا را به شکلی مبهم تکرار کرد . به این مضمون که این ویروس می تواند ازمایشگاهی بوده ولی از طریق مرغ ها و حیوانات دیگری که در ازمایشگاه بیوشیمی ـ ژنتیکی نظامی ووهان چین مورد ازمایش بوده اند ، بر اثر منفعت پرستی کارکنان انجا ممکن است فروخته شده باشند به بازار حیوانات فروشی و کشتار و سرو در محل معروف چین (که بسیار کثیف و در حد قرن ۱۷ اداره می شود ـ داخل پرانتز از من است) بدون اینکه بدانند که ممکن است موجب چنین جنایتی علیه بشریت شوند . دلیل فرد مزبور این بود که موتاسیون و رفتن از حیوان به انسان ممکن است در ازمایشگاه ، نه در طبیعت انجام شده باشد.
اینهم یک تئوری توطئه بدون سند و مدرک است چون گوینده گفت امکان ثابت کردن ان نیست چون چین اجازه نمی دهد که به تمام اسناد و مدارک در این مورد دسترسی باشد .
اما حقیقت علمی د ر واشنگتن پست به صورت کامل از دانشمندان جهان امده است ( به جز مزدوران روسیه و چین و این دلقک الدنگ که ایران را نابود کرده و روسیه هنوز حتی به او کمک هم نمیکند) . ان کوبای فاشیست که یکی از فاحشه خانه های غیر رسمی توریستی در دنیا است ، هم هیچ کمکی به این امریکا ستیزان مفت و مجانی روسی نکرد . جالب اینکه همه به امریکا نامه مینویسند ، اما هیچ کس به روسیه و کوبا نمی نویسد این همه سال بردید و خوردید . به نام ضد امپریالسیم و امریکا ستیزی از این ملت بی چاره ایران . چرا به جای کمک به مردم ایران که در وضعیتی اگر نه بدتر از ایتالیا که هم سنگ ان قرار دارند ، کمک نمیکنید ؟ به جای ان اخبار روز تابان فدایی سیاه کلیست ، برای روسیه و کوبا تبلیغ هم میکند که رفتند به کمک ایتالیا ! تنها خبری که در مورد روسیه در چند ماه اخیر در اخبار روز امده!
واشنگتن پست مینویسد این ویروس زنده نیست ، مخفی در پوسته پروتئینی زندگی میکند ، به همین دلیل نمی توان انرا کشت ، به همین دلیل روی فلزات و کارتن و هر چیز غیر زنده ای هم میتواند مدت طولانی بماند . تا روزی که وارد سیستم تنفسی بشر شود و انوقت از پوسته بیرون میاید ، ماشین سلول سازی بدن را جیره خوار خود میکند ، به کار میگیرد ، کاملا مثل سلول سالم بدن عمل و تکثیر میکند . هیچ ویروسی تا کنون اینقدر پیشرفته نبوده و مخفی عمل نکرده . نقطه مثبت این است که این ویروس نمی خواهد میزبان را بکشد ، بنابراین کشته ها از عوامل ساید افکت (جنبی) می ایند . به همین دلیل با قابلیت پخش بسیار وحشتناک درصد کشتار ان کم است .
بنظر من هم ؛ همه چیز در اوضاع و احوال کنونی کشور ، برای انجام یک کودتای موفّق مهیّاست فقط همانطوری که اشاره شد ، آن چهره و شخصیّتِ رضا شاهی به چشم نمی خورد .
نیروهای مسلح جیم الف، چه ارتش و چه سپاه، یک نیروی مسلح اخته و بی هویت و فربه و فاقد منش نظامی است و ژنرالهای آن همگی در چاپلوسی و ابراز ارادت به مقام اوزما و همچنین زیر آب زدن یکدیگر از هم سبقت می گیرند. اختگی ارتش از زمانی شروع شد که در نظام پادشاهی، شیعه ایست ها و اعضای موتلفه و حجتیه و لاتهای مذهبی و بچه هیئتی ها در آن نفوذ کردند و سالها از درون آن را به گندیدگی کشاندند و آماده تحویل به انقلابیون.
کودتا به معنی متعارف آن یعنی سرنگونی یک رژیم توسط نظامیان بعید است، البته برقراری حکومت نظامی به فرماندهی فیلد مارشال خامنه ایی و سپردن همه قوا به این لاتهای نظامی-مذهبی امکان پذیر است.