فرد صابری- برای روشن شدن اتفاقات سیاسی امروز باید به تغییر تحولات چهار دههی گذشته نگاهی عمیق داشت. بعد از فرو پاشاندن رژیم مدرن و دوستدار غرب در ایران، به وسیلهی دموکراتهای چپ آمریکا و اروپا، سیاست بینالمللی سلسلهوار به سمت یک نابکاری سیاسی و اقتصادی جهت گرفت.
در همین راستا چین که از زمان دنگ شیائوپینگ Dang Xiaoping رهبر حزب کمونیست با سیاستی بسیار ماهرانه، در مناقشات سیاسی به رواج فساد و رشوه در کشورهای مختلف پرداخت و اکثر دنیا را بدون اینکه دخالتی مستقیم در سیاست آنها داشته باشد؛ جوامع مدرن و صنعتیشان را به اقتصادِ رشوهایِ خودآلود و سقوط اخلاق سیاسی از همینجا آغاز شد.
چین گسترش فساد را ابتدا با دموکراتهای چپِ آمریکا شروع کرد. بسیاری از دانشگاهها و مراکز پژوهشی و سیاستمدارانِ چپ را به فساد و رشوه وارد نمود و حتی نزولِ اخلاقی- اقتصادی چشمگیری در کرسیِ دانشگاههای معتبر آمریکا از قبیل پن، پرینستون، کلمبیا و استنفورد و… به وجود آمد؛ چنانچه اکثر کتابهای دانشگاهیِ این کشور در چین تهیه شد.
در کنار این موضوع عوامل حکومتهای تروریستپروری مانند جمهوری اسلامی، به کرسیهای مهم این دانشگاهها دست یافتند و مهمتر راه در کنگرهی آمریکا برای اسلامیستهای «آنتی سمیتیسم» باز شد. ایلهان عمر و رشیده طلیب از نمونههای بارزی هستند؛ تا بتوانند سیاستهای خود را از طریق آنها به جامعهی غربی دیکته نمایند.
اگر به شرکتهای چندملیتی هم نگاهی کنید، چین با فساد و رشوهی سیستماتیک همهی آنها را نیز در این سالها به دست گرفته است. البته در دوران صدارت جمهوریخواهان سعی شد که با این فساد و رشوهخواریها مبارزه شود؛ ولی چین از طریق کشورهای دیگر با فشار بر مرکز قدرت- واشنگتن- همواره سعی داشته تا قدرت زیادتری در جامعه آمریکا به دست آورد و مقابلِ سیاستهای ارزشی ایستادگی نماید چنانکه چینیها تا آنجا پیش رفتند که قسمتی از هالیوود را هم در دست خود گرفتند و با فساد و رشوه سیستماتیک، فیلمسازی را درهم پاشیدند و با تولید فیلمهای بیمحتوا باعث شدند آثار ارسالی از جمهوری اسلامی به اسکار دست یابد.
در خصوص خبرگزاری و خبرنگارها نیز همین قاعده غالب گردید. ورشکستگان بدهنجار این زمینه را هم با فساد و رشوه چنان درنوردیدند که اکثر این خبرنگاران و خبرگزاریها که باید بر مدار اصل بیطرفی حرکت میکردند با نمایش و دروغ پراکنی و اخبارهای زرد، دنیا را به سوی پرتگاه سیاسی- اقتصادی بردند و امروز مردم دنیا با آن روبرو هستنند.
با روی کار آمدن دولت تازه در آمریکا و سیاستهای ارزشی- ملیگرایی لیبرال- با شعار اول آمریکا، به معنای اینکه دنیا باید بداند حقیقت یک سیاستمدار از آنِ مردم و مردم از آن سیاستمداران است. بعد از این بود که، سیاستهای ارزشگذار فساد و رشوههای پشت پردهی چین و همراهانش یکی پس از دیگری برملا و خشم آنها را برانگیخت.
این مهم بیانگر این امر است که فساد و رشوهها چقدر گسترده بوده و به همین دلیل رئیس جمهور آمریکا با برپا کردن کمیتههای حقیقتیاب توانست دست چین را در این فساد با رشوههای گسترده رو کرده و گمرکیِ سنگینی را برای وارد کردن اجناس چینی در آمریکا تصویب نماید.
یکی از برآشفتگیهای دموکراتها در عرض این سه سال و نیم بعداز- با به کرسی نشستن رئیس جمهور ترامپ- همین دلیل است که آنها دائم چوب لای چرخ پرزیدنت زیرک گذاشته تا او نتواند فساد و رشوهی گستردهی زمان اوباما را برملا سازد اما در آخرین مورد دونالد ترامپ از کمک سه و نیم میلیاردی دولت اوباما به دانشگاه ووهان چین پرده برداشته تا بار دیگر دموکراتها را در کنج رینگ قرار دهد.
رفقای ورشکستهی جمهوری اسلامی در آمریکا هر روز دسیسهای دروغین و بیمحتوایی برای دولت وقت آمریکا ایجاد کرده تا جلوی آگاهی دادن به مردم آمریکا و جهان را بگیرند تا شاید بتوانند مقابل سیاستهای ملی- لیبرال رییس جمهور و جمهوریخواهان ایستادگی و آنان را از سیاستهای ارزشی منحرف نمایند ولی هربار تیرشان بر سنگ نشسته است.
چین از طریقِ چند همراه فاسد خود مانند جمهوری اسلامی در بیرون از مرزهای آمریکا سعی دارد از طریق چپهای دموکرات، دائم فشار سیاسی به دولت کنونیِ آمریکا وارد نماید، تا رئیس جمهور آمریکا نتواند در رقابتهای انتخاباتی آتی پیروز گردد؛ نمونهی این فعالیتها را میتوان در روزهای گذشته عینا مشاهده کرد که تلاش برای برداشتن تحریمهای رژیم تروریستپرور جمهوری اسلامی بود.
عدهای از سیاستمداران ورشکستهی چپِ دموکرات در آمریکا و حامیانشان در اروپا همصدا با حسن نصرالله و لابیهای رسوای جمهوری اسلامی طیِ نامهای به دولت آمریکا، خواستار لغو این تحریمهای هوشمند علیه عاملان ویرانیِ ایران شدند.
بیهیچ شبههای پشت این اعتراضات و نامهنگاریهای تکراری و انحرافی، فساد و رشوهی سیستماتیکِ چین قرار دارد و این چهرههای فاسد هر روز در بین انظار و سیاستمداران ملیگرای لیبرال که با مردم همراه هستند، متنفرتر خواهند شد.
از سوی دیگر اتحادیهی اروپا و بیشتر کشورهای این اتحادیه در همراهی با دموکراتهای چپ در آمریکا، تمام زندگی روزمره و خبرگزاریهای دولتی و شرکتهای چندملیتی این کشورها، به اهرمی علیه سیاستهای ارزشمدارانهی دولت آمریکا شده، در صورتی که اروپا در بحبوحهی وخیمِ کُرونا قرار گرفته و تا آنجا پیش رفته که حتی مرزهای خود را بر روی یکدیگر بسته و قادر نیستند لوازم پزشکیِ اولیهای مانند: ماسک یا دستگاه اکسیژن برای همدیگر ارسال نمایند.
به دنبال همین مسئله، چین در روزهای گذشته به تهدید روی آورد که اگر فرانسه به قرارداد (G5) شرکت هواوی چین پاسخ مثبت ندهد چین ماسک به این کشور صادر نخواهد کرد تا سقوطِ «اقتصاد سیاسی» اروپا بیشتر از هر زمان دیگری خود را نشان دهد.
از آنجا که پایه و زیر بنای هر کشوری اقتصاد است، اگر سیاست درست عمل ننماید اقتصاد هم واژگون خواهد شد. به همین دلیل سیاست گوش به فرمان اقتصاد کوتاهمدتِ گلوبالیسمِ مدل چینی، امروز خیلی از سیاستمداران را به جنگ بدون تانک و تفنگ سوق داده است.
با وجود این هنوز رسانههای دولتی بعضی از کشورهای اروپایی گلوبالمحورِ چینی، دست از تبلیغات منفی علیه سیاستهای ارزشی ملی- لیبرال دولت آمریکا به دلیل نفوذ و وابستگی اقتصادی این کشورها برنداشته و اروپا چنان به چین گره خورده که چین بسان گرگی در میان گله بعضی از کشورهای اروپایی را بلعیده است.
امروز با همهگیر شدن ویروس کُرونا، دندان طمع امپریالیسم خلقی چین برای شرکتهای مادر اروپا تیز شده تا به قیمت نازل به خرید سهام آنها بپردازد. در همین روزهای اخیر زمزمهی خرید اوراق بهادار کشورهای اروپایی در بانکهای چین به گوش رسیده که، اقتصاد چینی آنها را نشانه گرفته و گویای همان گلوبالیسمی است که به امپریالیست اقتصادی دنیا مبدل شده است.
در نگاهی دیگر نیز خطر جنگ و فروپاشی اتحادیهی اروپا محتمل است. دولت آلمان به عنوان اقتصاد اول اروپا و یکی از تصمیمگیرندههای اصلیِ این اتحادیه، در روزهای گذشته این شبهه را به میان آورده که شهروندان اتحادیهی اروپا باید با حداقلها زندگی کنند و همین باعث نگرانی بسیاری از کشورهای اروپایی نسبت به خطر شورشهای کور داخلی شده است.
چین که اقتصاد بیشتر کشورهای خاورمیانه را در دست دارد و عملا این کشورها را به زبالهدانی اجناس بنجل و غیربهداشتی تبدیل کرده، از کنترل بهداشت جهانی خارج بوده و حتی سیاستمداران این سازمان در فساد و رشوهی چین غوطهور هستند و عملا ایران را نیز به واسطهی وجود ملایان مستعمرهی خود درآورده است.
از آنجا که رژیم تبهکار در ایران گوش به فرمان چین به شمار میآید، هر امری که چین دستور دهد رفقای راهزنشان در ایران بلافاصله اطاعت کرده و در همین مسیر، ایران را به عنوان پلی برای انتقال ویروس کُرونا به غرب مورد استفاده قرار داد.
تئوریسینهای نظام فاسد جمهوری اسلامی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی، مدل چینی- اسلامی را پیاده نمودند و آن را از جزیره کیش به عنوان منطقهی آزاد شروع نمودند و در نهایت به تسلط کامل چینیها بر این منطقه و حتی بخش شیلات گردید که با همراهی برادران قاچاقچیِشان به غارت منابع و لطمه بر صیادان ختم شد.
جمهوری اسلامی که ایران را به یکی از فاسدترین کشورهای جهان در سازمان ملل تبدیل کرده، همچنان در حمایت از فساد مکتبی چین در سازمان ملل به شکل یک رای مثبت برای آنها درآمده و به همین دلیل است که خبرنگاران و خبرگزاریهای چپ در آمریکا و اروپا کوچکترین پشتیبانی از مردم ایران به عمل نمیآورند و دائما از جمهوری تروریستی و ایادی آن به حمایت پرداخته و به عنوان مشتهای گره کردهی تریبون نماز جمعه علیه آمریکا و اسرائیل در خارج از ایران عمل میکنند.
به هر روی، دنیا در حال تغییر و پوستاندازی است. طبعا برای عوض شدن و ورود به آن اتفاقات اساسی روی خواهد داد تا نظم نوین جهانی تثبیت گردد. این تغییرات آغاز شده و دنیا به سوی ملیگرایی لیبرال با شکست گلوبالیسم قدم برداشته که علاوه بر آنکه اروپا و چین تاوان سنگینی خواهند پرداخت، رژیم تبهکار نیز در این نظم جایی نخواهد داشت و محتوم به سقوط است.
در سال ۲۰۱۶ شرکت چینی کوسکو بندر بزرگ «پیره» یونان را خریده و ایتالیا امسال به “جاده های ابریشم جدید” ، برنامه عظیمی از سرمایه گذاری چینی در زیرساخت های خارج از کشور پیوست
نگارش با فهم منطقی از ارزشهای بنیادین دموکراسی
به واقعیتهای حوادث هولناک چنددهه اخیر توسط چین کمونیست که جهان را به به انحطاط کشانده واکنون پسا کرونا رهبران کشورها بابازیافت هویت خویش وبافهم اثرات مخرب چین کمونیسم به اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی و نظامی خویش از فساد خویش راسوی میدهند
امکان متلاشی شدن اتحادیه اروپا و فروپاشی نظام مستبد
جمهوری اسلامی و برقراری یک رژیم لایک در ایران
بایددید