تأملات بهنگام؛ دانیل دفو، نویسنده‌ی جاسوس

- دانیل دفو، نوشتن رمان را در دوران سالمندی و در انتهای دهه ششم عمرش جدی گرفت و در پنجاه و نه سالگی، مشهورترین اثرش «رابینسون کروزو» را منتشر کرد. این داستان، با روایت اول‌شخص و از زبانی راوی/ قهرمان به شرح وقایع کشتی‌شکستگی، آوارگی و انزوای طولانی رابینسون در جزیره‌ای متروک در منطقه کارائیب (ونزوئلا) می‌پردازد.

جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ برابر با ۲۴ آپریل ۲۰۲۰


یوسف مصدقی- روز ۲۴ آوریل ۱۷۳۱ میلادی، دانیل دفو (Daniel Defoe) داستان‌نویس، مورخ، روزنامه‌نگار، بازرگان، دگراندیش و جاسوس بریتانیایی در سن هفتاد سالگی درگذشت. عمده شهرت او در عصر حاضر، به خاطر نوشتن داستان «رابینسون کروزو» (Robinson Crusoe) است که آنهم از سر اتفاق، نخستین بار در ۲۵ آوریل ۱۷۱۹ منتشر شد.

نخستین نسخه رابینسون کروزو؛ لندن؛ ۱۷۱۹

این کتاب، به عنوان اولین رمان مدرن زبان انگلیسی شناخته می‌شود. بسیاری از نظریه‌پردازان ادبی، رابینسون کروزو را حامل تمامی خصوصیات یک اثر ادبی مدرن می‌شمارند و این کتاب را بیش از دُن‌ کیشوت (Don Quixote) سروانتس و ژیل بلاس (Gil Blas) لوساژ، شایسته عنوان نخستین رمان مدرن تاریخ ادبیات جهان می‌دانند. فارغ از اینکه کدام یک از آثار ذکر شده را لایق این عنوان بدانیم، نمی‌توان منکر شد که وجه تمایز آثار دفو از نوشته‌های سروانتس و لوساژ، حضور عنصر واقعیت(Reality) در تمامی مکتوبات اوست.

دانیل دفو، باشنده جغرافیا و دورانی بود که در آن اندیشمندانی چون آیزاک نیوتن، جان لاک و دیوید هیوم روزگار می‌گذراندند و جهان را «چنانکه هست»، می‌شناختند و می‌شناساندند. دفو هم از هوای آن زمانه تنفس می‌کرد و از این رو بجای دل بستن به خرافات دینی و قصه‌های جنّ و پری، بنیاد داستان‌ها و مقالاتش را بر «مشاهده» و «شواهد تجربی» گذاشت و به اندازه‌ی توان خود فهم خوانندگان آثارش را از دنیای اطراف‌شان، وسعت بخشید.

ایام جوانی و میانسالی دانیل دفو، همچنین مصادف با رشد صنعت کشتی‌سازی و پیشرفت دریانوردی در انگلستان بود. این مسئله موجب تفوق استعمار بریتانیا بر دیگر دولت‌های استعمارگر اروپایی شد. دانیل جوان هم از تأثیر این ماجرا برکنار نبود و بخشی از ایام شباب را به ماجراجویی‌هایی گذراند که در نهایت پایش را به دستگاه جاسوسی امپراتوری در حال ظهور کشاند.

مهمترین موضوع سیاست داخلی انگلستان در سال‌های پایانی قرن هفدهم و دهه نخست قرن هجدهم، مسئله اتحاد دوباره با اسکاتلند و ایجاد پادشاهی بریتانیای کبیر (Kingdom of Great Britain) به عنوان یک اتحادیه انگلوساکسون پروتستان در برابر اروپای غالبا کاتولیک بود. طی این سال‌ها، دانیل دفو تحت زعامت روبرت هارلی (Robert Harley) وزیر کابینه (و احتمالا رئیس دستگاه خفیه‌ای که بعدها اینتلیجنس سرویس خوانده شد) به اسکاتلند رفت و با هویت‌های مختلف به جاسوسی و کوشش در جهت اتحاد اسکاتلند و انگلستان پرداخت. دامنه فعالیت‌های او در آن ایام، جدا از جاسوسی، به نوشتن مقالات، خطابه‌ها و رسالات کوتاه در دفاع از اتحاد- البته با اسامی مستعار متنوع- هم رسید. این فعالیت‌ها، چند باری کار او را سخت کردند و جانش را به خطر انداختند. او در این دوران، طعم زندان و تمشیت را هم چشید که اینهمه، مایه بسیاری از وقایع رمان‌های آینده او شدند.

پس از اتحاد اسکاتلند و انگلستان، دفو تاریخ‌نویس ماجرای شکل‌گیری این اتحاد شد و کتابی خواندنی در باب کوشش‌های صد ساله‌ برای تشکیل اتحادیه بریتانیای کبیر نوشت. بنای این تاریخ بر مشاهدات، اسناد و آمار به علاوه تجربیات نویسنده قرار گرفت و از این رو، توجه به حقایق مسلّم (Facts) مبنای نوشتن آن بوده است. علاقه او به مشاهده و ثبت وقایع بر مبنای شواهد عینی، پیش از این در اثر دیگر او «توفان» (The Storm) به روشنی ابراز شده بود. «توفان» که نخستین کار تحقیقی در عرصه روزنامه‌نگاری مدرن است، به وقایع و حوادث توفان سهمگینی می‌پردازد که در هفته پایانی نوامبر ۱۷۰۳ میلادی بریتانیا را در نوردید و همچنین شهر لندن را در هم کوبید. این توفان که دفو آن را «عظیم‌ترین توفان ثبت‌شده تمام دوران‌ها» نامیده است، با تحقیقات گسترده دفو و با گردآوری جزئیات فراوان و ثبت مشاهدات خیل عظیمی از شاهدان آن واقعه، به روشی تجربی مورد بررسی قرار گرفت و در تاریخ ثبت شد.

دانیل دفو، نوشتن رمان را در دوران سالمندی و در انتهای دهه ششم عمرش جدی گرفت و در پنجاه و نه سالگی، مشهورترین اثرش «رابینسون کروزو» را منتشر کرد. این داستان، با روایت اول‌شخص و از زبانی راوی/ قهرمان به شرح وقایع کشتی‌شکستگی، آوارگی و انزوای طولانی رابینسون در جزیره‌ای متروک در منطقه کارائیب (ونزوئلا) می‌پردازد. این داستان البته از میانه آن با حضور بومی بینوایی که «جمعه» نامیده شده و به نوکری رابینسون مفتخر می‌شود، رنگ و بویی دیگر می‌یابد. طرح اصلی این رمان از ماجرایی واقعی الهام گرفته شده که بر آلکساندر سلکرک (Alexander Selkirk) ملوان اسکاتلندی (بعدها افسر نیروی دریایی بریتانیا‌) گذشته بود. فارغ از خصلت نخستین‌بودن و ظاهر ماجراجویانه و جذاب این داستان، آنچه آن را در تاریخ ادبیات جهان ماندگار کرده است، ظرفیت آن برای پذیرش تفسیرهای فلسفی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که اندیشمندان دو قرن اخیر بر آن بار کرده‌اند.

مشهورترین این تفاسیر، صورت‌بندی کارل مارکس- فیلسوف و اقتصاددان آلمانی- از داستان رابینسون کروزو است. مارکس در بخش چهارم از فصل نخست جلد اول کتاب «سرمایه» (Capital) ذیل عنوان «خصلت بت‌پرستانه (Fetishism) کالا و راز نهفته در آن»، در نقد نظریه‌پردازان اقتصاد سیاسی کلاسیک که مدل زندگی منزوی رابینسون کروزو را بهترین وضعیت ممکن برای توضیح برآمدن «اقتصاد بازار» (market economy) از دل «وضعیت طبیعی» (state of nature) می‌دانستند، قلمفرسایی می کند.

مارکس اتفاقا رفتار رابینسون کروزو را غیرطبیعی و نمونه سرمایه‌داری بورژوا قلمداد می‌کند و با اشاره به اینکه رابینسون با علم و اطلاع از ارزش «کار» (labour) خود در فعالیت‌های مختلفی که برای زنده‌ماندن انجام می‌دهد، آنها را از هم تفکیک می‌کند و برای هر یک ارزشی جداگانه قائل می‌شود، بر این نکته انگشت می‌گذارد که رابینسون کروزو تصمیم می‌گیرد تا وقت هر کاری را محاسبه و مدیریت کند (تقسیم وقت خصلت اقتصاد بورژوایی است). مارکس با لحنی طنزآمیز به این موضوع اشاره می‌کند که میان اشیائی که رابینسون از کشتی شکسته‌اش نجات داده و به جزیره آورده است، یک ساعت، یک دفتر حسابداری، یک قلم و مرکب هم هستند. او با ثبت اموال و کالاهایی که از کشتی با خود آورده در دفتر کذایی، میزان ثروت خود را ارزیابی می‌کند. در نهایت، مارکس مجموعه فعالیت‌های مختلف رابینسون را نه تنها شخصی و منزوی نمی‌داند بلکه بر اساس رفتار او، بخشی از این فعالیت‌ها را اجتماعی و برای تولیدات آینده فرض می‌کند. نقد مارکس درواقع به این موضوع است که برخلاف نظر اقتصاددان‌های بورژوا، ما با یک رابینسون منزوی در جزیره روبرو نیستیم بلکه ما با رابینسون‌های مختلفی روبرو هستیم که در اتحاد با یکدیگر خصلت اجتماعی تولید ارزش را در تولید نشان می‌دهند که توسط رابینسون میرزابنویس بورژوا در دفتر حسابداری ثبت می‌شوند.

بجز مارکس، بسیاری دیگر از اهل اندیشه هم به ابعاد مختلف داستان رابینسون کروزو پرداخته‌اند و به ویژه خصلت‌های استعماری آن را کاویده‌اند. مشهورترین نقل قول در این باره از قلم جیمز جویس تراویده که چنین است: «او [رابیسون کروزو] نمونه حقیقی استعمارگر بریتانیایی است…»*

به اصل سخن برگردیم؛ اگر طبیعت جاسوسی را مخفی‌کاری و جوهر نویسندگی را بیان آزاد و بی‌مرز بدانیم، کمتر پیش می‌آید که این دو خصیصه در یک انسان جمع شوند. در صد سال اخیر، نویسندگانی چون گراهام گرین (Graham Greene)، جان لوکاره (John le Carré) و حتی یان فلمینگ (Ian Fleming) کمابیش در این مقام قرار گرفته‌اند. دانیل دفو اما نخستین این طایفه است و تا به امروز مهمترین و اثرگذارترین نویسنده از این گروه به شمار می‌آید هرچند که او در هیچیک از آثارش اشاره‌ای به سابقه‌اش در جاسوسی‌ نکرده است. او جایگاهی یگانه در تاریخ ادبیات جهان دارد و آنچه از زندگی پرماجرایش حاصل شده، هنوز خواندنی و آموختنی است.


*«He is the true prototype of the British colonist…»

**در این مقاله، از ذکر باقی آثار دانیل دفو پرهیز شد. آثار مهمی چون «وقایع‌نگاری سال طاعون»، «مل فلاندرز» و «کلنل جک» هر کدام شایسته مطلبی جداگانه هستند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=193742

2 دیدگاه‌

  1. علی

    بسیاری از نویسندگان انگلیسی با سازمان اطلاعات این کشور همکاری کرده و به توصیه آن کتاب نوشته اند.سامرست موام و جرج اورول هم از این دسته اند.حال اگر کسی به این نکته اشاره کند احتمالا چماق تئوری توطئه را بر سرش خواهند کوفت.

  2. توماس جفرسون

    شاید بی ربط به تاریخ پرتلاطم و تو سعه طلبانه کشور United Kingdom of Great Britain نباشد اگر یاد آوری شود که در چنین روزی در سال ۱۹۸۱، آزادیخواه ایرلندی و نمایند پارلمان بریتانیا از حوزه انتخاباتی فرمانا ،‌بابی سندز ، در حالیکه در اثر اعتصاب غذا بینایی خود را از دست داده و از اجرای عدالت نا امید شده بود، از پذیرش فعالان حقوق بشر در سلول اش خود داری کرد. او ده روز بعد در سن ۲۷ سالگی درگذشت.

Comments are closed.