روبرت بامبان – ویروس کُرونا در شهر ووهان مرکز آزمایشهای دولتی چین جهت تکثیر تولید شد. این ویروس در خانواده ویروسهای کُرونا، نوع چهارم آن است و به نام کووید۱۹ شناخته میشود.
نخستین گروه پزشکان چینی هنگامی که بار اول از این ویروس مطالبی را در رسانههای پزشکی ووهان نوشتند، ۸ تن از آنها ممنوعالقلم و جریمه شدند، معاون آزمایشگاه گم شد و رئیس پروژه هم مُرد!
در پی این ماجرا، کشورهای غربی از چین و سازمان جهانی بهداشت در مورد ویروس کُرونای جدید پرسش کردند. پاسخ چین و سازمان جهانی بهداشت یکسان بود: «این ویروس تنها از «حیوان به انسان» سرایت میکند، همهگیر نیست، و در این مورد از خفاش مُرده به انسان سرایت کرده است».
اما در همان روزها بازیهای ارتشهای جهان در ووهان برگزار میشد؛ مقامات آمریکایی متوجه اوضاع نابسامان شهر شدند و به دولت آمریکا خبر دادند که باید مطلب و موضوع بسیار جدی در کار باشد.
دولت آمریکا تحقیق کرد و دید رئیس سازمان بهداشت جهانی که یک پزشک اهل حبشه است از سوی چین کاندیدای این مقام شده و روابط بسیار نزدیک با دولت پکن دارد؛ چین بزرگترین سرمایهگذار در حبشه است و درواقع به عبارتی، به مالک اصلی حبشه تبدیل شده است.
دولت آمریکا در حالی که هنوز یک بیمار کُرونایی در آمریکا نبود، مرزهای هوایی با چین را بست و دوباره از چین در مورد ویروس کُرونا اطلاعات خواست، ضمن آنکه درخواست کرد که متخصصان ویروسشناسی آمریکا برای تحقیق به چین بروند.
چین رسماً اعلام کرد اجازه ورود به متخصصان آمریکایی را نخواهد داد و دوباره اعلام کرد که ویروس «از انسان به انسان» سرایت نمیکند و این تحقیق قطعی است.
چین به مدت شش هفته پافشاری میکرد که ویروس مانند سرماخوردگی است و چند روز بیشتر دوام نمیآورد.
در همان روزها نهادهای اطلاعاتی آمریکا و انگلستان متوجه شدند که از دو سال پیش چین از تمام کشورهای جهان ماسک بینی و دهان میخرد و در تلاش برای تولید لباسهای آزمایشگاهی و بیمارستانی و دیگر وسایل ویژه در این زمینه است. ارقام نشان میدهد که بیش از همهگیر شدن و پخش ویروس در جهان، چین صدها هزار ماسک از سراسر جهان خریده بود و امروزه همان ماسکها را گرانتر به کشورهای جهان، از جمله آمریکا و اروپای غربی میفروشد.
سرانجام چین به جهانیان اعلام کرد که توانسته محل اصلی سرایت ویروس از خفاش به انسان را در مرکز ماهیفروشان شهر ووهان پیدا کند، اما چند روز پس از این ماجرا، اتحادیه ماهیفروشان ووهان به جهانیان خبر داد که «خفاش» در این مرکز ماهیفروشی به فروش نمیرسد و نوع خفاشی که اعلام شده اصلاً در ووهان پیدا نمیشود.
هنگامی که مقامات آمریکایی گفتند، مشخص شده که دولت چین پنهانکاری میکند، در همان روز در روزنامه رسمی دولت چین یک مقام ارشد وزارت خارجه مقالهای نوشت با عنوان «چین میتواند آمریکا را در دریای ویروس کُرونا غرق کند».
چین مطالبی مشابه نیز به اروپا گفته بود که این ویروس پدیده جدی و جدیدی نیست و مانند سرماخوردگی خفیف است، پس اروپاییان هم مسئله را جدی نگرفتند. اما مسافرت چینیهای مبتلا به ویروس کُرونا به شمال ایتالیا و آلودگی آنها دمار از کشور ایتالیا در آورد. همزمان همان بیماران چینی که بیشترشان مهندسان و عوامل سرمایهگذاران چینی در شمال ایتالیا بودند، خود با سرمایهگذاریهای شخصی به خرید ملک و زمین پرداختند. انتخاب اولیه «ایتالیا» هم جالب است چرا که در فرهنگ روزانه ایتالیاییها، در آغوش گرفتن، بوسیدن و روز را به صورت گروهی و دستجمعی سپری کردن، متداول است.
اسپانیا، کره جنوبی و چندین کشور دیگر نیز زیر ضربات سنگین ویروس قرار گرفتند. متخصصان آمریکایی از همین کشورها بود که امار درستتری به دست آوردند و با ماهیت ویروس کُرونای صادراتی چین بیشتر آشنا شدند.
اما اصلاً چرا ماجرا به این مرحله کشید؟ در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، چند نفر چینی که به کاخ سفید نزدیک بودند، به رئیس جمهوری پیشنهاد دادند، که او سرمایهگذاران آمریکایی را برای سرمایهگذاری در چین تشویق کند. دو دلیل نیز برای این کار مطرح کردند که ظاهراً از نظر تجاری منطقی بود.
نخست آنکه در چین حقوق کارگران بسیار ارزانتر از آمریکاست، و دوم آنکه در چین اتحادیه کارگری تحت کنترل شدید حزب کمونیست و دولت است و همه امور تحت نظر و زیر چتر آنها قرار دارد. در همان حال دولت چین همه گونه کمک به سرمایهگذاران خواهد کرد.
تا آن زمان صادرات چین به اقلامی مانند مداد و نوشتافزار، پیراهن و جوراب و از این قماش محدود بود و فنآوری چینی در جهان بسیار بیارزش محسوب میشد. اما چینیها از طریق همین سرمایهگذاران خارجی توانستند به اروپا و آمریکا راه پیدا کنند و دانش و فنآوری غرب را «بدزدند» و از آنچه به دست آورده بودند به شکل تقلیدی «اجناس بنجل» چینی را بهتر و کاملتر کردند بطوری که مورد قبول مصرف کننده غربی باشد تا جایی که بیش از ۶۰ درصد صادرات دنیا در دست چین قرار گرفت.
دولت جمهوریخواه کنونی در آمریکا، خطر را احساس کرد، مخصوصاً وقتی روشن شد که در سال ۲۰۰۸ میلادی با تشویق دولت وقت، تمام نهادهای بزرگ داروسازی از جمله «آنتی بیوتیک» را در چین تولید میکنند، و این مهم همیشه در میان مقامات امنینی مطرح و به دولت هشدار داده میشده که باید در انتظار عواقب این مسئله بود. در سه سال گذشته بخشی از تولیدات دارو از چین به ایرلند منتقل شد و گفتگوهایی بین آمریکا و هند صورت گرفت که تولیدات به کشوری که با غرب دوستی دارد و نزدیکتر است انتقال یابد.
چین به دنبال آن بوده و هست که بتواند «تولیدات صادراتی» با سرمایه دیگر کشورها در چین را به ۸۰ درصد برساند. پس در پانزده سال اخیر به انواع راههای غیرنظامی متوسل شده تا به هدف خود برسد، از جمله تحقیقات میکروبی و ویروسی که به هنگام نیاز، جهان را گرفتار کند. از نظر نظامی نیز سعی بسیار کرد اما نتوانست به تکنولوژی غرب دست یابد. با این حال طرح حملات «نقطهای» اتمیرا همچنان در دستور کار خود دارد.
امروز پس از حملات ویروس چینی به تمدن غرب
چین پیش از حمله ویروسی کُرونا، احتمالات و ممکنات و واکنشها را در جوامع مختلف و در نظامهای گوناگون بررسی کرده است.
نخست، دادن اطلاعات نادرست به غرب از طریق مقامات بهداشتی چین و سازمان بهداشت جهانی، بطور کلی کشورهای غربی را غافلگیر کرد،
دوم، چینیها با همکاری دو کشور همپشت و همپیمان خود یعنی جمهوری اسلامی ایران و دولت روسیه، اطلاعات گمراهکننده به رسانههای مجازی تزریق کردند، و تا آنجا که توانستند و میتوانند مردم را گیج میکنند تا مردم آرامش و آسودگی فکری نداشته باشند.
سوم، به علت شیوع ویروس کُرونا بسیاری از مردم از رفتن به بیمارستان برای سایر امور پزشکی خودداری میکنند و همین امر باعث میشود بسیاری از بیماریها که اصلاً ارتباطی با ویروس چینی ندارد، شناسایی نگردد و یا دیر شناسایی شود که خود این مسئله در بلندمدت باعث مرگ دههاهزار نفر در کشورهای جهان میشود.
یکی از راههای جلوگیری «موقت» از گسترش ویروس «خانهنشینی» است. در غرب و کشورهای دموکراتیک (اروپای غربی) مردم در جوامع برای گذر زندگی باید کار کنند و خرج کنند و در هنگام بازنشستگی نیز آنچه مالیات پرداختهاند بطور معقول با برآوردهای خاص بازپرداخت میشود که البته خدمات درمانی و بهداشتی را نیز شامل میشود. روز ۲۳ آوریل ۲۰۲۰ اعلام شد که در آمریکا بیش از ۲۳ میلیون نفر از کار بیکار و خانهنشین شدهاند، پس ضربه اقتصادی کلانی که چین وارد کرده است چنان است که کمر بزرگترین قدرت اقتصادی جهان را شکسته و دولت آمریکا به ناچار در «حباب» قرار گرفته است چنانکه شریکان اروپایی و آسیاییاش نیز با این دو پرسش اصلی که تا کی میتوان مردم را در خانه به شکل امن نگهداری کرد که اثرات روحی و روانی، تضادهای روزمره در خانواده، مشکلات مالی، نظام و عمران سازه اجتماعی را بهم نریزد، و با امواجی از تظاهرات، شورش و حتی جنگهای داخلی مواجه نگردد؟ دوم آنکه بر چه مبنایی مقامات بهداشتی اعلام میکنند که تا ۱۸ ماه دیگر واکسن این ویروس پیدا خواهد شد و در دسترس مقامات بهداشتی قرار خواهد گرفت؟ هیچ دلیلی نیست، که بطور یقین به ما بگوید، واکسنی اصلاً کشف خواهد شد! بسیاری از ویروسها اصلاً واکسن ندارند!
انچه از اهم موضوعات است، نخست مدیریت جبههها در انواع امور کشورداری در غرب، آمریکا، انگلستان، فرانسه و… است که بطور کلی با صلابت بهتر عقلانی و به شکل حرفهای انجام میگیرد، اما در تمام کشورهای دموکراتیک از جمله آمریکا، طیف گمراهکننده موسوم به لیبرال و درواقع چپ افراطی بجای همکاری با دولت، مدام با نیش زهرآگین خود و افکار آلوده به ایدئولوژی سیاسی، امور و کارها را که برای سلامت مردم لازم و ضروری است، به عمد تخریب میکند.
نکته دیگر درباره ویروس چینی کُرونا و اثرات آن در جوامع و اقلیمهای مختلف، متفاوت است. شرایط طبیعی و اقلیمی در جهان یکسان نیست، همانگونه که سازه و ساختار جوامع یک شکل نیست. شاید آنچه بهداشت درست در بنگلادش تلقی میشود، در فرانسه اصلاً بهداشت محسوب نشود، از این رو باید قبول کنیم که کشورها باید مرزهای خود را سخت محافظت کنند تا ویروس از کشورهای همسایه و یا از قارههای دیگر وارد خانه یا «کشور» آنها نگردد.
بر اساس برآورد و بررسی اولیه باید گفت که روند و روش زندگی بر اثر ویروس چینی کُرونا، چرخشهای فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را در تمام جهان ایجاد خواهد کرد.
اما پدیده ویروس چینی، بهموقع و پس از نشست و اُفت اولیه و پیش از اوجگیری موج دوم و یا سوم آلودگی، از سوی ۱۸۵ کشور زیر پرسش خواهد رفت و تنش به حد اعلا و به اوج خود خواهد رسید؛ انواع تحریمها، فرار سرمایهها از چین، محدودیتها و حتی برخوردهای نظامی ممکن است صورت گیرد.
و مورد آخر در این یادداشت ماجرای نفت است. از دو سال پیش، چین طی توافقی با عربستان و دادن ۲۶ موشک قارهپیما به آن کشور یک قرارداد بزرگ نفتی با عربستان بست و ماهی ۱۰۰ هزار بشکه به ذخیره نفت نظامی خود افزود و روسیه و عربستان را در برابر هم قرار داد تا نفت را در «میدان» نبرد کمارزش کرد و سود اصلی را بُرد، اما با درایت و وساطت آمریکا، روسیه با عربستان آشتی کرد تا با کاهش تولید نفت تعادلی در عرضه و تقاضا ایجاد شود، با این حال زیانهای کلان مالی شرکتهای بزرگ نفتی موضوعی است که در آینده معلوم خواهد شد.
منابع:
۱-Peter Navarro: China ‘hoarded’ medical gear while hiding coronavirus
۲-Coronavirus: China Continues to Flood the World with Defective Medical Supplies
*دکتر روبرت بامبان استاد پیشین علوم اجتماعی دانشگاه «پپرداین» در شهر مالیبو