«گویم به تو ای شیخ، نمی‌مانی تو!»

سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ برابر با ۱۲ مه ۲۰۲۰


امیر امیری – یک پیام رهبر درمانده و یادی از امام دوم شیعیان دوباره روان‌گسیختگی کسانی را که همواره میان زمین و آسمان سرگردان هستند بیشتر آشکار کرد و توهم سیاسی‌شان را بیشتر عمیق و گسترده‌تر. این پیام اما پیش از هر چیز، نه بیانگر قدرت یک رهبر بزدل و نظام در حال سقوط‌اش، که نشانگر وضعیت آشفته اجتماعی و پریشان سیاسی است.

به نرمش قهرمانانه‌ای که دوباره ورد محافل سیاسی شده است نباید بیش از اندازه بها داد و آن را  با تاکتیک رژیم در آغاز مذاکرات هسته‌ای در سال ۱۳۹۲ یکی گرفت. شرایط جهان و موقعیت رژیم نکبت اسلامی در آن سال‌ها با وضعیت کنونی جهان قابل مقایسه نیست.

این طبیعت حکومت‌های دیکتاتوری است که همیشه با جهان خارج با چوب و هویج زندگی کنند و در داخل در قلمرو خویش با کمک تبلیغات و سرکوب، مردم را در حد شرکای سازش‌های پنهانی و به عنوان یک مصرف کننده سیاست‌های دروغین و ناظر بی‌اراده کاهش دهند که آماده‌اند به ازای برخی امتیازات، چشم خود را به ناخوشایند بودن اوضاع ببندند و مانع فروپاشی شوند.

نرمش قهرمانانه‌ای که در سال ۱۳۹۴ منجر به برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) شد در شرایطی آغاز شد که مردم دوران هشت ساله ریاست جمهوری‌ یک فرد مجنون و انتخابات جنجالی سال ۸۸ را پشت سر نهاده بودند. وضع معیشتی مردم با وجود درآمدهای افسانه‌ای آن سال‌ها، نه بهتر و نه حتی ثابت، که بدتر هم شده بود. اعتراضات کارگری و سایر طبقات اجتماعی و مطالبات صنفی آنان با سرکوب و زندان و شکنجه پاسخ داده می‌شد و به همان نسبت غارتگری و خروج سرمایه ملی توسط کاروان دزدان شیعه به خارج از ایران شدت می‌گرفت و خرید املاک در کشورهای همسایه افزایش می‌یافت. در چنین شرایطی «کلید ساز» کنونی با پیام تنش‌زدایی و شعار «نجات اقتصاد و تعامل با جهان» وارد یازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری شد. شرایط امروز ولی به کلی متفاوت است: چالش‎های کنونی از جنس دیگری هستند و جهان آهنگ نظم دیگری را کوک می‌کند. وضعیت رژیم به مراتب اسفناک‌تر و شباهتی به سال‌های پیش ندارد و موقعیت و اقتدارش در منطقه تحت نفوذش هر روز کمرنگ‌تر می‌شود.

اگر بشود از دلال بازی و داد و ستد و کارچاق‌کنی و بورس‌بازی کازینویی به عنوان اقتصاد نام برد، وضع اقتصادی کشور بغرنج و سفره مردم هر روز کوچک‌تر و نشانی از بهبود وضع دردناک موجود در دورنما مشاهده نمی‌شود. فقر و بیکاری بیداد می‌کند و از مرحله بحران عبور کرده است. قیمت دلار ابعاد نجومی‌ به خود گرفته است و تازه اقتصاددانان ام‌القرای اسلامی می‌خواهند با سیاست «از این ستون به آن ستون» با حذف چهار صفر از بی‌ارزش‌ترین پول ملی در جهان، دستگاه تنفس مصنوعی به اقتصاد ورشکسته و درمانده کشور وصل کنند.

به همه اینها باید خیزش‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ که صدها شهر ایران را فرا گرفت، اضافه کرد. به دنبال و در امتداد آن جنبش ملی آبان ۱۳۹۸ که هویت‌اش عبور از جمهوری اسلامی و براندازانه است و مانند زلزله‌ای که انرژی‌اش در محل گسل به زودی آزاد خواهد شد، حتی فراتر از فعال شدن یک گسل مشا، خواب‌های شیرین نرمش قهرمانانه را بر کام متوهمان تلخ خواهد کرد.

در چنین وضعیتی سخن از نرمش قهرمانانه و وام گرفتن از «شجاع‌ترین چهره‌ی تاریخ اسلام» به خوبی درماندگی و بیچارگی رهبر هراسان را نشان می‌دهد. یک فقره از این ذلت را در ناتوانی در مدیریت و مهار بحران کُرونا هنوز شاهدیم، تازه رهبر آخوندها عملکرد مسئولان بی‌لیاقت را در مهار این بیماری همه‌گیر «حرکتی جهادی» می‌داند که باید «ثبت ملی» گردد. تازه‌ترین ذلت، شلیک ناوشکن «جماران» به شناور لجستیک «کُنارک» در پیرامون بندر جاسک در دریای عمان است. «عظیم‌ترین پروژه دفاعی» آخوندها که قرار بود یادآور «بازگشت به دریاها» باشد، اکنون شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی را تداعی می‌کند.

هر مذاکره‌ای و در هر سطحی، بر خلاف توافق‌نامه برجام، دیگر تنها محدود به برنامه هسته‌ای رژیم آیت‌الله‌ها نخواهد بود و حوزه‌های دیگری از جمله برنامه موشکی، حمایت از تروریسم، رعایت حقوق بشر، جنگ‌های نیابتی و از همه مهمتر به رسمیت شناختن کشور اسراییل را در بر خواهد گرفت.

ورود رژیم نکبت اسلامی به مذاکرات موسوم به برجام، بیشتر برای پیشبرد اهدافش در چهارچوب کمربند تشیع در راستای سیاست ژئوپلیتیک شیعه بود که کمک‌رسانی به تروریست‌های تحت حمایت‌اش را دچار مشکل کرده بود. مذاکرات آن سال‌ها به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای و تعلیق آن برنامه‌ها در ازای لغو تحریم‌ها صورت گرفت بدون حتی اشاره‌ای به اهرم‌های دفاعی و تهاجمی ‌رژیم که با رسیدن دلارهای «مستر اوباما» این اهرم‌ها حتی تقویت هم شدند.

هدف اصلی از مطرح کردن غیرمستقیم مذاکره از دریچه نرمش قهرمانانه، روحیه دادن به نیروهای خودی و ممانعت از ریزش بیشتر آنها و پاشاندن بذر ناامیدی میان ایرانیان مخالف است. مقصود دیگر رژیم درمانده از نشان دادن چراغ سبز نرمش قهرمانانه و گفتگوهای احتمالی با آمریکا، تزریق امید کاذب به جامعه برای جلوگیری از پیوستن مردم به خیزش‌های پیش رو است. فرستادن موجود مفلوک و خواری مانند محمد خاتمی به میدان و سخن راندن از چرخه خشونت در همین راستاست.

نقشه بعدی که در ذهن‌های کوچک ولایتمداران جاریست، سیاست آماده‌سازی نامزد احتمالی دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری و معرفی و جااندازی او به عنوان پرچمدار سیاست نرمش قهرمانانه و گفتگو با آمریکا است که از این طریق به گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به پای صندوق‌های رأی دست یابند. ما پیشگو نیسیتم ولی با صدای بلند اعلام می‌داریم که این «خواب‌های طلایی» هرگز تعبیر نخواهد شد.

جمهوری فرومایگان همیشه سعی کرده است که با نشان دادن سیاست‌های میان‌مدت و بلندمدت، خود را با اعتماد و رژیم‌اش را با آینده نشان دهد. این‌ ترفندها البته زمانی می‌توانند مؤثر واقع شوند که عامل خیابان و مردم از محاسبات کنار گذاشته شوند، ولی شواهد خلاف تصورات خوش‌خیالان فاسد ولایت را نشان می‌دهد.

مجموعه‌ بحران‌ها و مصیبت‌های کنونی کشور حاصل وجود نحس جمهوری اسلامی و رذیلت‌های فکری و اخلاقی‌اش است و برطرف ساختن آنها با تغییر سیاست‌ها در چهارچوب نظام فعلی و به دست افراد پست و جناح‌های تبهکار آن هرگز امکانپذیر نیست و ادامه حکومت به حل هیچ بحرانی نخواهد انجامید، بلکه بحرانی دیگر به مجموعه‌ بحران‌های کشور خواهد افزود. برطرف ساختن چنین بحران‌ها و تضادهایی‌ با موجودیت جمهوری اسلامی، به عنوان منشاء همه فاجعه‌ها و گرفتاری‌های ملی بهم گره خورده است و هرگونه دگرگونی تنها با نفی کامل جمهوری اسلامی و سرنگونی آن ممکن است.

اگر با ابن خلدون هم‌نظر باشیم، رژیم سال‌هاست که مرزهای انحطاط را پشت سر نهاده است و ما مدت‌هاست، دست‌کم از دو سال پیش وارد «دوران سقوط» رژیم ملایان شده‌ایم. در این دوره ما شاهد مسخره‌بازی « انتقام سخت» رژیم جنایتکار بوده‌ایم، ولی دیگر نظاره‌گر بی‌اراده نرمش قهرمانانه‌اش نخواهیم بود؛ مردم بازی‌ها را با روش‌های خود بر هم خواهند زد و شیوه بازی خود را تحمیل خواهند کرد. «سقوط  سخت» بهترین پاسخ ما خواهد بود.


*عنوان مقاله از شعر و آهنگ «شیخ فرومایه» از امید طوطیان وام گرفته شده. امید طوطیان سازنده و تنظیم‌کننده آهنگ و سراینده و خواننده‌ی این ترانه است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=196265

یک دیدگاه

  1. کی پرویز ورجاوند (پرویز حدادی زاده)

    با شما هم آوا هستم و می دانم روزی نه چندان دور مردم ایران دوباره به آزادی و رهایی از یوغ استبداد سیاه رژیم دیکتاتوری اسلامی خواهند رسید ولی نگرانم که چگونه ملیونی ها ایرانی که وجودشان لبریز از انزجار به عملکرد ۴۱ سال دروغ و جنایت آخوند های اشغالگر است را مهار کرد؟ نگرانم چگونه از برادر کشی جلوگیری کرد ؟ وقتی رهبریت یگانه جنبش رهایی بخش مردم ایران در جایگاه خود نه نشسته و غایب است؟!
    شاید تشکیل شورای رهبریت موقت نجات ایران که متشکل از سران مشروطه و جمهوری خواهان باشد، بتواند رای اعتماد مردم را برای اعتراضات گسترده سرتاسری برای تغییر رژیم را به همراه داشته باشد. آیا بنظر شما این پیشنهاد عملی است؟ اگر نه، چه پیشنهادی دارید؟ با مهر و سپاس

Comments are closed.